کد خبر: ۹۵۲۸۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۷ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۴ - 2016January 28
شفاآنلاین:جامعه>برنامه يا الگوي زندگي ما ايرانيان از ديرباز تاكنون الگوي زندگي ايراني- اسلامي بوده است كه بر اين اساس مي‌توانستيم ادعا كنيم فرهنگي فاخر داريم كه نشات گرفته از بزرگ‌ترين تمدن تاريخ و برترين دين آسماني بوده است.

مدتي است برخي از ما ايرانيان اين الگو را از دست داده‌ايم و به سمت و سويي حركت مي‌كنيم كه انتهاي آن بي‌هويتي در سبك زندگي است. در گذشته و اوايل انقلاب همه ما بر اساس نيازهايمان زندگي مي‌كرديم و چون مسابقه‌اي هم در كار نبود افراد زندگي شان در هر سطحي هم كه بود رضايتمندي را چاشني آن مي‌كردند و به داشته‌هاي خود قانع و راضي بودند.

روند تاريخي تجمل‌گرايي در ايران

بعد از گذشت چند سالي از پيروزي انقلاب و سال‌هاي جنگ وضعيت مالي و زندگي برخي افراد به دلايلي كه من نمي‌خواهم عنوان كنم، نسبت به ساير افراد و خانواده‌هاي ديگر فاميل تغيير كرد. اين افراد از آنجا كه پول‌هاي بادآورده به دستشان رسيده بود بي‌حساب و كتاب خرج مي‌كردند. ثروت‌هاي يك‌شبه و بادآورده برخي را به اين سمت و سو برد كه آنها از هر راهي به اين پول‌هاي بادآورده و بي‌زحمت برسند. در اين شرايط در كنار طبقه متوسط يك طبقه اجتماعي بالاي متوسط هم ايجاد شد كه با فرهنگ بقيه افراد سازگاري نداشت، اما از آنجا كه همه اين افراد در گذشته از يك طبقه فرهنگي و اجتماعي بودند سايران هم مي‌خواستند رفتارهاي اين نوكيسگان را تقليد كنند، اما از آنجا كه بين اين رفتارهاي نمايشي و خرج كردن‌هاي بي‌حساب و كتاب و سطح درآمد اين افراد تجانسي وجود نداشت آنها خودشان را گرفتار تجملاتي كردند كه 90 درصد آن در زندگي شان هيچ اثري نداشت. از دهه 60 به بعد اتفاق ديگري در كشور رخ داد كه طي آن نحوه عرضه اجناس به حالت قرعه كشي و تعاوني درآمد. در اين شرايط كساني هم كه نيازي به كالايي خاص نداشتند در اين قرعه‌كشي‌ها شركت مي‌كردند و در اكثر مواقع كالايي به نام آنها درمي‌آمد كه هيچ نيازي هم به آن نداشتند، اما چون قيمت آن با بازار تفاوت داشت، آن را نگهداري مي‌كردند. موضوع بعدي بحث وام بود كه از وقتي وارد زندگي ما ايرانيان شد باعث شد حتي نحوه گذراندن اوقات فراغت نيز در بعضي‌ها تغيير كند. متاسفانه در فرهنگ خيلي از ايرانيان خريد كردن كالاهاي مختلف آن هم به صورت قسطي به اصلي‌ترين تفريح تبديل شده و خودشان را با اين كار مشغول مي‌كنند. بسياري از افرادي كه به بازار مي‌روند نمي‌دانند چه چيزي لازم دارند و چرا خريد مي‌كنند. چشم و هم‌چشمي هم البته مزيد بر علت شده است. براي مثال دستگاه مايكروويو اين روزها در منزل اكثر ايرانيان يافت مي‌شود، اما شايد به اندازه 10درصد هم از اين وسيله استفاده نكنيم و صرفا به دليل اينكه اين وسيله در خانه همه افراد هست همه احساس مي‌كنند بايد حتما اين وسيله را به خانه خود بياورند يا براي مثال چرخ گوشت در منزل اكثر ايرانيان يافت مي‌شود، اما چند درصد ما در منزل شخصي خودمان گوشت چرخ مي‌كنيم؟ يا براي مثال آبميوه گيري درمنزل همه هست در حالي كه خود ميوه خيلي بيشتر از آب آن در سبد غذايي ما ايرانيان جا دارد.

واردات بي‌در و پيكر كالاهاي مختلف!

با وجود اين، بايد گفت ما گرفتار فرهنگي هستيم كه معلوم نيست از كجا آمده و اين يك طرف قضيه است. روي ديگر اين مصرف‌گرايي به بي‌در و پيكر بودن واردات كالاهاي مختلف برمي‌گردد. كالاهاي مختلفي در نقاط مختلف دنيا توليد مي‌شود اما اين به معني اين نيست كه هر چيزي كه در هر نقطه دنيا توليد مي‌شود ما بايد داشته باشيم. ما ايرانيان حتي در گوشي تلفن همراهي كه دست مي‌گيريم نيز از تجمل‌گرايي غافل نمي‌شويم و ترجيح مي‌دهيم بالاترين مدل گوشي موبايل را دست بگيريم. خدمات و امكانات مختلفي در گوشي‌هاي تلفن همراه جديد وجود دارد كه اين امكانات در بيشتر موارد مورد استفاده اكثر افراد قرار نمي‌گيرد. 80 درصد ايرانيان از تلفن همراه فقط براي صحبت كردن و برقراري ارتباط استفاده مي‌كنند، در حالي كه همه اين افراد گوشي‌هايي دست مي‌گيرند كه داراي امكانات نرم افزاري و سخت افزاري مختلفي است كه شايد حتي خودشان هم آن را ندانند. همه ايرانيان با خريد گوشي‌هاي هوشمند جديد براي همه اين امكاناتي كه مورد استفاده ندارد پول پرداخت مي‌كنند و اين مساله‌اي است كه شايد كمتر كسي به آن توجه كند. اين درست مانند اين است كه شما براي صرف غذا به يك رستوران برويد و در حالي كه فقط مي‌توانيد سوپ بخوريد در منوی غذايي رستوران انواع و اقسام غذاها و پيش غذاها را سفارش دهيد و پول همه را پرداخت كنيد. در اين شرايط همه ما احساس فقر مي‌كنيم و طبيعي است كه با اين هزينه‌هايي كه براي خودمان مي‌تراشيم چنين احساسي داشته باشيم. اكثر ايرانيان و طبقه متوسط آن‌قدر قسط و وام براي خودشان درست كرده‌اند كه هميشه فكر مي‌كنند پول ندارند و به جايي يا كسي بدهكارند. در اين فضا طبيعي است كه روابط و كليه رفتارهاي ما نيز تحت تاثير قرار بگيرد. براي مثال در گذشته همه ايرانيان به مهمان‌نوازي شهره و عاشق اين بودند كه مهماني در را باز كرده و بي‌خبر وارد خانه آنها شود، در حالي كه اين روزها اكثر ما از اينكه كسي به خانه ما بيايد استقبال نمي‌كنيم، زيرا مي‌ترسيم با آمدن اين مهمان و صرف هزينه براي او قسط چيزهايي كه خريديم و در قفسه انبار كرده‌ايم عقب بيفتد.

بيشتر زندگي كنيم تا مغازه‌داري!

من فكر مي‌كنم ما روي سبك زندگي و الگوي آن اصلا و اساسا كار نكرده‌ايم و مردم ما دچار بي‌هويتي فرهنگي از نظر سبك زندگي هستند. مسئولان نيز در اين شرايط مجوز ورود بي‌نظارت كالاهاي خارجي را مي‌دهند و هر كالايي مي‌تواند وارد كشور شود. در كشورهاي ديگر واردات اين كالاها اصلا بي‌حساب و كتاب نيست و جداي از بحث تجملات و تغيير سبك زندگي ورود بي‌نظارت اين كالاها باعث ركود بازار داخلي و ورشكستگي توليد‌كننده داخلي نيز مي‌شود. اميدواريم با يك الگوي مناسب اين مسابقه نابرابر كه انتهاي آن ناكجاآباد است در بين خانواده‌هاي ايراني پايان بگيرد و ما هم مانند مردم كشورهاي توسعه يافته ياد بگيريم بيشتر زندگي كنيم تا مغازه‌داري. در حال حاضر در خانه هايمان مغازه‌داري و نگهداري از انواع و اقسام اجناس را انجام مي‌دهيم در حالي كه هدف اصلي از زندگي و در كنار هم بودن را فراموش كرده‌ايم.


عبدالرضامصري / وزير اسبق رفاه

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: