کد خبر: ۹۱۹۲۸
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۷ - ۱۲ دی ۱۳۹۴ - 2016January 02
یادداشت ارسالی دکتر امیر نظری
شفاآنلاین :روزهایی که هشت یا ده ساله بودم و تنها سرگرمی رسانه ای ما و قبلی هامون صدای رادیو بود و تصویر یک یا دو شبکه تلویزیونی ، به ابتکار یکی از پسر عمو ها صدای ضبط شده یک برنامه رادیویی رو میگذاشتیم و از گپ و گفت مجری خوش صدای برنامه با یکی از آقایون فامیل کیف کرده و ریز ریز میخندیدیم.

 


صدای آقای مجری از اون دست صداهایی بود که وقتی میشنیدی هیچ وقت از لوح دل و جان ت پاک نمیشد و دوست داشتی ساعت ها واست حرف بزنه. آقای مجری برنامه، آقای فامیل رو با صمیمیت بی بی اوغلو (پسر خاله یا پسر عمه ) خطاب میکرد و با هم از طبیعت زیبای منطقه ابهر (استان زنجان ) سخن میگفتند.

سالها گذشت....قرار بود هر روز هفت و نیم صبح در محل خدمت سربازی که کلینیکی با فاصله ده دقیقه پیاده روی تا منزل بود حاضر شوم. اما یک برنامه تلویزیونی جذاب و پرطرفدار همیشه باعث میشد دیر برسم و برایم تاخیر و گاهی تنبیه ثبت شود.. برنامه ای که یکی از آیتم هاش برنامه همون آقای مجری بود، قد بلند و خوش سیما و خوش صدا. برنامه باز هم در خصوص طبیعت بود و آقای مجری (مرحوم محمد علی اینانلو) از زیبایی های ایران میگفت و دغدغه حفظ و حراست از طبیعت رو داشت. چقدر با ذوق و علاقه داستان دست از شکار کردن کشیدنش رو تعریف میکرد و چقدر با علاقه تر من گوش میدادم. تاثیر رقص زیبای یال گوزن، متاثر از باد وزان بر روی دل و جان شکارچی کهنه کار....میگفت دست از ماشه کشیده و به خدمت طبیعت در آمده بود.

آه...یعنی میشود که اینهمه ناز و تنعّم طبیعت روی ما هم اثری بگذارد؟! چقدر رود خروشان ، آب زلال ، برگ رقصان، آسمان بیکران ، زرد و قرمز پاییز و کوه سر سپید در زمستان باید دید تا دل ما به حال طبیعت به نرمش در بیاد؟! طبیعتی که باید دیدش و لذت برد و حفظ ش کرد و گذاشت و گذشت....

چند سالی از روزگار خدمت سربازی گذشت و من هم به لطف خدا فرصت اجرا برای مردم عزیز رو در حوزه سلامت پیدا کرده و این اقبال بی نظیر نصیب م شد. چقدر سلامت ما با طبیعت گره خورده است. به راستی آنچه که امروز به طبیعت میبخشیم زود واپس میگیریم. چقدر زود شهرمون آلوده میشه و ریه هامون رو به درد میاره. چقدر زود نابودی مراتع و جنگل ها گریبان مون رو میگیره و اکوسیستم شهر و استان و کشورمون رو تغییر میده. آلودگی یی که کارخانه ای بی خیال در مسیر آب رودخانه ای میریزه چقدر زود مردم پایین دست رو به بیماری های لاعلاج مبتلا میکنه!

فکر نمیکردیم اینطوری باشه!؟ فکر میکردیم امروز خراب و کثیف کرده و خواهیم گذشت و کس دیگری زحمت پاک کردن ش رو خواهد کشید و یا رنجش آلودگی اش رو متحمل خواهد شد. اما اینطور ها هم نیست! این بد رفتاری با طبیعت گریبان خود ما را هم خواهد گرفت!

خیلی گریز پا باشیم و خوش شانس، حتما فرزندان خود ما را به دردی مبتلا خواهد کرد.

طبیعتی که امروزه دانشمندان آنقدر بر نظم و هوش آن صحه میگذارند که معترف اند حتی کم شدن تعداد گونه ای خاص از حیوانات هم بر روی کارکرد طبیعی طبیعت ایجاد اشکال میکند. راستی دو کلمه طبیعی و طبیعت در کنار هم آمد. خیلی قابل تامل است . کاش تلاش کنیم طبیعت مان در حال و اوضاع طبیعی اش باشد.

جالب است، این روزها با این همه پیشرفت تکنولوژیکی باید حال ما و طبیعت بهتر باشد اما...دریغ ..مشکل این ارتباط ضعیف بین پیشرفت در تکنولوژی و پس رفت در نگهداری از طبیعت کجاست؟! پاسخ در یکی از اصطلاحات جامعه شنا سی به نام وا پس ماندگی فرهنگی (cultural lag) میباشد . اهل فن اش خوب میداند که چیست؛ اما ساده اش برای من و شما این است که گوشی آخرین مدل دستمان باشد و سوار بر اتومبیل معمولی (یا حتی مدل بالای )خود باشیم و پیرهن و زلف مان فرنگی مآب باشد اما آشغال دستمان را به طبیعت یا کوچه و خیابان بیندازیم (گویی که آنچه در دست ما و در ماشین ما زیادی ست جایش در طبیعت است.)

اما...زهی خیال باطل! مستحضر باشیم که تمام مکانیسم طبیعت (چه در درون بدن ما و چه خارج از آن) به صورت چرخه ای میباشد و هر چیزی نه شاید به همان شکل اول بلکه با همان کیفیت اول به ابتدای چرخه باز خواهد گشت. (منظور این است که آشغالی که میندازیم به شکل آشغال به ما نخواهد رسید بلکه از آنجا که با طبیعت بد کردیم قطعا و قطعا بدی خواهیم دید.)

حال جسمی محمد علی اینانلو (ترسیدم بنویسم مرحوم و باز چشمانم تر شود.) این روزها خوب نبود مثل حال و هوای تهران! بارها قصد کردم از آشنا های مشترک بخواهم که ترتیب دیداری بدهند اما حاصل این پشت گوش انداختن حسرتی ست ابدی برای من.

میخواستم برایش از مناطقی بگویم که درخت های خط جنگلی را قطع میکنند تا خانه و آپارتمان بسازند ، از کوههایی بگویم که زمانی پر کبک بود و این روزها فقط سنگ است؛ اما مجال نیافتم. با خود میگویم کاش این چیزها را به خود بگوییم. بگوییم که در مقابل طبیعت مان مسئول هستیم به حکم آن که:

هر چه کنی به خود کنی اگر چه نیک و بد کنی.

راستی آخرین دست نوشته محمد علی اینانلو را هم خواندم (توصیه میکنم شما هم بخوانید) حتی تاثیر همینگوی و مارکز و دولت آبادی بر ذهنش نتوانسته بود نوازش طبیعت وحشی از یادش ببرد. حساب و کتاب دیدار هلال ماههای عمرش را هم داشت (تا هلال هشتصد م را دیده بود). اما ما از طبیعت شهرمان، کشورمان و اطراف مان چه برداشت و حاصلی داریم؟! از باد و آفتاب و باران و آسمان آبی و رود و دشت و شب و کویر لذت میبریم؟! کاش ببریم و اگر هم نه کاش در حفظ آن برای دیگران و فرزندانمان کوشا باشیم، شاید آنها طبیعت را و طبیعت آنها را دوست داشته باشد. یادمان باشد....طبیعت نیز چون چرخ گردون زنجیر وار است.

در آخر هم امیدوارم خداوند روح محمدعلی اینانلو را قرین رحمت نماید چرا که به اندازه خود برای طبیعت و کشورش زحمت کشید. هم حظ برد و هم طعم شیرین برنامه هایش را به ما چشانید.

والسلام.

دکتر امیر نظری

کارشناس و مجری سلامت در رادیو و تلویزیون

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: