شفاآنلاین:جامعه>آسیب ها> خانه غالبا به عنوان پناهگاه امنیت و خوشبختی تصور می شود اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسیاری زنان است.
به گزارش
شفاآنلاین : در واقع گاهی اوقات محیط گرم خانه به خطرناکترین مکان برای زنان تبدیل می شود چرا که هر زن یا دختری به مراتب بیشتر احتمال دارد که در خانه در معرض خشونت فیزیکی و حتی دیگر خشونت های رایج در فرهنگ ایرانی قرار بگیرد.معمولا مادران به دختران شان قبل از ازدواج آموزش مي دهند كه «زن با لباس سفید به خانه بخت برود و با کفن از آن خارج شود.» «زن بايد در زندگي مشترك خود با مشكلات بسوزد و بسازد.»دختران و زنان با اين اصطلاحات كه در فرهنگ، همواره وجود داشته به خوبي آشنا هستند.
زني كه با اين جملات كليشه اي آشناست وقتي در حلقه زندگي خود مورد خشونت قرار بگيرد چاره و راهحلي براي بيرون آمدن از آن نمي بيند.حتي او ديگر براي خارج شدن از اين حلقه تلاش نمي كندچرا كه معتقد است واكنش نشان دادن در زمينه خشونت هاي وارد شده نسبت به خود خارج توان او است.زنی که در سیستم توام با خشونت باقی می ماند،در خیال راه فرار را روی خود بسته می بیند و راهی برای نجات و بهبود وضع موجود نمی بیند در این حالت زن دچار عوارض ناشی از خشونت شده است.او از درک واقعیت دور می شود رهایی برایش به عنوان پدیدهای ماورای قدرت متصور می شود و خشونت را به صورت حقیقتی تلخ که به بخشی از زندگی روزمرهاش تبدیل شده می بیند و این خشونت ها را می پذیرد. در زمينه اينكه چرا خشونت خانگي عليه زنان اتفاق مي افتد و آيا در اين زمينه زنان مي توانند به مراكزي مراجعه كنند؟آيا در زمينه خشونت عليه زنان قانوني وجود دارد كه بتواند به زنان براي رسيدن به حقوق خود ياري رساند، با«عبدالصمد خرمشاهي» كارشناس حقوقي گفت و گو كرديم که در ادامه می آید.
خشونت و انواع آن
این كارشناس حقوقي با اشاره به تعریف مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره خشونت علیه زنان مي گويد: هر عملي كه به احتمال زیاد منجر به خشونت مي شود و اين خشونت باعث آسیب جسمی، جنسی ، روانی یا رنج زنان، از طريق اجبار یا محرومیت خودسرانه از آزادی، در زندگی خصوصی میشود . عبدالصمد خرمشاهي با بيان اينكه خشونت داراي انواع مختلفي است،تصريح مي كند:خشونت فیزیکی یا جسمانی، خشونتی که مبتنی بر جنسیت است که به شیوه های مختلفی انجام می شود و راه های اعمال این نوع خشونت شامل فشارو هلدادن،کتک زدن و شکنجه که در برخی موارد که شدت خشونت بالا باشد منجر به قتل زن می شود.خشونت جنسی، هر نوع ارتباط جنسی از تماس و تجاوز که براساس توافق زن صورت نگرفته باشد.خشونت روانی به هرگونه هتاکی گفته می شود که وقار و اعتماد به نفس و حس احترام به خویشتن زنان را تضعیف کند.خشونت مالی به اين شكل است كه بعضی از مردان تمایلی ندارند همسرانشان در بیرون از خانه فعالیت داشته باشند چرا که تمایل دارند استقلال مالی زن را بگیرند تا زن را به نوعی وابسته خود کنند یا حتی در مواردی زنانی که در محیط بیرون از خانه کار می کنند حقوق شان در اختیار مرد قرار می گیرد و زن دیگر اختیاری برای پول خود نداردو با وجود اینکه کار می کند اما به نوعی از لحاظ مالی وابسته به او است.
چرا در خانه يا جامعه
خشونت عليه زنان به وفور ديده مي شود؟
خرمشاهی با بیان اینکه ناپختگي و تزلزل شخصيت ميتواند عاملي در بروز خشونت باشد می گوید: اينگونه افراد، به دليل اينكه دچار ناپايداري در روابط ميانفردي خود هستند معمولا نمي توانند خشم خود را كنترل كنند.برخي مردان به دليل کمبود عزت نفس به خشونت دست ميزنند.به عنوان مثال ممكن است همسر ش از تحصيلات بالاتري نسبت به خود برخوردار باشد يا حتي همسرش جايگاه اجتماعي بالاتري داشته باشد.تأمين نشدن نيازهاي عاطفي فرد و ناکامي او در خانواده، عامل مهمي در بروز خشونت است. برای مثال، اگر زن به نيازهاي جنسي مرد بياعتنا باشد، مرد به ناکامي جنسي دچار ميشود و همين ناکامي، زمينة رواني خشونت عليه زن را بهبار ميآورد.
اختلالات رفتاري يكي ديگر از دلايلي است كه باعث مي شود مرد همسر خود رامورد خشم قرار دهد به عنوان مثال،اين مرد در دوران كودكي خود شاهد اذيت و آزار جسمي،پرخاشگري و.. پدرش نسبت به مادر يا حتي خواهرش بودهاست كه اين به مرور زمان و با تكرار اين رفتارها در ذهن مرد حك مي شود ووقتي ازدواج مي كند رفتارهاي حك شده در ذهن خود را روي همسر خود انجام مي دهد. اما در كل تربیت نادرست، بی اعتمادی در سطح فرد و اجتماع, آسیب های جسمی و روانی و گسست در روابط عادی خانواده از جمله نتایج رفتار خشونت باراند.همه اين دلايل باعث مي شود اهمیت مقابله با خشونت و مشکلات مرتبط به آن به تدریج بارزتر شود.
خرمشاهي با اشاره به اينكه يكي از اساسيترين دلايل بروز خشونت عليه زنان فرهنگ غالبي است كه در ميان زنان شكل گرفته است،تاكيد مي كند: هنوز در ميان زنان فرهنگ اينكه مرد اختيار دار زن است وجود دارد به عنوان مثال، چندي پيش يكي از همسايه هايمان در حال دعوا كردن باهم بودند كه مرد همسايه همسر خود را به شدت كتك مي زد در اين حين مادر شوهر از عروس خود دفاع مي كرد تا پسرش ديگر او را كتك نزند. زن با لحن تندي به مادر شوهر خود مي گفت:«شما دخالت نكنيد،او شوهر من است و اختيار دار من است.» اين جملات كليشه اي كه هنوز در ميان زنان وجود دارد نشان اين است كه برخي زنان به حقوق اوليه خود آگاه نيستند و غالبا اين اصطلاحات در ميان زناني كه تحصيلات آنچناني ندارند به وفور ديده مي شود.علاوه براين باورهاي غلطي در ميان مردان وجو د دارد كه كتك زدن زن را جزو حق هاي خود مي دانند.اين باورها باعث شده كه مردان به دختران يا زنان خودشان توهين كنند.
اين كارشناس حقوقي در ادامه مي گويد: هنوز در خانوادهها،بامرداني كه زنان خود را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند برخورد جدي نمي شود. در حالي كه در برخي از كشورها حتي تهديد عليه زنان خشونت تلقي مي شود.به گونه اي كه در جامعه ما رفتارهايي مانند كتك زدن امري عادي است.اگر در ايران فرهنگ سازي و بسترسازي نشود كه حتي خشونت كلامي ممكن است روح زن را مورد آزار قرار بدهد قانون كمتر مي تواند تاثيرگذار باشد.بنابراين در وهله اول بايد آموزش داده شوند كه مرد وزن داراي حقوق مساوي هستند. و برخي از مردان باورهاي غلطي دارند كه هر چه زن صبورتر ارزشش بالاتر است.اين فرهنگ سازي شكل بگيرد و باورهاي غلط ديگر بامعيارهاي جوامع امروزي سازگاري ندارد.
وي تاكيد مي كند:در زمينه خشونت عليه زنان نيازمند قانون خاص هستيم و خلأ اين قانون خاص در كشور احساس مي شود در كشور قوانيني وجود دارد كه از حقوق زنان در برابر خشونت دفاع كند اما در عمل كارايي لازم را ندارد و به اعتقاد بنده قبل از تصويب قانون،بايد در سطح كشور آموزه ها و باورهاي غلط و سنتي از طريق آموزش رسانه ها از بين برود و بعد از آن مسئولان قانوني را تصويب كنند. وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه،زناني كه مورد خشونت قرار گرفتند بايد بسازند و بسوزند يا طلاق بگيرند، اذعان مي كند:زماني كه زن به حقوق خود آگاهي پيدا كند به منزله اين نيست كه فورا بايد طلاق بگيرد و زندگي خود را متزلزل كند بلكه بنيان خانواده بر اساس حقوق مساوي مرد و زن بايد ساخته شود هنوز در رسانه ملي اين تساوي حقوق وجود ندارد.برنامه هاي تلویزیونی انواع خشونت را كه سبب ترویج خشونت می شود مشاهده مي كنيم.زماني كه زن و مرد آگاه باشند كه چه تكاليفي نسبت به يكديگر دارند بخش عمده مشكلات حل خواهد شد.
در رابطه با اين كه چرا زن در محيطي كه مورد خشونت واقع مي شود همچنان باقي ميماند،خرمشاهي تصريح مي كند:بسیاری از زنان خشونت دیده به دلیل وجود فرزند که ممکن است فرزندان دچارآسیب شدیدتر شوند و از طرفی دیگر زن این ترس را دارد که اگر بخواهد طلاق بگیرد نتواند دیگر آنها را ببیند چرا که قیومیت فرزندان به پدر تعلق می گیرد.نکته دیگری که در جامعه پدیدار است مسئله وابستگی مالی زن به مرد است اما در ابتداي ازدواج بايد اهرم هايي وجود داشته باشد كه زندچار بيپناهي مالي نشود. يكي از عواملي كه مي تواند زن را از بي پناهي مالي نجات دهد مهريه است كه در كشور مهريه هم ضمانت اجرايي ندارد.زناني كه مورد خشونت واقع مي شوند به دلیل اینکه از طرف جامعه یا حتی والدین خود حمایت مالی و عاطف نمیشود مجبورند رابطه ای که مملو از خشونت و نابرابرای است را تحمل کنند.روزنامه قانون