کد خبر: ۹۱۸۳۰
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۵ - ۱۳ دی ۱۳۹۴ - 2016January 03
شفا آنلاین>اجتماعی>روزها، ماه‌ها و سال‌ها از زمانی که جوانان این مرز و بوم خالصانه پای بر خاک پاک جبهه گذاشتند می‌گذرد. مردانی که ایثارشان نام بلند ایران را تا اوج شکوه حماسه بالا برد و عزمشان امنیت را برای شهرها به ارمغان آورد و کوچه‌هایی که امروز به اسم مردان روزهای آتش و خون مزین است.
به گزارش شفا آنلاین،جانبازان همگامان  و همراهان  شهیدان و یادگاران خاموش آن دورانند که در هیاهوی زندگی امروز گم شده‌اند. هر زمان  صحبت از جانباز است، داستان تلخ درد تکرار می شود؛ دردی که گویا برای آن پایانی نیست.  

پس از پایان هر جنگی، برخی از شرکت کنندگان در جنگ علاوه بر مشکلات جسمی دچار اختلالات روان پریشی نیز می شوند.این گفته محمد اسماعیل علیپور رئیس مرکز بهداشت روانی بنیاد شهید است که می‌گوید: در حال حاضر حدود 40 هزارجانباز اعصاب و روان تحت پوشش بنیاد قرار دارند که تعدادی از این بیماران دچار بیماری افسردگی هستند. از این تعداد 7 هزار نفر بیماری شدید روانپریشی دارند که البته بسیاری از این افراد به مرور زمان بهتر شده‌اند.

به اعتقاد روانپزشکان با وجود این، وضعیت جانبازان اعصاب و روان در مقایسه با سایر جانبازان بسیار سخت‌تر است و خود جانبازان  و خانواده‌هایشان مشکلات زیادی را تحمل می‌کنند.

در این شرایط بار اصلی بیماری جانبازان اعصاب و روان بر دوش خانواده‌های آنان است که روزهای بسیار سختی‌ را به دلیل بیماری همسر یا پدر خود سپری می‌کنند؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از اوقات پیش آمده که تحمل زندگی با چنین بیمارانی برای آنان خارج از توان است و در مواردی همسر جانباز از او جدا شده است.

از سوی دیگر، فرزندان این جانبازان نیز با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند زیرا بیماری‌های اعصاب و روان روی اطرافیان نیز اثر می‌گذارد و احتمال ابتلای آنان  به بیماری‌های روحی را بالا می‌برد.

به‌گونه‌ای که بسیاری از فرزندان جانبازان اعصاب و روان با افسردگی، افت تحصیلی و تعارضات شدید با پدر و سایر اطرافیان دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این مسائل ضرورت توجه هر چه بیشتر نهادهای مسئول در این رابطه را نشان می‌دهد تا حمایت‌های مادی و بخصوص معنوی بیشتری از این خانواده‌ها داشته باشند که بیش از خانواده‌ سایر جانبازان در معرض بیماری‌های روحی و آسیب‌های اجتماعی قرار دارند.

  سامره همسر سید صابر جانباز 25 درصد اعصاب و روان است که از سال 74 با وی زیر یک سقف زندگی می‌کند و حاصل ازدواج او، دو دختر و یک پسر است که دختر اول، در مقطع اول دبیرستان و دختر دوم در مقطع ششم ابتدایی تحصیل می‌کند. فرزند کوچک او هم یک پسر
 سه‌سال‌ونیمه است.

 جانباز را درک کنیم

همسر موسی‌زاده درباره زندگی مشترک خود با این جانباز اعصاب و روان می‌گوید: صابر سال 64 مجروح شد و من وقتی با او ازدواج کردم می‌دانستم که جانباز اعصاب و روان است، اما قسمت بود که این ازدواج سر بگیرد. از همان ابتدا که ازدواج کردیم حالت عصبی داشت اما تا سال 89 مشکلش هنوز آنقدر حاد نشده بود که کارش به بستری‌شدن بکشد. همسرم رشته مکانیک صنایع خوانده و در همین زمینه کار می‌کرد، اما سال 89 بیکار شد و این مسأله خیلی او را آزار می‌داد.

از طرف دیگر، خاله‌اش هم مریض شد و شوهرخاله‌اش هم فوت کرد. صابر خاله و شوهرخاله‌اش را بیشتر از پدر و مادرش دوست داشت؛ چون خاله‌اش بچه‌دار نمی‌شد و صابر از 5 سالگی با آنان  زندگی می‌کرد. از طرف دیگر، برخوردهای بدی از طرف بعضی از مردم می‌دید که باعث رنجش وی می‌شد.
وی می‌افزاید: همه اتفاقات بدی که در عرض چند سال در زندگی‌مان پیش آمد، تأثیرات بسیار بدی روی روحیه صابر داشت و باعث شد بیماری او شدیدتر شود.

صابر سه‌بار در بیمارستان بستری شد که بار اول در سال 89 بود که یک ماه کامل بستری شد. بعد از آن هم دوبار هر بار به مدت حدوداً 10 روز بستری شد البته باید بیشتر می‌ماند، اما بی‌قراری می‌کرد و من با رضایت خودم او را به خانه آوردم در حال حاضر نیزدر آشپزخانه یکی از دوستانش مشغول به کار است.

 جانبازان عضو همین جامعه هستند

سامره  درباره حمایت‌های بنیاد شهید اظهار می‌دارد: وقتی که ما ازدواج کردیم، صابر سراغ حقوق از بنیاد نرفته بود تا از آنجا برای خودش حقوقی بگیرد. افرادی که به جبهه رفتند عقاید خاص خودشان را دارند،  اما جامعه امروز ما  با اعتقادات این افراد فاصله‌های زیادی دارد و همین عامل باعث آزار روحی صابر و همقطارانش می‌شود.
دختر اولم که به دنیا آمد  صابربا اصرار من برای دریافت دفترچه به  بنیاد جانبازان رفت،  تا  اینکه در سال 89 در بیمارستان بستری شد و با راهنمایی یکی از مددکاران به بنیاد شهید رفتم و در آنجا با تشکیل  کمیسیون پزشکی  25 درصد جانبازی برای وی تعیین شد که فقط مربوط به اعصاب و روان است.

البته، همسر من شیمیایی هم هست، اما چون سیگار می‌کشد شیمیایی‌بودنش را قبول نکردند. در حال حاضربه همسران جانبازان اعصاب و روان حق پرستاری می‌دهند که این مبلغ به همراه حقوقی که از طرف بنیاد به شوهرم می‌دهند، تقریباً یک میلیون تومان می‌شود.

وی درباره رابطه فرزندان با همسرش می‌گوید:  فرزندانم پدرشان را دوست دارند  خصوصاً دختر بزرگم که خیلی همسرم را دوست داشت، اما به خاطر همین عصبانیت و شرایط روحی و رفتارهای همسرم رابطه آنان با هم تا حدودی عوض شده است. متأسفانه رفتارهای  پرخاشگرانه ناخواسته صابر در روحیه فرزندانم تأثیرگذاشته است به طوری که دخترم با وجود هوش بالایی که دارد درس نمی‌خواند. حتی او را نزد روانشناس برده‌ام اما تأثیری نداشته است.

سامره در لابه‌لای صحبت هایش از حقوق جانبازان گله می‌کند و می گوید:  حق جانبازان 25 درصد یا پایین‌تر بخصوص جانبازان اعصاب و روان خیلی تضییع می‌شود؛ درحالی‌که کسانی که به جبهه رفتند به دنبال درصد گرفتن نبودند.

  آنان برای دفاع از وطن و هموطنان خود به جبهه رفتند و این اتفاق درصد دادن به جانبازان شاید  اتفاق خوبی نبود. چرا که ما شاهد برخی تبعات آن هستیم. به طوری که  دختر من در مدرسه شاهد درس می‌خواند. به او می‌گویند چون پدر شما جانباز 25 درصد است، از 25 درصد شهریه معاف می‌شوی، اما کسی که پدر او جانباز 70درصد است از کل شهریه معاف است. چرا باید این اتفاق‌ها بیفتد؟ کسی که پا ندارد یک مشکل دارد، اما جانباز اعصاب و روان علاوه بر این‌که خودش اذیت می‌شود خانواده و اطرافیانش هم اذیت می‌شوند.

جانباز فقط جانباز 70 درصد نیست، ما جانباز 5 درصد هم داریم. حرف من این است که همه این جانبازان با یک هدف به جبهه رفتند که همانا دفاع از خاک وطن بوده است نه دریافت درصد و...  برای همین تعیین درصد  با معیارهای آنان سازگاری ندارد و خوب است که در این موضوع یک تجدید‌نظری انجام شود.ایران

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: