پديده مدگرايي از اين نظر يك شمشير دولبه است زيرا در حالتي كه رفتارهاي فرد فقط يك تبعيت عادي و لباس پوشيدن طبق عرف باشد مدگرايي ديگر امري بيمارگونه و ناپسند نيست بلكه حتي نشاندهنده نشاط و سرزندگي جوان و نوجوان است، در حالي كه افراطگرايي و پرداختن و اهميت دادن بيش از حد به ظاهر و پيروي كردن از همه مدها حتي در صورتي كه با ارزشها و هنجارهاي فردي و اجتماعي همخواني نداشته باشد، نشاندهنده وضعيتي بيمارگونه است كه از آن تحت عنوان مدگرايي افراطي نام برده ميشود. مدگرايي اختصاص به رده سني جوان و نوجوان دارد و در ميان ميانسالان و كهنسالان كمتر پرداختن به مد را شاهد هستيم. در برخورد با رفتارهاي بيمارگونه مدگرايان، خانواده اين افراد و اجتماع آنها بايد به اين مساله توجه داشته باشند كه هر نوع برخورد مستقيم و ايجاد محدوديت براي جوان در اين مساله باعث ايجاد حساسيت بيشتر ميشود و تمناي اين فعل در وجود او بيشتر شدت ميگيرد.
مدگرایی در عادات و رفتارها
نبايد به غلط تصور كنيم مدگرايي بيمارگونه فقط اختصاص به جامعه ما دارد و در جاهاي ديگر دنيا مردم حتي در صورت پيروي از مد در اين كار افراط نميكنند. تقريبا در همه كشورهاي دنيا برخي جوانان و نوجوانان پيرو مد و هر آنچه از آن بر آید هستند و گاهي در اين راه بهشدت افراط كرده و دنبالهروی مدهاي عجيب و غريبي ميشوند كه براي همه تمسخرآميز است. مدگرايي فقط اختصاص به لباس و پوشش ندارد و درباره همه وسايل و حتي عادات و رفتارها نيز شاهد مدگرايي هستيم. برخي جوانان مايلند به نحوي رفتار كنند كه از الگوهاي خود آموختهاند و اين الگوها در اين ميان بسيار تاثير دارند. در مقابله با افراطگرايي در مد، بهترين راهكار نپرداختن به اين مساله و چشم پوشي كردن از رفتارهاي افرادي است كه سعي دارند با نمايش ظاهر خود آن را گسترش داده و تبديل به مد كنند. هرقدر جامعه و رسانههاي جمعي رفتار و مدهاي مختلفي را كه هر روز از سوي اين افراد تغيير و عوض ميشود كمتر تبليغ و نمايش دهد اين خودش به خودي خود باعث ميشود از فراگيري اين مساله كاسته شود، در حالي كه پرداختن بيش از اندازه به جنبههاي مختلف مد و انگشت گذاشتن بر آن علاوه بر اينكه باعث ايجاد حساسيت و عطش بيشتر در مصرفكننده ميشود، در تبليغ و گسترش آن نيز نقش دارد. جامعه و مسئولان امور اجتماعي گاهي اوقات در حالي كه ميخواهند با امري مقابله كنند و مانع گسترش آن شوند با صحبت كردن مداوم درباره آن و نشان دادن جزئيات مختلف آن پديده، خودشان باعث تبليغ و گسترش بيشتر آن ميشوند در حالي كه هدفشان مقابله با گسترش آن بوده است. درصد كساني كه جنبه افراطي مدگرايي را مدنظر دارند كمتر از آنهايي است كه از مد به دليل آراستگي پيروي ميكنند، با اين وجود برخی رسانهها و شبكههاي مجازي در حال حاضر مبلغ مدگرايي هستند و با دست به دست كردن تصاوير افرادي كه مد روز هستند سعي دارند اين مساله را تبليغ كرده و جوانان را با خود همراه كنند. براي مثال در شبكه اجتماعي اينستاگرام صفحات مختلفي ايجاد شده كه در آن مزونها و افراد مختلف، بدون ترس از شناخته شدن به عنوان مدل و مانكن به تبليغ فلان لباس يا كيف و كفش و وسايل جانبي ميپردازند و همين كه در شبكههاي اجتماعي اين امور بهشدت تبليغ ميشود به تنهايي براي افزايش ميل و تمناي جوانان به پيروي كردن از مد كافي است. ظاهر عجيب و غريبي كه برخي افراد دارند در اين شبكهها تبليغ ميشود و ديدن اين مساله براي افراد عادي ميشود در حالي كه اگر جلوی اين افراد را بگيريم هم نميتوانيم مانع اين تبليغات شويم و اين ميل به هر حال بايد به نحوي پاسخ داده شود. ميتوان اين ميل را با پرداختن به مسائل واقعي و غيرفانتزي زندگي براي جوان جايگزين كرد. به عبارت ديگر جوان و نوجوان بايد به مرور ياد بگيرد به جز در ظاهر و قيافهاش هم ميتواند چيزهايي براي ديده شدن و عرضه كردن به اجتماع بيابد كه اتفاقا درصد پايداري و ديده شدن در اين امور بسيار بيشتر از امور ظاهري است.
تبلیغ سادگی!
تخصص و مهارتهاي ذاتي در كنار هنر و انديشه باعث ميشود هر انساني متفاوت با ديگران باشد و بر اساس همين تفاوتها ديده شده و تاييد شود. جامعه و همه مردم عادي هم بايد اين نكته را بدانند كه اگر در برخورد با جوان يا نوجواني كه ظاهر غيرعادي دارد بيش از حد به او توجه نشان دهند و به ظاهر او دقت كنند اين توجه براي آن نوجوان به منزله تاييد است و باعث ميشود به مرور زمان ميل به خودآرايي و ظاهر عجيب و غريب داشتن در او شدت بگيرد در حالي كه اگر اين قبيل افراد در جامعه با بيتوجهي و بياعتنایی روبهرو شوند به مرور زمان ميل به داشتن ظاهر عجيب در آنها فروكش ميكند و همهچيز عادي ميشود. در ميان خانوادهها و زوجهاي جواني كه تازه ازدواج كردهاند نيز تمايل به مدهاي مختلف و پيروي از آنها باعث ايجاد مشكلات خانوادگي ميشود زيرا بسياري از خانوادهها توان مالي تهيه ملزومات مدگرايي را ندارند. پيروي از مد روز و پوشيدن لباسهايي كه جديد و همهپسند باشد به هر حال مخارجي دارد و اين براي خانوادهها بار اضافي و مشكل ايجاد ميكند. بسياري از كودكان در خريدن و به خانه آوردن اين وسايل با پدر و مادرهاي خود درگيرند و درباره زوجهاي جوان نيز اين مساله باعث ايجاد اختلاف بين زن و شوهر و افزايش رفتارهايي مانند چشم و همچشمي ميشود. بايد جامعه و افرادي كه مسئول تهيه و فروش لباس و ساير ملزومات در جامعه هستند در انتخاب و عرضه اين وسايل دقت كنند و آنها را به نحوي انتخاب كنند كه دنبالهروی سليقههاي خاص و عجيب و غريب اين افراد نباشد. عادي بودن و عادي زندگي كردن در كنار سادگي بايد تبليغ شود و جوانان بايد بدانند زيبايي در سادگي است نه در زر و زيور و آرايش و تجملات!آرمان
بهروز بيرشك / روانشناس و استاد دانشگاه