کد خبر: ۹۰۴۵۲
تاریخ انتشار: ۰۵:۳۰ - ۰۲ دی ۱۳۹۴ - 2015December 23
شفا آنلاین>اجتماعی>از مهم‌ترین آثار خالدی می‌توان به مستند «و من مسافرم»، «خصوصی»، «مستند مشترک موردنظر»، «کمی بالا‌تر» و «نسا» اشاره کرد. وی تاکنون چندین جایزه داخلی و خارجی را به خود اختصاص داده است.
به گزارش شفا آنلاین،به نقل از سپید  از جمله نامزدی بهترین کارگردانی مستند جشنواره فجر، جایزه ویژه جشنواره حقیقت، بهترین فیلم جشنواره فیلم کوتاه تهران و از جایزه‌هایی خارجی این فیلمساز جایزه اول جشنواره فستیوال «فید مارسی» فرانسه، جایزه ویژه «هات داکس کانادا» و جایزه اول «سن پترزبورگ» را نام برد. وی امسال با فیلم فصل هرس توانست جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم و همچنین تندیس هنروتجربه را از نهمین جشنواره بین المللی فیلم «مستند حقیقت» به خوداختصاص دهد.

       به بهانه مستند «فصل هرس» او با موضوع کشف داروی سرطان، با او به گفتگو نشستیم. این فیلم درباره «قاسم تک‌ دهقان» است که ادعا می‌کند داروی سرطان را کشف کرده و به دنبال ثبت آن است. او در عین حال نگرانی زیادی از دزدیده شدن فرمول این دارو دارد و به دنبال فرد قابل‌اعتمادی برای ثبت این فرمول است.

چرا سراغ این سوژه رفتید؟
       من دو عزیزم را به خاطر سرطان از دست دادم، بعدازاین اتفاق موضوع سرطان برای من پررنگ شد، به همین خاطر دنبال راهی بودم که به‌عنوان مستندساز در این مسیر با سرطان رخ به رخ شوم. پزشک نبودم که بخواهم برای مبازره کاری کنم تنها اسلحه‌ من فیلمسازی بود. شروع کردم به تحقیق کردن و در مسیر این تحقیقات همراه با تهیه کننده‌ام به آقای «قاسم تک دهقان» رسیدیم. مردی که یازده سال رخ به رخ سرطان داشت و تلاش می‌کرد که سرطان را شکست دهد.

چطور از صحیح بودن ادعای سوژه فیلمتان مطمئن شدید؟
       فیلم من در صدد نیست که دارویی را اثبات کند و سعی من در این فیلم این نیست که فقط پروسه راستی‌آزمایی یک دارو را به نمایش بگذارم. می‌دانم برای اثبات یک دارو باید مراحل زیادی اتفاق بیفتد تا در سطح جهانی مطرح شود و این جریان فقط با چند آزمایش ساده امکان‌پذیر نیست. در واقع فیلم تلاش دارد به بهانه کوشش‌های یازده سالی قاسم تک دهقان مسئله سرطان را در جامعه پررنگ‌تر کند. فکر می‌کنم یازده سال تلاش انقدر باارزش است که سیستم وزارت بهداشت ما پای حرف این آدم بنشیند. مسئله‌ من این است که خیلی از کارهای ما کارمندمسلکی شده به همین خاطر وقتی می‌بینیم یک سری آدم تلاش می‌کنند که کار بزرگی انجام دهند قابل‌اعتنا است. خوب است فضایی ایجاد کنیم که درست و غلط بودن این فرمول بررسی شود.

 در فیلم هم‌ فرض را روی درست و غلط بودن دارو نمی‌گذارم و می‌دانم برای من بار حقوقی دارد. تمام سعی من در این فیلم این بود که مراجع ذی‌صلاح نظر قطعی را بدهند.

 در مسیر ساخت این فیلم فهمیدم، اعتماد وجود ندارد، اعتماد سیستم‌های داروسازی به آقای «تک دهقان» و اعتماد آقای «تک دهقان» به سیستم‌های داروسازی. گمان می‌کنم اگر روزی روزگاری کسی فرمول داروی سرطان را داشته باشد با این منجلاب بی‌اعتمادی دارویش را ارائه ندهد. از طرفی به این فکر کردم که ممکن است این دارو در جهان وجود داشته باشد ولی به خاطر این فضای بی‌اعتمادی پنهان شده و هنوز دیده نشده.

 من در حین ساخت فیلم از یک سرطان جسمی به یک سرطان بزرگ‌تر در جامعه رسیدم که فقط مخصوص ایران نیست و فکر می‌کنم این سرطان بی‌اعتمادی می‌تواند عامل سرطان جسمی نیز باشد. اعتقاد ندارم که فقط وزیر بهداشت باید به معضل سرطان رسیدگی کند. وقتی معضل سرطان حل خواهد شد که تک‌تک ما نسبت به سرطان وظیفه‌ای حس کنیم و قدمی برداریم.

 فکر می‌کنم اولین قدم این است که سرطان بی‌اعتمادی را کالبدشکافی کنیم. اگر شمای خبرنگار حرف‌های من را درست پیاده نکنید، اگر من مستندساز درست فیلم نسازم، اگر نماینده‌ مجلس و هر کس در جای خودش برای اعتمادسازی قدم برندارد جامعه اصلاح نمی‌شود.

       هرکدام از ما می‌توانیم برای ساخت دنیای پر از اعتماد شریک شویم. وقتی دنیای پر از اعتمادی داشته باشیم مطمئنم سرطان جسم کند‌تر پیش می‌رود. من فکر می‌کنم رذیلت‌های اخلاقی روی جسم ما تاثیر می‌گذارند، شاید به خاطر همین است که انقدر در ادیان ما روی آن تاکید شده.

       به طورمثال سرطان معده در ایران آمار وحشتناکی دارد و دلیلش این است که غذای قابل‌اعتماد در جامعه انتشار پیدا نمی‌کند حالا بیاییم گیر بدهیم به وزیر بهداشت که چرا برای سرطان معده کاری نمی‌کند؟ آن تولید کننده مواد غذایی، آن مدیر رستوران و حتی آن آشپز می‌تواند در این مسیر تاثیر گذار باشد چرا که محصول قابل اعتماد در جامعه انتشار نداده است. خیلی دردناک است وقتی یک غذای ناسالم می‌خریم انگار هزینه می‌کنیم و بیماری می‌خریم، یک‌بار هزینه‌ غذا می‌دهیم یک‌بار هزینه درمان. اگر هرکدام از ما در شغلمان در جایگاهی که هستیم برای اعتمادسازی تلاش کنیم اتفاقات خوبی در جامعه می ا‌فتد.

       من مطمئنم در دنیا اگر زیبایی تولید کنیم، زیبایی تحویل می‌گیریم و اگر زشتی، زشتی تحویل می‌گیریم. همه می‌گوییم نگران آلودگی هوای این شهریم اما هیچ‌کدام نمی‌آییم بگوییم امروز ماشینمان را خاموش‌کنیم. باید ببینیم ما چه کرده‌ایم. قبول دارم وزیر بهداشت، نماینده‌های مجلس و دولت ما باید این فضا را ایجاد کنند اما یادمان نرود ما هم جزو این کشوریم. همه‌چیز به هم ربط پیدا می‌کند.

مخاطب فیلم مستند چه کسی است؟ این فیلم‌ها باید کجا پخش شود تا دیده شود؟
       یک قسمت مهم را به خود فیلمساز ربط می‌دهم اگر فیلمساز برای دقایقی که مخاطب برای تماشای فیلم صرف می‌کند ارزش قائل باشد فیلم راهش را پیدا می‌کند. من یک سال از عمرم را صرف ساخت این فیلم کردم و برای هر دقیقه‌اش نگرانم. خیلی مهم است که به‌عنوان مستندساز فضایی را ایجاد کنی که تماشاچی با فراغ بال به تماشای فیلم بنشیند.

مسئله دیگری که وجود دارد این است که ذهنیتی در مورد فیلم مستند وجود دارد که خیلی‌ها فکر می‌کنند مستند یعنی حیات وحش. قسمتی هم مربوط است به فرهنگ‌سازی که در این زمینه اتفاق نیفتاده؛ به نظر من هنر و تجربه در این مسیر دارد کارش را به درستی انجام می‌دهد که چنین فضای
فرهنگ‌ سازی در جامعه ایجاد شود.

 فیلم‌هایی که بار اطلاعاتی دارند باید مخاطب زیادی داشته باشند تا بتوانند تاثیرگذار باشند مثلا در تیراژ مخاطب تلویزیون.
       هنر و تجربه فیلم‌های مستند را اکران می‌کند و تلویزیون هم اگر مستندهای خوب در زمان‌های مناسب پخش بشود مطمئنا تاثیر خودش را دارد. نیازاست تبلیغات انجام شود و مدیران ما باور کنند که مستند می‌تواند فرهنگ‌ساز باشد. من فکر می‌کنم مستند مثل یک آینه است که روبروی جامعه قرار داده می‌شود که آدم‌ها مشکلاتشان را در آن ببینند اگر این آیینه‌ها زیاد شود آدم‌ها خودشان را در آن می‌بینند و اتفاقات مهمی می‌افتد.

اتفاقا مردم به اطلاعاتی که در فیلم مستند داده می‌شود اعتماد بیشتری دارند.
       نکته مهم همین است که کاری کنیم فرهنگ مستند دیدن نشر پیدا کند. مطبوعات و تلویزیون می‌توانند مخاطب را برای دیدن فیلم‌ها ترغیب کنند. مدیران باید بدانند که یک‌روزه این اتفاق نمی‌افتد. باید بدانی چه محصولی را برای چه کسی به نمایش بگذاری.

از طرفی هم بعضی از فیلمسازان ما هم این ذهنیت را دارند که فکر می‌کنند مستند یعنی دکمه دوربین را بزنی و فیلم بگیری ما دقیقاً ضربه را از همین ناحیه می‌خوریم اغلب ذهنیتشان این است که یک‌روزه از یک سوژه فیلم بگیرند و دوروزه هم تدوین کنند. به همین دلیل مدیران هم برای مستند هزینه نمی‌کنند؛ اما من سر این پروژه یک سال وقت گذاشتم برایم مهم بود 75 دقیقه‌ای که مخاطب برای فیلم من وقت می‌گذارد چون معتقدم که برای دقیقه دقیقه زمان هر انسان باید ارزش باید قائل بود. این مسئله به‌‌ همان اعتماد سازی فیلمساز به تماشاچی بر می‌گردد که تماشاچی بداند که فیلمساز نگران زمان تماشاچی است. به نظر من هر مستند بد می‌تواند مخاطب را از مستند زده کند.

 سفارش دهنده مستند باید چه کسی باشد؟
       به نظر من اگر فیلم دغدغه شخصی نباشد تاثیر نخواهد گذاشت. مستند سفارشی تاثیری در جامعه ایجاد نمی‌کند

منظورم این است سیاست‌گذاری که نگاه از بالا دارد بهتر می‌تواند مشکلات را تشخیص دهد.
       هزینه را باید مدیر دغدغه‌مند بدهد و انعکاس ماجرا وظیفه مستندسازی است که دغدغه‌مند است. در سیستم‌های دولتی ما یک بودجه‌ای برای تبلیغ و ترویج وجود دارد که متاسفانه آن هزینه در روابط دوست و همکاری از بین می‌رود. مدیری که می‌خواهد پای برگه روابط عمومی را امضا کند باید مطمئن باشد کار را دست کسی می‌دهد که کارش را بلد است.

اگر فیلمی فیلم دغدغه‌مند باشد در کمد نمی‌ماند، دیده می‌شود. وقتی حرفی برای گفتن داشته باشی شنونده پیدا می‌شود.

       تحقیق هم نقش مهمی دارد اگر فیلمساز تحقیق درست نکند و در فیلمش فقط با معضل روبرو شود و به زیر متن معضل در فیلم نگاه نکند اتفاقی نمی‌افتد. یکی از ضعف‌های مستند‌ها این است که فقط با معضل روبرو می‌شوند؛ مثلا فیلم‌های زیادی درباره‌ اعتیاد ساخته می‌شود اما هیچ‌وقت فیلمی درباره دلیل اعتیاد ساخته نمی‌شود. لازم است فیلمساز کمی در لانگ‌شات به موضوع نگاه کند من نمی‌گویم که فیلمساز راهکار بدهد

. فیلم مستند باید علامت سوال ایجاد کند اما علامت سوالی که علامت سوال درستی باشد. اعتیاد جامعه ما خیلی زیاد به بیکاری ربط دارد یا عدم توجه به کودکان بیش‌فعال می‌تواند یکی از این علت‌ها باشد. کودکان بیش‌فعالی که در جامعه‌‌ رها می‌شوند بعدا تبدیل به معضل می‌شوند. بیاییم قبل از هر چیزی به ریشه مشکل بپردازیم.

       یادم هست برای یک پروژه‌ای می‌خواستم به بیماران کلیوی بپردازم. چیزی که در تحقیقاتم متوجه شدم و خیلی دردناک بود این بود که این آدم‌ها قبل از اینکه به بیماری مبتلا شوند، می‌توانستند تنها با یک آزمایش 20 هزار تومنی که ۱۵ دقیقه وقتشان را می‌گرفت، کلیه‌هایشان را نجات دهند و این از جهل ماست و اینکه مسئول ما تبلیغ نکرده که بیایید آزمایش بدهید تا ببینیم حال کلیه‌هایتان چطور است. این آگاهی با دادن یک کاغذ دست بیمار درست نمی‌شود این آگاهی را می‌توان با فیلم به مردم داد.

هیچ جا تبلیغ چکاپ کردن نمی‌شود. طرف با افتخار می‌گوید من ۱۲ سال است دکتر نرفته‌ام. من فکر می‌کنم این اورژانسی‌ترین چیزی است که باید به آن پرداخته شود.
برچسب ها: مستند ، فصل هرس ، سرطان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: