کد خبر: ۹۰۲۷۲
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۶ - ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - 2015December 20
شفاآنلاین :سلامت >جامعه پزشکی >اجتماعی >درست وقتی داغدار خبر كشیدن بخیه از چانه پسركی در شهرستانی بودیم كه خانواده‌اش پول هزینه درمانی را نداشتند و انگشت اتهام به سمت جامعه پزشكی بود، با زن و شوهری آشنا شدیم كه نیازمندان را رایگان معاینه می‌كنند و عضو نذر طرح فرهنگی‌اند...
به گزارش شفاآنلاین، محبوبه مشتاقی، كارشناس ارشد مامایی و سید داود ترابی، پزشك عمومی. این زوج نه تنها از سال 92 عضو طرح نذر فرهنگی هستند، بلكه بعد از ازدواج و طی 13 سال اقامت‌شان در زنجان هم به‌صورت خودجوش بیمارانی را كه وسع مالی نداشتند رایگان معاینه می‌كردند. اما وقتی برای زندگی به تهران می‌آیند از طریق مادر محبوبه مشتاقی با طرح نذر فرهنگی هم آشنا می‌شوند و از آن استقبال می‌كنند. آنچه می‌خوانید گفت‌وگویی ا‌ست صمیمی با خانم و آقای دكتری كه معتقدند وقتی با یك دستت، دست نیازمندی را می‌گیری، دست دیگرت در دست خداست.



نذر فرهنگی

هردو به موقع سرقرار می‌رسند، سرای محله حشمتیه. جایی كه خانم صحت، مادر محبوبه مشتاقی فعالیت دارد و دختر و دامادش را هم از طریق همین‌سرا با نذر طرح فرهنگی آشنا كرده است. طبق سوابقی كه داشتند می‌دانسته روحیه انجام این كار را دارند. دخترش محبوبه كه از دوران دبستان هم اهل كمك كردن بوده است. مادر می‌گوید: «یك روز بدون كاپشن ‌آمد و گمان ‌كردم در مدرسه جا گذاشته اما بعد متوجه شدم به كسی داده كه كاپشن نداشته. حتی یكبار جورابش را به زنی در خیابان داده بود.»

مشتاقی درباره عضویتش در نذر فرهنگی می‌گوید: «مدتی در باغ‌موزه قصر بخش مادر و كودك را اداره می‌كردم. درباره بهداشت مادر و كودك آموزش‌هایی می‌دادم و معاینه رایگان هم داشتم. البته تا جایی كه امكانات اجازه می‌داد. چون برای كار من امكانات كافی وجود نداشت. برای همین حالا اعلام كردم كسانی را كه با یك نامه از‌ سرا بیایند در مطب خودم رایگان معاینه‌اش می‌كنم.»

سید داود ترابی، هم در ادامه می‌گوید: «سال 91 با معرفی مادر همسرم با نذر فرهنگی آشنا شدم و با هماهنگی مركز امور اجتماعی نذر فرهنگی به مراكزی در نقاط مختلف شهر رفتم و افراد سالمند و بی‌سرپرست و... را معاینه كردم. عنوان نذر فرهنگی را دوست دارم و علاقه‌مندم كه در حاشیه كار كنم و اسمی از من نباشد. چون اگر اسم ما مطرح شود دیگر ادای نذر نیست. این كار زكات حرفه‌مان است و وظیفه‌مان می‌دانیم كه در كنار فشردگی كار وقتی هم برای نیازمندان بگذاریم. شده ماهی یك یا 2 روز. الان هم كه مصاحبه‌ را قبول كردیم برای‌‌ ترویج این قبیل كارهاست.»

ما را برای معاینه رایگان شماتت می‌كردند

ترابی با ذكر این نكته از 13 سال پیش در مطب‌شان در زنجان هم معاینه رایگان داشته‌اند، می‌گوید: «آن زمان این كار جا نیفتاده بود و برای همین مورد شماتت هم قرار می‌گرفتیم. اعلام كرده بودیم در روزهای خاصی از هفته بیماران نیازمند را رایگان معاینه می‌كنیم. اما برخی همكاران گمان كرده بودند، می‌خواهیم تبلیغ مطب را بكنیم یا بیماران بیمه‌ای را به مطب بكشانیم. منطقه كارگری بود و اغلب دفترچه تأمین اجتماعی داشتند. حتی شكایاتی تحت عنوان‌های عوام فریبی و... به تأمین اجتماعی شده بود درحالی كه من بیماران خودم را داشتم و نیتم فقط كار خیر بود. چه بسا از نظر مالی ضرر هم كردیم.»


مشتاقی هم اضافه می‌كند: «برخی همكاران كم لطفی كردند اما ما ادامه دادیم چون نفس كار برای‌مان مهم بود. معاینه رایگان دلسوزانه بود و من حتی در روزهای دیگر هم كه رایگان نبود اگر كسی می‌آمد كه وسع مالی پایینی داشت از او پولی نمی‌گرفتم.»


مشتاقی هم عاشق كارش است و هم دل بزرگی دارد. چون وقتی دیده عده‌ای از خانم‌های باردار برای وضع حمل تمایلی برای رفتن به بیمارستان یا اینكه پول كافی برای پرداخت هزینه ندارند، مجوزهای لازم را از مراكز مرتبط گرفت تا بتواند در زنجان مانند قابله‌های قدیم در مطب یا در خانه زایمان زنان را انجام دهد. ترابی درباره این اقدام همسرش خاطرات زیادی دارد و قبل از او شروع می‌كند به تعریف كردن: «گاهی شب تا صبح مجبور می‌شدم چندبار همسرم را در سرمای زمستان به مطب ببرم تا سیر زایمان بیمارش را چك كند.» می‌خندد و ادامه می‌دهد: «یكبار تا برسیم به خانه مریضی كه در سیر زایمان بود، وضع حمل انجام شده بود و مامای محلی هم بالای سرش بود. وقتی خانمم را دیده بود شروع كرده بود به شوخی حرف‌هایی را زده بود. اینكه دیر آمدی و...»

مشتاقی می‌گوید: «مامای محلی با كاموا ناف بچه‌ را بسته بود. من مریض را از نظر خونریزی چك كردم و كاموا را باز كردم و ‌بندناف را استریل كردم و اقدامات بعدی انجام شد. او مرتب به طعنه درباره دیر رسیدنم چیزهایی می‌گفت. من علاقه زیادی به حرفه‌ام دارم و برای همین كار زایمان زنان را انجام می‌دادم. البته مریضی را برای زایمان در خانه یا مطب قبول می‌كردم كه در طول زمان بارداری تحت نظر خودم بود و می‌دانستم شرایط مناسبی برای زایمان طبیعی دارد. احتمال خطر را بین 5 تا 10‌درصد می‌دادم و این ریسك را هم با حمایت همسرم انجام می‌دادم. چون تمام وقت در خیابان آمبولانس پشت در منتظر بود كه به محض بروز هرگونه مشكلی ما را به بیمارستان ببرد. شهر هم كوچك بود و زود به بیمارستان می‌رسیدیم. خود بیماران هم به زایمان در منزل اصرار می‌كردند. از بیمارستان می‌ترسیدند و هزینه خیلی كمتری هم نسبت به بیمارستان می‌پرداختند.»

اثر دعای مردم در زندگی‌مان جاریست

این زوج پزشك تمام سرمایه‌شان را جمع كردند و بخشی از سهام كلینیكی در زنجان را خریدند. می‌گویند درست است كه حالا در تهران مستأجریم اما از این كار راضی هستیم. چون اول اینكه كلینیك‌مان الان جزو 10 كلینیك برتر در كشور است، دوم هم به این دلیل كه همه گروه در تعاونی از ابتدا تصمیم گرفتند كه یك طبقه را برای واحد شیمی درمانی اختصاص دهند. ترابی در این‌باره می‌گوید: «واحد شیمی درمانی درآمدی برای ما نداشت. می‌شد تخصصی پوست و زیبایی شود اما با همكاری یك پزشك فوق‌تخصص خون به نام دكتر مغیمی این واحد راه افتاد. ان‌شاءالله این خانم دكتر هرجا هستند سلامت باشند چون به نظرم اصل نذر فرهنگی را ایشان انجام می‌دهند.

واحد راه افتاد و مریضی كه 6 سال پیش برای شیمی درمانی به تهران می‌آمد و 150 هزارتومان می‌پرداخت با 20 هزارتومان در زنجان كارش انجام می‌شد. اندازه پول بلیت اتوبوسش.»ترابی ادامه می‌دهد: «ما اثرات و خیر و بركت این كارها را در زندگی‌مان حس می‌كنیم. وقتی در جاده برفی‌گیر می‌كنیم اما بعد به سلامت می‌گذریم و وقتی همسرم از یك تصادف صدمه‌ای نمی‌بیند، می‌گوییم اینها اثرات شاد كردن دل مردم است. هنوز هم زنانی كه همسرم وضع حمل‌شان را انجام داده حالش را می‌پرسند یا برایش ترشی و عدس و لوبیای پاك شده می‌فرستند. این محبت‌ها به آدم انرژی می‌دهد.»مشتاقی هم اضافه می‌كند: «من معتقدم وقتی با یك دست، دست كسی را می‌گیری دست دیگرت در دست خداست.»

باید اول با بیمار ارتباط روحی گرفت


آقای دكتر در تهران مطب ندارد كه بتواند مانند شهرستان در مطب خودش نیازمندان را رایگان معاینه كند. به دلیل مشغله‌كاری و رفت و آمدهای‌شان به زنجان برای اداره كلینیك، در یكی از درمانگاه‌های تأمین اجتماعی طبابت می‌كند. از آنها می‌پرسم كه چطور یك نیازمند واقعی را تشخیص می‌دهند و عواطف خود را مدیریت می‌كنند تا هم به زندگی خودشان برسند و هم به دیگران كمك كنند.

ترابی پاسخ می‌دهد: «ممكن است شما پولی را به كسی بدهی كه پا برهنه است و قصدت این باشد كه او برای خودش كفش بخرد. اما او چند قدم پایین‌تر به جای كفش سیگار می‌خرد. اصلاً مهم نیست چون الخیرات به النیات.» مشتاقی هم ادامه می‌دهد: «مدیریت عواطف راحت است. من به حسم همیشه اطمینان دارم. البته وقتی هم كه شخصی می‌گوید كه پول ندارد و این نیازمند بودن خودش را به زبان می‌آورد باید او را رایگان معاینه كرد حتی اگر قصد سوءاستفاده داشته باشد.»


ترابی همچنین از مواردی می‌گوید كه مورد سوءاستفاده هم قرار گرفته‌اند: «همسرم ضامن وام مریضش شد و بعد مجبور شد خودش وام را تسویه كند اما هیچ‌وقت از ضمانتش پشیمان نشد.»از آنها درباره رابطه عاطفی‌شان با بیمارها می‌پرسم. پاسخ مشتاقی را بخوانید: «در حرفه ما خیلی پیش می‌آید كه به درددل‌های مریض گوش كنی. رابطه عاطفی كه بین مریض و دكتر شكل می‌گیرد خیلی مهم‌تر از معاینه است. من در وهله اول با بیمارم ارتباط عاطفی و معنوی می‌گیرم و بعد سراغ درمان جسمش می‌روم. چون بیمار اول باید حس آرامش بگیرد وگرنه ممكن است حتی رغبت نكند نسخه مرا تهیه كند.»


ترابی هم از خاطرات این نوع ارتباط‌هایش با بیماران می‌گوید: «تأمین اجتماعی زیاد مریض دارد و هر 5 دقیقه باید یك مریض را ببینیم. با این حال گاهی كه بیمار آخر وقت می‌آید كمی فرصت هست كه با او حرف بزنیم. مثلاً زن و شوهری آمدند كه به دلیل مشكل مالی حال روحی‌شان بد بوده. من می‌توانستم برایشان آرامبخش تجویز كنم اما 20 دقیقه با هردوی‌شان صحبت كردم و از تجربیات شكست‌های مالی خودم گفتم و اینكه برای همه این مسائل پیش می‌آید. یا پیرزنی كه می‌گوید آقای دكتر من فقط ماهی یكبار بیایم پیش تو و گله عروسم را بكنم. من معمولاً شیفت گردشی می‌روم اما گاهی همكاران می‌گویند مریضی دنبال تو می‌گشت. برای همین محبور شدم یك روز را ثابت بروم برای دیدن مریض‌هایی كه دنبالم می‌گردند. این به دلیل همان ارتباط عاطفی است وگرنه نسخه را كه همكار دیگر من هم می‌نویسد.»

نذر را باید واقعی ادا كرد

زوج پزشك انتقادی هم به نذر فرهنگی دارند، اینكه آن‌طور كه باید از ظرفیت متخصصانی كه اعلام آمادگی كرده‌اند، استفاده نمی‌شود. ترابی می‌گوید: «پزشك باید برای معاینه بیمار حریم داشته باشد. نمی‌توان مثلاً در آمفی‌تئاتر افراد را معاینه كرد چون به هرحال آنها می‌خواهند از بیماری خود صحبت كنند و این راز بیمار است. از طرف دیگر وقتی این نذر ادا می‌شود كه افراد نیازمند واقعی معاینه شوند. من دوست دارم بچه‌های مهدكودك را معاینه كنم یا افراد سالمند را. اما كار من معاینه كسانی مانند زنان بی‌سرپرست است.‌ سراهای محله‌ها باید با تبلیغات مناسب و كافی این افراد را مطلع كنند.»

او ادامه می‌دهد: «من می‌دانم كه شهرداری نمی‌تواند همه‌سراها را برای معاینه مجهز كند و امكانات بدهد اما چند ‌سرا می‌توانند با هم هماهنگ شوند و طی كار گروهی، هفته‌ای یكبار یكی‌شان میزبان شود. امكانات هم یكجا جمع شود. نذر فرهنگی اولش خیلی خوب شروع شد. اما الان به قوت ابتدای كار نیست. نمی‌دانم شاید هم ما در حاشیه رفته‌ایم. اما گاهی برای معاینه به برنامه‌هایی در مناطق می‌روم كه اصلاً ربطی به نذر فرهنگی ندارد. من دوست دارم اگر یك روز وقت می‌گذارم، نذرم را درست ادا كنم.

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: