آیا پزشکان بی وجدان شده اند؟!

به گزارش شفاآنلاین ،این بخشی ازدلنوشته یک پزشک اورژانس است که می خوانید:

-حدودساعت 4 صبح : در اورژانس شریعتی : به سمت استیشن میرفتم که دیدم یکی از بیمارانی که بستری کرده بودیم نفسش بالا نمی اید و خس خس می کند(ادم ریه) بدو ب سمتش رفتم،خواستم زیر بغلش را بگیرم بنشانمش ولی تنهایی نتوانستم.

با صدای پر استرس به اقایی ک یک متر انورتر روی صندلی نشسته بود و پاهایش را بالای صندلی مقابلش گذاشته بود گفتم اقا بدو بیا کمک کن مریضو بنشونیم حالش بده،جواب:من همراه مریض بغلی ام و اصلا انگار نه انگار!شوکه شدم ولی فرصت بحث کردن نبود! داد زدم دکتر بیژنییییی! خانوم دکتر سریع اومد پیشم و دوتایی زیر بغل بیمارو گرفتیم نشوندیم و خودمون تختو تا اتاق CPR بدو بدو بردیم(حمل تخت وظیفه خدمات است) مریض ایست تنفسی کرد.

فک میکنم 45 دقیقه ای مشغول CPR و... بودیم ک خداروشکر برگشت، از اتاق CPR به سمت اورژانس برمیگشتم و که یکی صدا زد اقای دکتر،دیدم همان اقایی است ک روی صندلی نشسته بود و در جواب کمک من برای نجات جان یک انسان گفت من همراه تخت بغلیم،راستش با کمی بداخلاقی گفتم بله! گفت شماها دیگه چقدر بی وجدانین!! ی ساعت پیش من به خانوم دکترتون گفتم سرم مریض من تموم شده، شماها دیگه چجور ادمایی هستین!! جوابی ندادمو رفتم!


2-حدود 11 شب: اورژانس شریعتی: خانمی با لهجه ی شیرین شهرستانی : اقای دکتر این تو و این سیده فاطمه(اسم دخترش بود) گفتم مادر چی شده ؟ گفت تورو ب جدش قسم یکاری واسش بکن ثواب داره،ب جد سید فاطمه حضرت زهرا میگم واست دعا کنه،گفتم مادر دیدیمش ک، چی شده باز؟ گفت همه تختای اورژانس پره، تورو خدا ی تخت بهم بده .

 بعد از کلی توضیح گفتم مادر مسئول تخت من نیستمو اونا هم مطمین باش تخت خالی بشه از خداشونه بهت بدن، ی چند ساعت تحمل کن تا تخت خالی شه، اخر هم دلم راضی نشد، باهاش رفتم و ب پرستارش گفتم خانوم پرستار لطفا تخت خالی شد اول ب دختر این خانوم تخت بدین..ساعت حوالی 6 صبح بود، دختر خانوم 20 ساله ای تصادف کرده بود،باید مانیتورینگ میشد، تنها جای خالی تخت کناری تخت سید فاطمه بود(هر کابین دو تخت دارد) دیدم صدای بحث در اورژانس می اید.

جالب بود،مادر سید فاطمه اجازه نمیداد دخترک 20 ساله را روی تخت کناری دخترش بخوابانند،اورژانس اشوب شد،میگفت این کابین برای ماست،ما میخواهیم بخابیم و این دختر(20 ساله) ناله میکند!مادر این دخترک 20 ساله اشک میریخت ک تورو خدا حال دخترم بد است!هیچ دلش نرم نشد! برای دخترک 20 ساله برانکارد اوردیم تا وسط سالن اورژانس باشد تا کارهایش را انجام دهیم!

دخترک خواست بین تخت و برانکارد جا بجا شود ک faint کرد و با صورت ب زمین خورد!
هم وطن عزیزی که برای یک اشتباه کادر درمانی زمین و زمان را فحش میدهی و رگ غیرتت باد کرده، اقایی که جان بیمار کناری ات برایت مهم نیس، و خانومی ک برای بهم نخوردن خوابت به بیمار تصادفی اجازه خوابیدن روی تخت کناری ات را نمیدهی،پزشک هم یک انسان است و اشتباه میکند و تو حق داری اشتباهش را نقد کنی.


 اما این را بدان کادر درمانی در مواقع اورژانس که جان بیمار در خطر است چه در جاده باشد چه خانه همسایه چه در بیمارستان وظیفه انسانی اش را انجام می دهد، اما موظف نیست در مواقع غیر اورژانس رایگان تورا ویزیت کند یا جراحی کند(هرچند موارد زیادی پیش می اید که پزشکان رایگان انجام می دهند و این به دل خودشان مربوط است نه وظیفه ی حرفه ای، مثل هر شخص خیری ک دوست دارد به انسان های اطرافش کمک کند) که تو توهین میکنی پزشک ها بی وجدان شده اند(هرچند شاید بی وجدان هم بینشان باشد).

 پس هم وطن عقده گشایی نکن،توی مکانیک در موارد اورژانسی(خرابی ماشین در بین راه) هر چه بتوانی تلکه میکنی،توی راننده تاکسی در مواقع اورژانسی(برف و باران) کمتر از دربست راضی نیستی!اما پزشک در مواقع اورژانسی فقط به جان بیمارش فکر میکند،البته که در مواقع غیراورژانسی از پزشک توقع نداشته باش رایگان تمام بیمارانش را ببیند!اسمش را پولکی بودن نذار و عقده گشایی نکن، آن پول حق زحماتش است..