زندگی مشترک از پیش ساخته شده نیست باید آن را ســـاخت. بدون تفکر ازدواج کردن عـــواقب ناخوشایندی برای فرد و خانواده او به همراه دارد.
یکی از نکات مهمی که در زمینه ازدواج باید به آن توجه کرد این است
که معمولاً چیزی که از شخصیت فرد مقابل برداشت میکنیم آن چیزی است
که میخواهیم.
برای مثال کسی که دوستش داریم و میخواهیم با او
ازدواج کنیم اگر صد هزار
تومان به دوستش بدهد گمان میکنیم دست و دل باز است اما در ازدواج حق
نداریم گمان کنیم باید بررسی کرد و علت این بخشش را فهمید بدهکار بوده است؟
حق و حساب داده است؟ کمک کرده است؟ داده به فرد دیگری بدهد؟ یا قرض
داده است؟ بنابراین باید در ازدواج به علت مسائل توجه کرد یعنی وقتی
شما به کسی که پشت میز نشسته است میگویید بلند شو با هم قدم بزنیم و طرف
مقابل بلند نمیشود سه علت متفاوت دارد اول اینکه طرف مقابل
نمیخواهد بلند شود و به قول معروف دارد بازی در میآورد.
علت دوم پا درد
دارد. و سومین دلیل آن است که او اصلاً پا ندارد که بلند شود.
مهمترین مسأله در خودشناسی و دیگرشناسی پیدا کردن چرایی و علت کارهاست.
وقتی نامزدتان تعریف میکند در خواب کابوس دیده فقط نگویید خیر است
بلکه دنبال علت باشد. علت پرخوری شب گذشته یا تب و سرما خوردگی و یا
افسردگی است.
مثلاً اگر در زندگی او بچه نمیخواهد باید دید چرا نمیخواهد
یا چرا میخواهد دور از خانوادههایتان زندگی کنید. یا حتی چرا میخواهد
زودتر از موعد با یکدیگر ازدواج کنید.
یکی از دلایلی که بعد از ازدواج عدهای میگویند ما حرف همدیگر را
نمیفهمیم همین توجه نکردن به علتها و در نتیجه نداشتن شناخت درست و دقیق
از یکدیگر است. برای نمونه نمیدانیم همسرمان افسرده است از دست او ناراحت
میشویم و میگوییم مگه تو چه کم داری که شاد و پر انرژی نیستی؟ و در نهایت
حکم میکنیم که تو در زندگی برای من کم میگذاری. این درست مثل این
است که از کسی که پا ندارد بخواهیم با ما فوتبال بازی کند. و وقتی قبول
نکرد از او دلخور شویم. و بگوییم چه کم داری که با من بازی نمیکنی؟ بهترین
توپ، بهترین کفش ورزشی، بهترین زمین فوتبال، من همه چی برای تو
فراهم کرده ام. دیگر چه میخواهی؟
بنابراین در ازدواج باید به عمق رفتار فرد توجه ویژه داشت.این را نیز باید
بدانیم که هر انسان شجاعی جسور نیست گاهی وقتها جهالت، جسارت میآورد.
بنابراین انگیزه انجام کارها بسیار مهم است «الاعمال بالنیات»خیلیها به
دنبال علم و هنر فقط به خاطر قرارگرفتن در سکوی تعریف و تمجید دیگران پا
میگذارند. خیلی از مردم به دیگران کمک میکنند تا خودشان را نشان دهند. یک
فرد آگاه وقتی متوجه میشود طرف مقابلش آدم راستگویی است عاشق صداقت او
نمیشود بلکه بررسی میکند ببیند که چرا دروغ نمیگوید. زیرا تفاوت زیادی
بین عشق به حقیقت و ترس از عواقب دروغ گفتن وجود دارد.
اگر کسی به خاطر عشق به حقیقت دروغ نگفت صداقتش ارزش دارد.
به جرأت میتوان گفت هر یک ساعت زمانی را که قبل از ازدواج برای شناخت خود
و شناخت نامزدمان صرف می کنیم مثل این است که هزاران ساعت وقت و هزاران
تومان پول برای بعد از ازدواج صرف کرده ایم زیرا اگر نشناخته وارد یک زندگی
شویم در بهترین حالت این است که باید مخارج زیادی برای رفتن نزد
روانشناسان و مشاوران بپردازیم و بدترین حالت آن هم طلاق است که خسارت مالی
و روحی که در این راه متحمل میشویم جبران ناپذیر است.ایران
دکتر محسن لواسانی روانشناس و استاد دانشگاه