شرايط جهاني به جايي رسيده كه تصور دنيايي بدون رقابت كاري ناممكن به نظر ميرسد. امروزه رقابت سطوح مختلف زندگي انسان امروزي را درنورديده است؛ رقابت از سطوح كلان سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... گرفته تا سطوح خرد روابط ميان فردي را دربرميگيرد و منشأ بسياري از اتفاقات خوش و ناخوش تاريخي ميشود. درباره خوب بودن يا بد بودن رقابت، ديدگاههاي مختلفي وجود دارد، با اين وجود چه مخالف رقابت باشيم و چه موافق آن، نميتوانيم منكر نقشي مهم آن در تاريخ بشري شويم. رقابت هم مانند بسياري از مفاهيم ديگر با ويژگيهاي دروني جوامع مختلف پيوند دارد و نوع نگاه به رقابت در جامعه را شكل ميدهد. پيوند خوردن رقابت با بيعدالتي و نابرابري يا افراط در رقابت باعث ميشود كه رقابت صورتي منفي پيدا كند. رقابت در سطوح كلان روابط بين كشورها ميتواند يك محرك براي جنگهاي بزرگ تاريخي باشد. در روابط خردتر هم رقابت ميتواند باعث ايجاد خصومت و دشمني شود. رقابت حتي ميتواند به خود فرد هم آسيب برساند. كسي كه تمام زندگياش صرف رقابت با ديگران ميشود، هميشه بايد يك استرس و اضطراب بالايي را تحمل كند. اين اضطراب و استرس بالا همزماني كه از كنترل خارجي شود تبديل به يك منبع خشونت عليه خود و ديگران ميشود.
رقابت براي شاگرد ممتازي
همه ما انسانها خواسته و ناخواسته درگير رقابت هستيم. اگر منكر اين نكته هستيد كافي است به تصاويري كه از دوران تحصيل، محيط كار، جامعه و حتي خانهتان داريد رجوع كنيد، آنگاه خواهيد ديد كه شما بارها و بارها در حال رقابت با همكلاسي، همكار، همسايه و حتي خواهر يا برادرتان بودهايد. هر فردي به تناسب شخصيتي كه دارد سطوح مختلفي از رقابت را تجربه ميكند اما به هر صورت رقابت يك تكرار هميشگي است. با اين وجود رقابت در جامعه ما بومي هم شده است و هم خود رقابت و هم ديدگاهها درباره آن به شرايط جامعه ما وابستگي پيدا كردهاند. روحيه رقابتي چيزي نيست كه آن را مختص به سن و سال خاصي بدانيم به احتمال زياد شروع رقابت براي بسياري از افراد از پشت نيمكتهاي كلاس درس بوده است. جايي كه رقابتها براي شاگرد ممتازي آغاز ميشوند. سنا، دانشآموز مقطع دوم متوسطه اول است، دختري فعال و پر جنب و جوش كه هميشه تلاش ميكند بهترين باشد. او ميگويد: «من خيلي اهل رقابت كردن هستم و هرگز نميتوانم قبول كنم كه كسي از من بهتر باشد. معمولا هم اگر كسي از من بهتر باشد تلاش ميكنم كه در دور بعدي جبران كنم.» او رقابت را انگيزهبخش ميداند و ادامه ميدهد: «رقابت كردن باعث ميشود كه فرد بياعتنا نباشد و همين براي تلاش به او انگيزه ميدهد.» دانشآموزاني مانند سنا كه خودشان را به آب و آتش ميزنند تا شاگرد اول شوند كم نيستند. در حقيقت شايد همين يكي از مهمترين ضعفهاي سيستم آموزشي بود كه به تغيير آن منتهي شد. روحيه رقابتي گاهي كار را به جايي ميرساند كه حتي تمركز دانشآموزان را مختل ميكند. اين روحيه رقابتي كه در بسياري از موارد از مدرسه آغاز ميشود به مقاطع بالاتر و به محيطهاي بزرگتر هم سرايت ميكند. يكي از شناختهشدهترين عرصههاي رقابتي در سيستم آموزشي كشور ما «كنكور» است كه گاهي استرس و فشار آن به حدي زيادي ميشود كه بعضي از دانشآموزان تلاش يكسالهشان، يكشبه نابود ميشود. يكي از دلايلي هم كه رقابت به هرج و مرج رسيده اين است كه عرصههاي رقابتي در كشور ما عرصههايي مناسب نيستند و معمولا افراد نميتوانند به چيزي كه لياقتش را دارند برسند.
رقابت به تخريب ميرسد
ديدگاههاي مختلفي درباره رقابت در جامعه وجود دارد و اين ديدگاهها به شرايط مختلفي وابسته است. مهسا 25 ساله يك دانشجوي كارشناسي ارشد است كه مدعي است كه به هيچوجه اهل رقابت كردن نيست. او رقابت را به دو دسته تقسيمبندي ميكند و ميگويد: «رقابت را ميتوان به دو دسته مثبت و منفي تقسيمبندي كرد. رقابت منفي همان حسادت است كه فرد تلاش ميكند طرف مقابلش را پايين بكشد تا خودش بالا برود، ولي رقابت مثبت غبطه است كه فرد ضرري به ديگران نميرساند.» او در ادامه حرفهايش رقابت را به سطوح كلان هم ربط ميدهد و ميگويد: «رقابت مثبت در سطوح كلان ميتواند نتايج خوبي داشته باشد. زماني كه دو شركت رقيب هم باشند هر كدام از آنها تلاش ميكند كه كيفيت محصولاتش را بالا ببرد و اين موضوع در حين اينكه به نفع مشتريان است توسعه كشور را هم به همراه دارد.» مهسا در عين حال جامعه ايران را يك جامعه رقابتي نميداند و معتقد است كه رقابت در جامعه ما جا نيفتاده است و ادامه ميدهد: «در جامعه ما در بيشتر موارد رقابت به تخريب منجر ميشود. بسياري از افراد چون خودشان نتوانستهاند به موقعيت بالايي دست يابند تلاش ميكنند كساني را كه به اين موقعيت دست يافتهاند، تخريب كنند.» علم روانشناسي هم تفكيك بين حسادت و غبطه را قبول دارد. روانشناسان معتقدند كساني بيشتر حسادت ميكنند كه تواناييهاي خودشان را دستكم ميگيرند. در حقيقت حسادت و خودكمبيني يكي از دلايلي است كه رقابت از كنترل خارج ميشود و منبعي براي تنش و اضطراب ميشود. هر چقدر كه حسادت منبعي براي هيجان منفي است، اما در نقطه مقابلش غبطه قرار دارد كه به هيجان مثبت منجر ميشود و جهت آن به سوي خود فرد است و ميتواند منبع تحرك مثبت در فرد باشد.
ناعدالتي، روحيه رقابتي را ميكشد
فربد 23 ساله معتقد است كه همه افراد روحيه رقابتي دارند و رقابت جزو لاينفك زندگي است. او ميگويد: «من خودم روحيه رقابتي دارم و به نظرم همه افراد هم اين روحيه را دارند. البته ميزان اين روحيه رقابتي در افراد مختلف با هم متفاوت است. به نظر من رقابت در برخي از حوزهها مانند عرصه علم ميتواند سازنده باشد اما در بسياري از موارد ديگر اين روحيه رقابتي چندان خوب نيست و ميتواند صدماتي را هم به همراه داشته باشد.» او معتقد است كه در جامعه ما روحيه رقابتي خيلي كمرنگ شده است و يكي از دلايل اين مساله را در رشد معضل پارتيبازي ميداند و ميگويد: «پارتيبازي در مواردی فراگير شده است. در خيلي از موقعيتها مانند كلاس درس ميبينيم كه افراد بر اساس لياقتهايشان، حقشان را نميگيرند. براي نمونه رفتار استادي كه بدون دلیل موجه و علمی به يك دانشجو بالاترين نمره را ميدهد، منبعي براي بيانگيزگي ساير دانشجوها ميشود. اين فقط مختص كلاس درس نيست و در محيطهاي شغلي هم شرايط به همين صورت است. پارتيبازي به ناعدالتي ميانجامد و ناعدالتي روحيه رقابتي را از بين ميبرد و زمينه را براي رشد رقابت منفي به وجود ميآورد.» او سيستم آموزشي جديد را قبول ندارد و معتقد است كه اين سيستم كيفي از روحيه رقابتي دانشآموزان ميكاهد: «نسل ما هنگامي كه مدرسه ميرفتيم، نمرهاي داشت كه با آن فرد مورد ارزيابي قرار ميگرفت ولي در حال حاضر ارزيابي در سيستم آموزشي به صورت كيفي شده و همين باعث شده است كه روحيه رقابتي دانشآموزان پايين بيايد. اگر روحيه رقابتي نباشد پيشرفت علمي هم كاهش مييابد.» از او درباره اينكه تا به حال شده است كه رقابت دليلي براي اضطرابش شود، سوال ميكنم و ميگويد: «آره، موقعي كه امتحانات حساس داشتهام يا موقع امتحان كنكور استرس زيادي را تجربه كردم. كنكور هم يك ميدان رقابتي است كه معمولا دانشآموزان استرس زيادي را براي آن متحمل ميشوند. به نظر من اضطراب هم چيز خوبي است، زيرا به فرد انگيزه ميدهد تا تلاشش را بيشتر كند.» در حقيقت ناعدالتي و نابرابري يكي از عوامل مهم در جامعه ماست كه باعث شده است كه روحيه رقابتي از جريان متعادل و مثبت آن خارج شود و سر از كورهراههايي در بياورد كه در درازمدت با فراگيرشدنشان ميتوانند معضلات عمدهای را در پی داشته باشند.آرمان