شفا آنلاین>سلامت> تغذیه> نقش انجمنهای صنفی در کنار سازمانهای دولتی یکی از آن موضوعات انکار ناپذیر در همه جهان است.
به گزارش
شفا آنلاین به نقل از سپید ،چرا که انجمنهای صنفی اصولا وابستگیهای دولتی ندارند و در نتیجه به نقاط
ضعف و قوت بدون جانبداری و به صورت ویژهای نگاه میکنند و البته باید به
این نکته اشاره کرد که ابایی از بیان نقطه ضعفها هم ندارند. هرچند نمیشود
نقش انجمنها را فقط در بیان کاستیها و نقاط ضعف دانست.
چرا که در همه
جهان از وجود این انجمنها به شکل اتاقهای فکر بهره برده میشود و
سازمانهای نظارتی دولتی نه تنها وجود این انجمنها را تحمل میکنند، بلکه
به نقطهنظراتشان هم توجه کرده و اتفاقا حمایت هم میکنند. وجود این
انجمنهای غیردولتی در ایران هم منشا خیر است و حضورشان در کنار سازمانهای
نظارتی و معاونتهای مختلف به خصوص در بدنه وزارت بهداشت، درمان و آموزش
پزشکی میتواند نتایج مثبتی را به ارمغان بیاورد.
یکی از این انجمنها،
انجمن تغذیه ایران است که حالا حدود 30 سال از قدمت آن میگذرد. انجمنی که
به شکلی تنگاتنگ با انستیتو تغذیه و دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ارتباط است و به تازگی جلالالدین میرزای
رزاز، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، پزشک و متخصص تغذیه
را بر مسند ریاست خود میبیند.
پیشگیری و مراقبتهای تغذیهای چطور میتوانند از شدت بیماریها بکاهد و طرح تحول نظام سلامت چه نقشی در این موضوع دارد؟
انجمن
تغذیه حدود 30 سال است که در ایران راهاندازی شده، اما علم تغذیه حدود
100 سال است که در دنیا فعالیت میکند. در اروپا نقش تغذیه در توسعه ملی
کشورها را با 60 سال تاخیر فهمیدند. یعنی طی 40 سال اخیر است که در اروپا
به نقش تغذیه در برنامههای توسعه ملی پی بردند. این تاخیر به ایران هم
منتقل شد و ما با یک تاخیر 15 تا 20 ساله این فعالیت را وارد جامعه کردیم.
اتفاقی که به واسطه طرح تحول نظام سلامت در کشور افتاده این است که دولت
به عنوان یکی از اولویتها به بحث درمان پرداخت.
یکی از دلایل بار بیماردهی
فعلی به همین بحث تغذیه مربوط میشود. یک گروه از بیماریها که بیماریهای
غیرواگیر هستند طی 2 دهه اخیر مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفتند. حالا
اتفاقی که در طرح تحول نظام سلامت افتاده، این است که بیماریهای غیرواگیر
دیده نشدند و فقط به بحث درمان میپردازیم.
فرض کنید یک بیمار با گرفتگی
عروق کرونر قلب به ما مراجعه میکند، در یک بیمارستان دولتی او را رایگان
درمان و مرخص میکنیم. ولی از این زاویه نگاه کنید که میشد طی دهههای
گذشته از این اتفاق جلوگیری شود و اصلا این بیمار به گرفتگی عروق کرونر
قلب دچار نشود. این موضوع در بیماریهای دیابت، فشارخون، سرطانها و بسیاری
دیگر از بیماریها نیز وجود دارد که باعث ایجاد هزینههای زیادی میشود.
به نظر میرسد بحث تغذیه و پیشگیری در طرح تحول نظام سلامت که فقط به درمان
میپردازد، مغفول مانده است.
به طور متوسط حدود 60 تا 80 درصد آمارهای بار
بیماردهی بیمارستانها در دنیا به بیماریهای غیرواگیر مربوط میشود. یعنی
اگر به سطوح اولیه پیشگیری وارد شویم، این بار بیماردهی به شدت کم خواهد
شد.
انجمن تغذیه تاکنون چه اقدامات عملی را انجام داده است؟ ما
به عنوان اولین و مهمترین کار، یک نقشهراه برای خود در نظر گرفتیم تا بر
اساس آن بتوانیم هدفگذاری کنیم و با توجه به نقاط قوت و ضعف به آنها دست
پیدا کنیم. متاسفانه تاکنون مواضع انجمن تغذیه ایران، انفعالی بود و به جز
اعتراض و شکایت کتبی به اتفاقات، اقدام دیگری صورت نگرفته است. هرچند برخی
اقدامات از طرف کارشناسان و متخصصان تغذیه به صورت انفرادی انجام میگرفت
که چون هدفمند نبود، انجمن را در موضع ضعف قرار میداد.
ولی یکی از اولین
برنامههای انجمن در مدیریت جدید این بود که به وزارت بهداشت اعلام کردیم
ما با حدود 8000 نفر فارغالتحصیل تغذیه آمادگی داریم تا در سطوح
برنامههای پیشگیری آن وزارتخانه مشارکت فعالی داشته باشیم.
چه مطالعاتی در خصوص نیازهای تغذیهای جامعه انجام شده است؟ در
مرحله اول باید شناسایی شود تا ببینیم چه مشکلاتی وجود دارد. در حال حاضر
بانک اطلاعات جامعی وجود ندارد تا نسبت به بررسی مشکل اقدام کنیم و داریم
از مطالعات گذشته استفاده میکنیم. نیاز است که مطالعاتی انجام شود تا
بتوان مداخلات تغذیهای را هم انجام داد. به طور مثال طرح مکملیاری با نمک
یددار که از سالها پیش شروع شد و توانست به طور جدی مسئله کمبود ید را در
بیماری تیروئید حل کند.
آیا در خصوص انجام مطالعات احساس نیاز میشود؟ قطعا
همینطور است. چرا که آخرین مطالعات مدون و علمی کشور در خصوص تغذیه مربوط
به سال 1383 و طرح سرانه مصرف است. یعنی 10 سال است که آمار جدیدی نداریم.
انستیتو طی سالهای گذشته تلاش کرد تا این کار را انجام دهد، اما بودجهای
حدود 6 تا 7 میلیارد تومان برای انجام این کار نیاز است. البته رایزنیهایی
با سازمان برنامه و بودجه و معاونت بهداشت وزارت بهداشت انجام دادیم.
بیشتر چه مشکلات تغذیهای در جامعه دیده میشود؟ به
صورت کلی میدانیم که موضوع فقر آهن به خصوص در خانمها و کودکان وجود
دارد که البته به نوع تغذیه و فرهنگ باز میگردد. عموما خانمها از کمخونی
هم رنج میبرند و حتی موضوع مکملیاری با روی را هم از طریق انستیتو در
مدارس شهر ورامین و پیشوا پیگیری میکنیم و این مکملیاری با شربت روی در
آنجا اتفاق میافتد که طی 1 تا 2 ماه آینده نتایج مطالعات آن اعلام خواهد
شد. این برنامه حدود 4 تا 5 ماه میشود که در حال انجام است.
موضوع ویتامین
D هم یکی دیگر از مشکلات است که در برنامههای ما وجود دارد و به خصوص
با کاهش مصرف شیر، به صورت مشهودتری خود را نشان میدهد. کمبود ریزمغذیها
بیشتر در مناطقی وجود دارد که وضعیت امنیت غذایی در خطر است. چرا که در
وضعیت اقتصادی متوسط رو به بالای برخی خانوادهها، مصرف هیچ مکملی نیاز
نیست.
البته تبلیغات زیادی توسط شرکتهای دارویی انجام میشود که همه به
مکملها نیاز دارند، اما این واقعیت ندارد. شاید 90 تا 95 درصد مکملهایی
که مردم استفاده میکنند، دلیلی برای آن وجود ندارد. یعنی برخی مردم بیشتر
از نیاز از این مکملها استفاده میکنند که آن هم دفع میشود. چرا که بیش
از حد مجاز خوردن، اثرات سوء ایجاد میکند و حتی ممکن است در کبد رسوب کند و
مشکلات گوارشی و اشکالاتی در سیستم ایمنی بدن ایجاد شود.
مصرف شیر در کشور چطور است؟ مصرف
سرانه شیر کشور بین 80 تا 100 لیتر است. البته لازم به ذکر است که این
آمار مربوط به قبل از اتفاقات سال 93 و 94 به واسطه انتشار اطلاعات وزارت
بهداشت مبنی بر وجود روغن پالم در شیر است. بعد از آن حدود 14 تا 20 درصد،
مصرف سرانه شیر به دلیل نگرانیهای مردم کم شد. مصرف کشور ما حدود 60 تا 70
لیتر در مقابل 300 تا 350 لیتر مصرف سرانه شیر در کشورهای توسعه یافته
است. این برای ما یک آمار اختلافی وحشتناک است و با نقطه هدف فاصله زیادی
دارد.
برای حل این وضعیت چه باید کرد؟ نقطه
شروع و آغاز، سنین کودکی و ورود به مدارس است. ما از طریق انجمن تلاش
کردیم تا با آموزش و پرورش تعاملی انجام دهیم و در حال کار روی طرحی به
نام همیار سلامت هستیم. میخواهیم تعاملی انجام شود که یک نفر کارشناس
تغذیه در کنار سایر پرسنل مدرسه به کار گرفته شود. مقدمات این کار فراهم
شده و به نظر میرسد حضور یک کارشناس تغذیه در مدارس میتواند سودمند باشد.
از طرف دیگر اگر خود دانشآموزان همانند طرح همیار پلیس با ما تعامل داشته
باشند، بسیار سودمندتر از برگزاری کلاس است.
نقش سیستمهای نظارتی در تغذیه جامعه چیست؟ دو
محور اساسی در تغذیه وجود دارد؛ یکی امنیت غذایی و دیگری ایمنی غذایی است.
در بحث امنیت غذایی، 4 مولفه اساسی وجود دارد. اولین پارامتر در دسترس
بودن غذای کافی در همه فصول سال، پارامتر دوم داشتن وضعیت اقتصادی مناسب
برای تهیه غذا، سوم دانش کافی و چهارم سلامت جسمانی برای مصرف غذا است. در
طرف دیگر بحث ایمنی غذا است.
یعنی یک شهروند پیش خودش فکر میکند که با
توجه به داشتن آن 4 مولفه و اعتمادی که به سیستمهای نظارتی دارد، میتواند
غذای ایمنی را تهیه و مصرف کند. در این قسمت شهروندان نقشی ندارند و نقش
سیستمهای نظارتی و وزارت بهداشت پررنگتر میشود. ماجرای روغن پالم یکی از
اتفاقات خوبی بود که به واسطه دقت همین سیستمهای نظارتی افتاد و موفق
شدیم طی سالهای 93 و 94 حدود 12 درصد مصرف روغن پالم در صنایع لبنی را
کاهش دهیم. حدود 14 درصد در صنایع لبنی به خصوص شیرهای پرچرب از روغن گیاهی
پالم استفاده میشد که بعد از این اتفاقات کاهش پیدا کرد. از نیمه دوم سال
93 تاکنون حدود 300 هزار تن کاهش واردات روغن پالم داشتیم. این موضوع نشان
میدهد که اگر سازمانها و ارگانهای نظارتی بخواهند دخالت کنند،
میتوانند در بحث تغذیه وارد و موثر واقع شوند.
پس ماجرای خمیرمرغ و تقلبهایی که در تولید آن صورت گرفت را چطور بررسی میکنید؟ خمیر
مرغ محصول رایجی است که سالهاست در ایران مصرف میشود. این محصول از
تخمیر اسکلتمرغ که قسمتی از باقیمانده مرغ را نیز دارد تهیه میشود.
اسکلتها از مراکز فروش مرغ تهیه میشوند و در دستگاه مخصوصی به نام بادِر
به خمیر تبدیل میشوند، اما موضوع این است که 2 نوع خمیر مرغ داریم؛ یکی
خمیری است که مجوز دارد و دیگری خمیری است که در کارخانههای متفرقه و از
ضایعات مرغ تهیه میشود. مجوز سلامت خمیرمرغ را سازمان دامپزشکی صادر
میکند، اما در حال حاضر خمیرمرغهایی عرضه میشود که ضایعات، پوست و
دورریزهای مرغ را نیز در آن چرخ میکنند. به دلیل همین تقلب، وزارت بهداشت
به موضوع ورود کرد. کارخانههای سوسیس و کالباس تنها مجاز به استفاده از
خمیرمرغهایی هستند که مجوز سازمان دامپزشکی را داشته باشند و از آغاز
مرحله تولید سوسیس و کالباس به بعد به وزارت بهداشت مربوط میشود.
سپید: با توجه به اینکه برخی از مسئولان میگویند برای خمیرمرغ باید از
مرغ کامل استفاده شود و وجود اختلاف بین سازمانهای نظارتی مختلف، آیا
تعریف استانداردی برای آن وجود دارد؟ برای
خمیرمرغ، میزان گوشت باقیمانده به اسکلت ملاک نیست و بر خلاف آنچه گفتند
که باید از مرغ کامل استفاده شود، ملاک ضایعات دیگر و پا و پوست است که به
خمیر اضافه میکنند. با توجه به این اختلافنظرها، به نظر میرسد که تعامل
بین سازمانها از مشکلاتی است که در کشور داریم و اقدامات موازی که چندین
مسئول انجام میدهند و هر کسی منتظر دیگری است و پاسکاریها در این میان
انجام میشود و این عدم انسجام قانونی بین سازمانهای ذیربط وجود دارد.
سپید:
مصرف آنتیبیوتیکها در مرغداریها را چطور ارزیابی میکنید؟ عدهای
معتقدند که این آنتیبیوتیکها به چرخه تغذیه مردم بر میگردد و دلیل بخشی
از مقاومت آنتیبیوتیکی همین است.
مصرف
آنتیبیوتیکها در 2 مورد مد نظر است؛ یکی در پروش مرغ و دیگری پرورش
ماهی. در استخرهای پرورش ماهی طبق قانونی که وجود دارد باید 20 روز قبل از
بهرهبرداری، مصرف آنتیبیوتیک را قطع کنند، اما از آنجا که این موضوع باعث
مرگ و میر ماهیها میشود، این مصرف را تا روز آخر ادامه میدهند. در
مرغداری هم همینطور است. برخلاف اینکه میگویند هورمون استفاده میشود،
هورمون خیلی مصرف و کارایی ندارد و مصرف آنتیبیوتیکها نگران کننده است.
این محصولات باید توسط آزمایشگاههای مرجع غذا دارو، بعد از ورود به بازار
کنترل و نمونهبرداری شوند. متاسفانه یکی از علل مقاومت آنتیبیوتیکی به
همین دلیل است.
مصرف سرانه ماهی در کشور چطور است؟
سرانه
مصرف ماهی و آبزیان در کشور به طور متوسط و سالیانه بین 5/7 تا 8 کیلوگرم
است. این در حالی است که سرانه مصرف ماهی در کشورهای توسعهیافته از 22
کیلوگرم در اروپا شروع میشود و در برخی کشورها تا 90 کیلوگرم در سال
میرسد. دلیل این کمبود مصرف، یکی عدم اطلاعرسانی مناسب و دیگری
فرهنگسازی کم است. هرچند دسترسی ما به آبزیان خوب است، اما بیشتر این
آبزیان به دلیل عدم مصرف داخلی، صادر میشوند. سرانه مصرف ماهی در سلامت
نقش مهمی دارد و این نیازمند فرهنگسازی و البته فراوری است.
در راستای فرهنگسازی این موضوع چه اقداماتی از سوی انجمن صورت گرفته است؟ رایزنیهایی
را با صداوسیما شروع کردیم و الان یکی از ایرادات این است که پای بسیاری
از غیرمتخصصان در عرصه تغذیه به این کار باز شده و رسانهها از آنها
استقبال میکنند. کسانی که از نظر ما صلاحیت کافی ندارند و برداشتهای شخصی
خود را در رسانه مطرح میکنند. یکی دیگر از کارهای ما این است که تعاملی
را با سازمان زیباسازی شهرداری شروع کردیم و قولهایی برای اطلاعرسانی از
طریق بیلبوردها و فضای مترو و اتوبوسهای بیآرتی گرفتیم.
همراهی چاقی و سو تغذیه در جامعه ما چگونه است؟ سوءتغذیه
به هر دو حالت اضافه وزن و کم وزنی اطلاق میشود. آمار چاقی ما شانه به
شانه اروپا و بین 17 تا 19 درصد است. در جامعه شهری این مورد بیشتر است و
بحثهای زیرساختی و فرهنگسازی را میطلبد و بحثهای مداخلهای میخواهد.
در بحث بیماریهای غیرواگیر، یکی از بخشهایی که میتواند باعث بروز
بیماریها باشد، بحث عدم تحرک و اضافه وزن است که اگر این موضوع اصلاح شود،
میتواند در جلوگیری از بسیاری از بیماریهایی که بر مبنای اضافه وزن شکل
میگیرد موثر باشد.
آیا انجمن در خصوص سوءتغذیه، برنامهریزی خاصی برای سایر نقاط کشور هم انجام داده یا فقط مختص به پایتخت است؟ این
انجمن فقط اختصاص به تهران ندارد و در 11 مرکز استان تشکیلاتی داریم که
دارای بافت سازمانی انجمن است و طی یک سال آینده در تمام مراکز استانها،
مراکزی به نام «تاش» یا تشکیلات انجمن در شهرستانها را سازماندهی خواهیم
کرد. اگر از این ابزار استفاده کنیم، میتوانیم در سطح کشور اقدام کنیم و
همکارانی که در استانها حضور دارند میتوانند وضعیت استانی خود را ارائه
دهند که هر کدام مداخله خاص خود را خواهند داشت.