شفا آنلاین>سلامت> روی دوپا راه میرویم و با دو دست کار انجام میدهیم. دو چشم ما دریچهای به دنیاست. گوشها نواها را و عقل ناگفتهها را درک میکند.
به گزارش
شفا آنلاین به نقل از سپید، اما چه میشود، وقتیکه یکی از اینها به
یاری انسان نیاید؟ پا راه نرود، یا چشم نبیند؟ به مقصد نمیرسی و تجلی
دنیا را از دریچه روشن چشم دریافت نمیکنی! سخت است. معلولیت یک مفهوم
نیست. یک جریان است. عضو نیست، بلکه شریان است که حیات انسان را دردست
دارد. اگر آن را بهبود دهی که خوب است، رهایش کنی، فاجعه. زمان طلائی
مشکلات ثانویه را کم میکند
محبوبه
خلوق،
معلولیت قطع نخاع دارد. 20 سال است که در حوزه فعالیتهای غیردولتی
کمک به معلولان کار میکند. در حوزه بینالملل نیز به عنوان رئیس کمیسیون
فرهنگی اجتماعی اتحادیه جهانی معلولان در سازمان ملل متحد فعالیت دارد.
بنابراین صحبتهای وی حولوحوش مسائل مبتلابه معلولان و به خصوص سلامت آنان
به واقعیت شباهت زیادی دارد. وی میگوید: «افراد معلول به علتهای متفاوت
دچار معلولیت و نقص عضو میشوند. بعضی براثر بیماری، بعضی حوادث و بعضی هم
تروما و مشکلات مادرزادی. اما نکته اینجا است که همه آنها یک وجه مشترک
دارند و آن معلولیت است که مشکلات مشابه و نیاز به کمک و توانبخشی را ایجاد
کرده است.
لذا سلامت آنها و مسائلی از این قبیل هم اهمیت زیادی دارد.»
خلوق عقیده دارد: «چنانچه در بدو معلولیت خدمات مناسبی به یک معلول ارائه
شود، زمان طلائی را از دست نداده و مشکلات ثانویه معلولیت آنها کم میشود.
علیرغم اینکه در سالهای اخیر مبحث سلامت و خدمات درمانی رشد خوبی داشته،
شاهد این هستیم که افراد معلول با از دست دادن زمان طلائی، بعداز مدتی دچار
مشکلات عدیده و ثانویه معلولیت میشوند، که اینها برای سازمانهای بیمهگر
و خانواده معلولان بسیار هزینهبر است. این موضوع نشانگر آن است که در
بحث سلامت نگاه ویژهای به حوزه معلولان نشده است.
مثلا در بیمه سلامت،
معلولان جایگاه خاصی ندارند. با توجه به اینکه مبلغ قابل توجهی از سمت
یارانهها به حوزه سلامت روانه شده است، اما متاسفانه برای سلامت و
توانبخشی این جامعه 15 درصدی اولویتی درنظر گرفته نشده است.»
بیمه توانبخشی وجود ندارد! وی
میگوید: «در حوزه توانبخشی با توجه به اینکه حوزه هزینهبری است، بیمه
توانبخشی و نگاه ویژه برای اینگونه خدمات وجود ندارد. به همین خاطر بسیاری
از معلولان که نیازمند فیزیوتراپی و آب درمانی و غیره هستند، به دلیل
هزینهها نمیتوانند، از این خدمات استفاده کنند. در صورتیکه دردنیا
سیاستگذاری در حوزه معلولان به گونهای دیگر است. آنها به محض معلول شدن
یک فرد، بیمه تکمیلی یا بیمه توانبخشی برای او درنظر میگیرند و این معلول
مجبور است به صورت رایگان از بیمه خود استفاده کند. چراکه درصورت عدم
استفاده از تسهیلاتی که دریافت میکند، سلامت وی به خطر افتاده و علاوه بر
هزینه درمان که بیمه میپردازد، هزینههای جانبی به فرد، دولت و جامعه
تحمیل میشود. بنابراین برای پیشگیری از هزینههای تحمیلی، بیمه و خدمات آن
و رسیدگی به سلامت خود را جدی میگیرند. به عبارت دیگر، مقصود آنها
هزینهکرد نیست، بلکه سرمایهگذاری است.
اما
در کشور ما اینگونه نیست. بسیاری از افراد معلول ما یک بیمه عادی دارند
که کفاف هزینههای سنگین حوزه سلامت آنها را نمیدهد. وی ادامه میدهد:
«بسیاری از معلولان ما، مخصوصا آنهایی که معلولیت شدید دارند، نیاز به
درمانهای خاص دارند. مثلا معلولان ضایعه نخاعی به وسایل کمک توانبخشی
ویژهای نیاز دارند که برخی از آنها وجود ندارد. لذا به مشکلات عدیدهای از
جمله زخم بستر دچار میشوند. بنابراین به جراحیهای سنگین با هزینه بالا،
جهت ترمیم زخم بستر نیاز پیدا میکنند.
بیمارستانهای دولتی هم برای بستری
کردن اینگونه افراد تمایل چندانی ندارند. چراکه تختها را برای مدت طولانی
اشغال میکنند، که برای بیمارستان مقرون به صرفه نیست. پس چاره کار بستری
در بیمارستان خصوصی است که آن هم داستان خودش را دارد. بسیاری از افراد
معلول از اقشار متوسط و رو به پایین جامعه هستند، پس چگونه هزینهها را
بپردازند؟ دراین قسمت هم خلا وجود دارد. بیماریهای کلیوی یا کاشت حلزون
برای معلولان ناشنوا و غیره نشات گرفته ازاین حقیقت است که درحوزه سلامت و
بهداشت و درمان، نگاه ویژهای وجود ندارد.»
زنان معلول زن بودن خود را فراموش کردهاند خلوق
میگوید: «تمام مشکلاتی که ذکر شد، در رابطه با زنان معلول دوبرابر است.
درکنار آنها نیز مسائل و مشکلاتی وجود دارد که درجامعه ما اصلا دیده
نمیشود. بهداشت باروری و سلامت جسمی و جنسی آنها ازاین قبیل مشکلات است.
مثلا درهیچ بیمارستانی دستگاه پرتابل برای ماموگرافی زنان معلول یا
غربالگریهای دورهای آنها برای پیشگیری از سرطانهای زنانه وجود ندارد.
بسیاری از زنان معلول در اقصی نقاط کشور، سالها است که خود را فراموش
کردهاند. و هیچگونه ویزیتی از جمله غربالگری سرطان پستان و رحم برای آنها
انجام نشده است. به همین دلیل زنان معلول در درجه اول زن بودن خود را به
دست فراموشی سپردهاند. اکثر آنها در خانوادههای ضعیف هستند، جامعه و حوزه
بهداشت و درمان به آنها توجه ندارد و شرایط خاصی را فراهم نمیکند.
درنتیجه
برای آنها هم انگیزهای برای پیگیری وضعیت زنانه باقی نمیماند. تمام
اینها دست به دست هم میدهند تا یک برنامه جامع درمانی و توانبخشی برای
حوزه معلولان ایجاد شود. وزارت بهداشت و وزارت تعاون و رفاه اجتماعی
میتوانند با همکاری هم پروتکلی را تنظیم کنند که در آن نیازهای درمانی
جامعه معلول نوشته شود. درنهایت هم فرد و هم جامعه منتفع خواهند شد.»
خیریهها نبودند، معلولان مستاصل بودند این
فعال حوزه معلولان میگوید: «اگر انجمنها و موسسات خیریه نبودند، بسیاری
از معلولان مستاصل بودند. این انجمنها در مقوله مسائل درمانی، داروها،
ویزیت رایگان پزشکان، هزینه جراحی، ویزیتهای دورهای و مشاورههای
روانشناسی کمک زیادی میکنند. شوک بعداز معلولیت آسیب بزرگی به روحیه افراد
میزند، لذا مشاورهها ضرورت زیادی دارد.
چراکه بسیاری از آنها دیگر رغبتی
برای ادامه درمان و زندگی ندارند. برگشت به جامعه، ازدست ندادن زمان طلائی
و امیدوارشدن به توانمندی خود از فواید دیگر روانکاوی و مشاورههای
روانشناسی است. دراین خصوص با بسیاری از بیمارستانها در ارتباط هستیم،
آنها نیز همکاری خوبی دارند و این افراد را به ما معرفی میکنند و ما مشاور
میفرستیم. اکثر روانشناسان و مشاوران ما خودشان معلول هستند. بازخوردی که ازاین مشاورهها به دست میآید، مثبت است. »
یکونیم تا دودرصد جامعه معلول هستند! حسین
نحوینژاد، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور در گفتوگو با «سپید»،
توجه به معلولان در ایران را دارای قدمت 40 ساله قلمداد میکند و میگوید: «
بعداز جنگ جهانی دوم به علت تعداد قابل توجه معلولان جنگی، توانبخشی و
توانمندسازی آنها مورد توجه قرار گرفت اما اواخر دهه 70 میلادی، سازمان ملل
و سازمان بهداشت جهانی یک بررسی را انجام دادند و متوجه شدند که وضعیت
معلولان در دنیا مناسب نیست. به چند نکته رسیدند. یکی اینکه مراکزی که
خدمات توانبخشی ارائه میدهند، معمولا در شهرهای بزرگ هستند. مناطق روستایی
و دورافتاده و فقیر به خدمات دسترسی ندارند. دوم اینکه نیروی انسانی برای
ارائه خدمات درمانی و توانبخشی به آنها کم بود.
نکته بعدی اینکه خانوادهها
نسبت به پیشگیری از معلولیت آگاهی ندارند. به همین واسطه در دهه 70 میلادی
که بحث سلامت برای همه مطرح بود، توانبخشی به افراد معلول نیز جزء
جداییناپذیر سیستم سلامت تعریف شد. لذا در دهه 80 میلادی دههها و
سالهایی برای معلولان نامگذاری میشد و تقریبا در اوایل دهه 80 سازمان
ملل، سوم دسامبر را به عنوان روز جهانی معلولان معرفی کرد.»
نحوینژاد
میگوید: « آخرین آمار جهانی که درسال 2011 منتشر شد، برآورد میکند که
متوسط تعداد معلولان 15 درصد جامعه جهانی است. اما این آمار برای کشور ما
راهگشا نیست. زیرا آمار 15درصدی از سوی سازمان بهداشت جهانی، هر مشکلی که
فرد را از روند طبیعی و توسعه جامعه و فعالیتهای روزمره بازدارد را شامل
میشود.
مثلا
فردی که بیماری صرع یا آسم دارد. اما درایران، به دنبال گروهی هستیم که به
طور واضح معلول باشند و نیاز به خدمات توانبخشی داشته باشند. یعنی معلولان
شدید و بسیار شدید. که برآورد ما این است که یک و نیم تا دو درصد جامعه ما
دچار معلولیتهایی هستند که از لحاظ خدمات توانبخشی و خدمات سازمان
بهزیستی، نیازمند کمک هستند. براین اساس حدود یک میلیون و 200 هزارنفر
معلول با انواع نقصها تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند که در ابعاد مختلف
خدمات مناسب دریافت میکنند.»
معاون توانبخشی سازمان بهزیستی میگوید:
«برنامهای هم از چندسال قبل آغاز شده، تحت عنوان درمان توانبخشی مبتنی
برجامعه که هدف آن خدمات روستایی بوده است و درسال 94 جشن تکمیل خدمات
سیبیآر را در تمام روستاهای کشور گرفتیم که طی این 20 سال از آغاز شبکه
روستایی، تمام معلولان روستایی شناسایی شدند. براین اساس 430 هزارنفر معلول
روستایی به لیست آماری افزوده شدند.» وی درخصوص معلولان حوادث و تصادفات
میگوید: «حدود 40 درصد معلولیتها، جسمی-حرکتی است که نصف این تعداد به
دلیل حوادث جادهای هستند. حدود 18 هزارنفر دچار عارضه قطع نخاع هستند که
52 درصد آنها براثر حوادث جادهای معلول شدهاند. یکی از مباحثی که سازمان
بهزیستی از لحاظ قانونی دنبال میکند، این است که عوارض خدماتی را که
سازمانها و نهادهایی مانند وزارت بهداشت دریافت میکنند، سازمان بهزیستی
پوشش میدهد.
مثلا،
باتوجه بهاینکه وزارت بهداشت بیمه شخص ثالث و تصادفات رانندگی را خود
برعهده دارد، بخشی از جرایم را هم بردوش میکشد، تا ارائه خدمات اورژانس
بدهد. اما همین فردی که در حادثه دچار معلولیت شده است، تا آخر عمر از
خدمات سازمان بهزیستی بهرهمند میشود. حتما باید از درآمد شرکتهای
خودروسازی و عوارض جادهها، جرایم رانندگی و بیمههای رانندگی و غیره درصدی
به سازمان تعلق بگیرد، تا خدمات بهتری را به افراد معلولی که دراثر حوادث
صدمه دیدهاند، ارائه دهیم.
ناگفته نماند، که سازمان بهزیستی در بخش
پیشگیری هم متمرکز شده و چندسالی است که طرحی تحت عنوان کاهش آسیبهای
جادهای را دردست دارد. اما اینها کافی نیست. چراکه تصادفات فقط به علت
خطاهای انسانی ایجاد نمیشود، بلکه جاده، خودرو و قوانین مناسب نیز موثر
است.» به گفته وی: «براساس ماده 10 قانون جامع حمایت از حقوق معلولان،
باید هرساله خدماتی که در مراکزی که یارانه آنها تعیین شده، محاسبه شود.
برآورد شده که برای ارائه خدمت مطلوب به یک معلول، سالمند یا بیمار روانی
مزمن به صورت شبانهروزی نگهداری میشود، یک میلیون و 200 هزارتومان درماه
است و به هزینه نگهداری روزانه 700 هزارتومان است.
که
قیمت تمام شده را به دولت اعلام میکنیم و براساس یارانهها تعلق میگیرد.
در بازنگری قانون جامع پیشنهاد شده که برای معلولان شدید در منزل که شغلی
ندارند، حداقل دستمزد شورای عالی کار منظور شود. برنامههایی درحال انجام
است. یکی از آنها لایحه اصلاحی است که به مجلس داده شده و در انتظار تصویب
است. این موضوع اهمیت زیادی دارد. بالارفتن مستمری، فرصتهای شغلی و آموزش
رایگان نیز دراین لایحه مورد بازنگری قرار دارد.»
افتتاح مرکز تخصصی معلولان ضایعه نخاعی نحوینژاد
از افتتاح مرکز تخصصی برای معلولان ضایعه نخاعی در تهران خبرمیدهد و
میگوید: « این مرکز نزدیک میدان راهآهن است که به ویزیت تخصصی این افراد،
درمان زخم بستر و آموزش مهارتهای روزمره زندگی و کاردرمانی و آبدرمانی
میپردازد.»