کد خبر: ۸۶۸۶۹
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۸ - ۰۵ آذر ۱۳۹۴ - 2015November 26
شفا آنلاین>روانشناسی>مهمترین انگیزه پیوستن به داعش و انجام اقدام های تروریستی نبودن معنا در زندگی است

به گزارش شفا آنلاین،این روزها در شبکه‌های مجازی و وبلاگ‌های ویژه اخبار اجتماعی بیشتر از آنکه قصه زندگی افرادی که قلم، کتاب، گل سرخ و دستی برای آشتی و مهرورزی پیشکش دوستان می‌کنند روایت شود، داستان زندگی کسانی که مرگ را به جای زندگی انتخاب کرده‌اند به تصویر کشیده می‌شود و روز به روز بر شمار تماشاچیان علاقه‌مند به دانلود کردن ژانرهای وحشت و مرگ به کارگردانی داعش افزوده می‌شود.

این درحالی است که مطالعات انجام گرفته نشان می‌دهد نمایش و به اشتراک گذاشتن تصویرهای آدم‌کشی و حمله به محافل عمومی موجب حساسیت زدایی تدریجی مغز تماشاچیان این صحنه‌ها نسبت به جنایت و توحش می‌شود.

 پژوهشگران نه تنها نسبت به خطرات شیوع این پدیده در جوامع مختلف هشدار می‌دهند، بلکه معتقدند هیجان‌هایی که در اثر مشاهده این فیلم‌ها در افراد مختلف بویژه کودکان و نوجوانان به وجود می‌آید تأثیراتی ویرانگر داشته و در طولانی مدت افراد را به سوی خود تخریبی و دیگر ویرانگری تقویت می‌کنند. به عقیده روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، آگاهی و ریشه‌یابی ویژگی‌های شخصیتی این افراد در خاموش کردن اشتیاق تماشای صحنه‌های جرم و جنایت گروه‌های تروریستی مؤثربوده و آثار اضطراب و برانگیخته شدن هیجانات ناشی از دنبال کردن فعالیت‌های جنایتکاران را کاهش می‌دهد.

در حالی که از یک سو گروه بی‌شماری از افراد، جنایات وحشیانه و مرگبار گروه‌های تروریستی را محکوم می‌کنند و در سوگ قربانیان که هر روز به شمار آنها افزوده می‌شود نشسته‌اند، گروهی نیز با عضویت در شبکه‌های اجتماعی طرفدار تروریست و لایک کردن فیلم‌ها و صحنه‌های جرم و جنایت طرفداری خود را به معرض نمایش گذاشته و برخی نیز پا را فراتر نهاده و برای پیوستن به گروهک‌های داعش، ائتلاف تشکیل می‌دهند.  پیوستن خبر افراد تحصیلکرده به گروه‌های تروریستی یا جوانانی که با تأیید شدن سلامت روانی آنها از سوی متخصصان و بهره‌مند بودن از زندگی اجتماعی و شغلی مناسب، شهر و دیار خود را رها کرده و به داعشی‌ها می‌پیوندند، این سؤال را در ذهن محققان علوم رفتاری و روانشناسی ایجاد کرده است که براستی انگیزه افرادی که به گروه‌های افراطی ملحق می‌شوند چیست و چه تبیینی برای رفتارهای نابهنجار آنها وجود دارد؟

در دهه اخیر، پژوهش‌های گسترده‌ای در خصوص بررسی عوامل روانشناختی وجامعه شناختی و تأثیر تبلیغات بر علاقه‌مندی افراد مختلف به گروه‌های تروریستی انجام گرفته است . پروفسور اسکات آتران، انسان شناس و استاد روانشناسی تروریسم در دانشگاه میشیگان معتقد است، نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد، افرادی که به عضویت گروه تروریستی داعش می‌پیوندند به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ دسته اول تروریست‌های متولد شده در عراق و سوریه‌اند که از کودکی با انگیزه‌های تندروانه و  رادیکال به ظاهر مذهبی  تحت آموزش و تعلیم قرار می‌گیرند و شکل‌گیری هویت در آنها از پیش تعیین شده تلقی می‌شود.

گروه دوم نیز افرادی هستند که به عقیده پروفسور آتران بیشتر از آنکه انگیزه آنها برای پیوستن به گروه‌های افراطی، تعالیم مذهبی باشد، تحت تأثیر خشونت‌های منطقه قرار گرفته و به گروه داعش می‌پیوندند. آتران ادامه می‌دهد، مصاحبه‌ای که با گروهی از نوجوانان و جوانان عراقی وسوری که تحصیلات آنها از مقطع ابتدایی بالاتر نبود، انجام گرفت، نشان داد تمام افرادی که تحت تربیت گروه داعش برای مبارزه با کفر تربیت می‌شوند دارای هویت از پیش تعیین شده و پیش‌رس هستند و تفکرات قالبی و باورهای انعطاف ناپذیر آنها باعث می‌شود تا برای تحقق اهداف سازمان دست به انجام هر عملی بزنند، از سوی دیگر بررسی ایدئولوژی‌های افراطی گرایانه جمعیتی از زنان و مردان غربی در گروه‌های سنی مختلف و علل ملحق شدن آنها به گروه‌های تروریستی نشان می‌دهد، تبلیغات عوام فریبانه گروه داعش مبنی بر نجات افراد از ظلم و کفر باعث می‌شود تا عده‌ای از افراد پوچگرا که در جست‌و‌جوی معنا بخشی به زندگی هستند، ملحق شدن به این گروه‌ها را تنها راه رهایی از جهان بینی‌های نهیلیستی خود بدانند.

 ریچارد بارت افسر سابق اطلاعات و سازمان جهانی ضد تروریستی در این باره می‌گوید، مطالعات فراوان نشان می‌دهد، بسیاری از غربی‌ها برای پاسخ دادن به نیازهای روانشناختی محقق نشده فریب تبلیغات جهادی‌ داعش را خورده و برای انگیزه بخشیدن به زندگی و به دست آوردن عزت نفس از دست داده و امید برای زندگی به این گروه‌ها می‌پیوندند و تحت آموزش‌های گروه‌های تروریستی بتدریج حساسیت خود را نسبت به ایجاد رعب و وحشت از دست داده و مرتکب جنایت می‌شوند.

 راهی برای پایان دادن به ناامیدی ریچارد بارت، علاقه مندان به فعالیت‌های تروریستی را افرادی ناامید، بی‌هدف و بدون انگیزه و فاقد هویت یا احساس تعلق داشتن معرفی می‌کند و می‌گوید، اینکه مدعی شویم جنگجویان داعشی به دلیل مشکلات روانشناختی حل نشدنی به گروه‌های تروریستی می‌پیوندند، ادعای نادرستی است. در گروه داعش شخصیت‌های مختلف را می‌توان یافت که در مرحله اخلاق پیش عرفی تثبیت شده‌اند و تنها به دنبال دستیابی به وعده‌های تروریست‌های داعش جرأت انجام هر جنایتی را پیدا می‌کنند. این افراد به دنبال بر آورده کردن نیازهای ابتدایی یعنی همان خشم و غریزه جنسی هستند.
دکتر فربد فدایی، روانپزشک در این باره معتقد است ترس، خشم و انزجار طبیعی‌ترین واکنش‌هایی است که در برابر دیدگاه‌ها و رفتارهای گروه داعش از یک انسان فهمیده انتظار می‌رود. به نظر می‌رسد در وجود هر انسان، علاوه بر غریزه زندگی، غریزه‌ای هم به صورت غریزه مرگ نام دارد که فیلسوفان نام آن را «تاناتوس» گذاشته‌اند. تمایلی برای انهدام خود و دیگران و از بین بردن زندگی.

هر چه انسان فرهیخته‌تر باشد این غریزه ضعیف‌تر می‌شود و در مقابل، عشق به زندگی و همه آفریده‌های خداوند تقویت می‌شود. در کودکان این تمایل به خشم و انهدام بسیار بارز است. آنان هرچیز را نخواهند به دور می‌اندازند، می‌شکنند یا گاز می‌گیرند. در برابر نهی مادر از آنچه می‌خواهند، بر سر او فریاد می‌کشند آن اسباب بازی را که سر در نمی‌آورند پرتاب و قطعه قطعه می‌کنند. زمانی‌که نوزاد جدید پا به خانه می‌گذارد برادر یا خواهر بزرگتر با خشم و حسادت و آرزوی مرگ او واکنش نشان می‌دهد. در واقع، آنچه از معصومیت کودکی گفته می‌شود در برابر واقعیت رنگ می‌بازد.

 نیاز به کنترل شدن
از نقطه نظر دیدگاه‌های روان شناسانه، تمایل به خشونت ورزی و اعمال پرخاشگری از دو نیاز اساسی انسان مشتق می‌شود. در صورتی که به دو نیاز احساس کنترل شدن و معنا‌جویی و فنا ناپذیری پاسخ درستی داده نشود، پذیرش در گروه‌های تروریستی با برنامه‌های از قبل تعیین شده، برای گروهی از افراد به معنای فنا نا‌پذیری و معنا بخشی به زندگی خواهد بود.

 در واقع احساس اطمینان بخشی مطلق که معمولاً از سوی این گروه‌ها تبلیغ می‌شود و افراطی گرا‌ها را به سوی خود می‌کشاند، به نوعی زخم‌های هیجانی افراد علاقه‌مند به پیوستن به گروه‌های داعشی را تسکین می‌دهد و در آنها احساس رضایت از زندگی مقطعی که سرخوردگی شدیدتری را در آینده به دنبال دارد، به وجود می‌آورد

از سوی دیگر نتایج تحقیقات متعدد نشان می‌دهد، افراطی گری در پرخاش کردن و میل به انهدام ریشه‌زیستی دارد که کنترل آن به میزان آسیب‌پذیری وراثتی افراد در برابر موقعیت‌های پر استرس بستگی دارد. برای نمونه کودکانی که از آسیب‌پذیری بالایی در برابر استرس‌های محیطی برخوردارند بیشتر تحت تأثیر نمایش فیلم‌های پرخاشگرانه، بیشتر به تخریب دیگران و انهدام رو می‌آورند.
دکتر فربد فدایی مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در این رابطه می‌گوید، با رشد روانی – عصبی کودک، این خودمحوری و خشم و تمایل به انهدام بتدریج با اجتماعی شدن و مهربانی جایگزین می‌شود. اما این اتفاق در همه نمی‌افتد.

بسیاری از بزرگسالان خشم‌های دوران کودکی را حفظ می‌کنند و بعدها در موقعیت‌های برانگیزاننده خشم، آن را ظاهر می‌کنند، درحالی که ناظر بیرونی تعجب می‌کند که چرا یک محرک جزئی سبب طغیان چنین خشمی شد. می‌توان گفت در برخی افراد جریان رشد مطلوب به سوی اجتماعی شدن، دوست داشتن دیگران و همدلی و همکاری یا کند یا متوقف می‌شود.

 این افراد یا به صورت اشخاص ضداجتماعی و جامعه ستیز یا به صورت تحسین‌کنندگان آشکار یا پنهان خشونت در می‌آیند. نمایش پیوسته خشونت منجر به کاهش حساسیت ناظران و عادی شدن پرخاشگری می‌شود. بتدریج مردم در برابر پرخاشگری نسبت به دیگران واکنش به صورت کمک به قربانی را نشان نمی‌دهند بلکه آسان از آن می‌گذرند. نمایش خشونت از طریق رسانه‌های گروهی و شبکه‌های اجتماعی نیز چنین وضعی را به وجود می‌آورد.

توحش، توحش می‌آورد
یکی دیگر از بررسی‌های انجام گرفته بر گروهی از افراد فعال در گروه‌های تروریستی نشان می‌دهد، گروهی از آنها خود قربانی پرخاشگری و توحش بوده‌اند و اکنون درسی را که از آموزگاران پیشین خود آموخته‌اند بخوبی در صفحه زندگی مشق می‌کنند و به این سیکل معیوب جان می‌بخشند.

 این افراد کسانی هستند که در طول زمان آموخته‌اند با جلوه‌های زیبای زندگی در تضاد باشند و افرادی را که به غریزه لذت بردن از هستی پاسخ درست می‌دهند از بین ببرند. حمله تروریستی گروه داعش به گروهی از جوانان در پاریس که در یک کافه تولد دوست‌شان را جشن می‌گرفتند، نمونه‌ای از پاسخ‌های ضد ارزش گرایانه و ضد انسان دوستانه این گروه افراد به پیوندهای اجتماعی و انسانی افراد در زندگی مدرن امروزی است.

 افرادی که مدام از سوی جامعه تحقیر شده‌اند و عزت نفس آنها به یغما رفته است، دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته و با ملحق شدن به گروه‌های افراطی و تروریستی به دنبال کسب امنیت از دست رفته‌شان هستند. آنها با افرادی که درک درستی از ایدئولوژی‌های افراطی‌شان ندارند در جنگ بوده و برای از بین بردن این گروه از افراد دست به انجام هر کاری می‌زنند. این افراد می‌خواهند با برهم زدن آرامش دیگران برای خود  امنیت کسب کنند و با بر باد رفتن آرزوهای‌شان معمولاً دست به رفتارهای خود تخریبی می‌زنند.ایران
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: