شفایافتگان زیادی به همراه خانواده، همسر، فرزند و پدر و مادرشان در ورزشگاه حاضر بودند.
چشمان
مشتاق مادری را دیدم که چطور امیدوارانه به همراه فرزند و توپ می دوید.
کودک خردسالی شادمان از دویدن پدر، تیم شفایافتگان را با فریادهای پر از
هیجان تشویق می کرد، در حالی که تیم مقابل، هنرمندانی مشهور بودند. آن
سوتر، پدری با شور و هیجان پسر را به گل زدن تشویق می کرد...
ورزشگاه
سرداران شهید شمیرانات، بیشتر شبیه شده بود به میدانی از امید، نگرانی ها
با آرزوهای خوب، تلاش و فداکاری های خانوادگی و... همه اینها به نوعی، با
دردی مشترک در یک جریان مردم نهاد، به تکاپوی مشترک رسیده بودند.
در این
فضا، با خود می اندیشیدم که برخلاف نظریه هایی که شفای افراد مبتلا به
مخدرهای شیمیایی را تقریبا غیرممکن می دانند، همیشه راهی برای بازگشت و
نجات هست.
نگاهی جامعه شناسانه به این بازی دوستانه و جمعیت حاضر در
ورزشگاه و نیز تجارب کاری و اداری ام نشان می دهند که شفا و درمان مبتنی بر
حمایت اجتماعی، راهی بی بدیل و اثربخش برای درمان این افراد است.
معتاد تنها و بعضا رها شده، هیچ گاه به سمت درمان موثر نخواهد رفت.
تجربه
نشان می دهد NGO هایی که در قالب گروههای اجتماعی و با مشارکت خود
شفایافتگان تشکیل می شوند راهی بسیار موثر برای درمان کامل می باشند. حمایت
اجتماعی به جای رانده شدن، قرار گرفتن در بطن گروههای اجتماعی مختلف و
همراهی خانواده، راهگشای سلامت کامل این افراد است.
به نظرم، ما باید از
سطح فردی تا خانواده تا گروههای اجتماعی و جامعه، فرهنگ مان را در برابر
آسیب دیدگان تغییر دهیم. باید در یک تلاش اجتماعی، آسیب دیدگان ناشی از
شرایط اجتماعی به دامان جامعه بازگردانیم. من و همکارانم در سازمان
بهزیستی، با توکل بر خدای مهربان، این روش را دنبال خواهیم کرد. امسال
درمان معتادان را تحت پوشش بیمه قرار دادیم و سازمان فنی حرفه ای نیز مکلف
به آموزش شفایافتگان شده است.
به امید جامعه ای با نشاط، پاک و همراه برای کمک به همه آسیب دیدگان
دکتر علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی