به گزارش شفا آنلاین،آیندهگرایان انسانهای آینده را با القابی چون «تراانسان» یا «سایبورگ» صدا میزنند که در همه آنها فناوریها با بدن انسان تلفیق میشود و انسان را به فراانسان تبدیل میکنند.
آیندهگرایان میگویند که به زندگی با یک چشمانداز پنج تا 10ساله نگاه کنید تا همیشه از بقیه افراد جلوتر باشید. بدیهی است که این افراد عاشق پیشرفت فناوریها هستند و دنیا را از دید فناوریهایی که به ظهور خواهند رسید، میبینند. اما برخی از آیندهگرایان هم عاشق پل زدن میان فناوری و بدن انسان هستند. در ادامه تئوریها و نظریات آیندهگرایان را در مورد انسانهای آینده میخوانید.
انسان سایبورگ
سایبورگ مخفف عبارت «ارگانیسم سایبرنتیک» است و منظور از آن موجودی است که بخشهای زیستی و مصنوعی را با هم داشته باشد. سایبورگ به انسانهایی اطلاق میشود که نیمی انسان و نیمی فناوری هستند. درواقع فناوریها در بدن انسان کاشت میشوند تا کارهایی را انجام دهند یا اطلاعاتی را ذخیره کنند که بدن انسان معمولی توانایی انجام آنها را ندارند.
نیل هاربیسون (Neil Harbisson) یکی از آیندهگرایانی است که خود را یک سایبورگ مینامد. او یک هنرمند معاصر، نوازنده و فعال سایبورگ است که بیشتر برای توانایی گسترشداده خود در شنیدن رنگها و درک رنگهای خارج از توانایی چشم انسان فعالیت میکند. وی در سال 2004 با جراحی یک آنتن در جمجمه سرش کاشت. در واقع، او اولین شخص در دنیاست که یک آنتن ادغامشده استخوانی (Osseointegration) در جمجمه خود دارد.
نسل هاربیسون
برخی ادعا میکنند که گنجاندن آنتن سایبورگ در عکس پاسپورتش، به رسمیت شناختن هاربیسون به عنوان یک سایبورگ است. رنگ و استفاده از فناوری برای گسترش عملکرد از موضوعات محوری در کار هاربیسون است. در سال ۲۰۱۰، هاربیسون بنیاد سایبورگ را تاسیس کرد که یک سازمان بینالمللی برای کمک به انسانها برای تبدیل شدن به سایبورگ است. هاربیسون میگوید که این آنتن به او کمک میکند که رنگها را بشنود. به طور مثال، رنگ آبی صدایی شبیه به نوت موسیقی «سی» دارد.
نگه داشتن افراد بیمار در فریزر
آندرس سندبرگ، محقق موسسه «آینده بشریت دانشگاه آکسفورد»، در این باره میگوید: «من اساسا در آینده زندگی میکنم. من یک پله جلوتر از دیگران فکر میکنم اما باز در این حالت هم پیشبینی آینده کار سختی است. سوال جالب این است: آیا میتوانیم بفهمیم که دقیقا چه چیزی قابل پیشبینی است و در چه حوزههایی بهتر است که پایمان را بیرون بکشیم».
آندرس سندبرگ
اعضای موسسه آینده بشریت دانشگاه آکسفورد سعی دارند با تحقیق در مورد موانع و مخاطرات پیش روی ادامه حیات بشر مثل تغییرات آبوهوایی، مقاومت دارویی و خطر وقوع جنگهای اتمی راهی برای حفظ گونه بشر بیابند.
آنها یکی از راههای حفظ گونه بشر را یافتن شیوههای انجماد و زنده کردن دوباره انسان میدانند. سندبرگ که عصبشناس متخصص در زمینه حافظه است، امیدوار است دانشمندان آینده در 100 تا 200 سال آینده راههای احیای افراد مرده یا کسانی را که به عمد منجمد شدهاند، بیابند.
اکنون به زندگی بازگرداندن مردگان به شوخی میماند اما چنان که ماکس مور، مدیرعامل الکر، میگوید فناوری در کمتر از یک سده و شاید خیلی زودتر از آن بتواند راهی برای احیای مردگان و به زندگی بازگرداندن کسانی که منجد شدهاند، بیابد.
انسانهای توانمندتر
دکتر اندرو ولادیمیروف، یکی از محققان و آیندهگرایان در موسسه آینده بشریت در دانشگاه آکسفورد، میگوید: «ما نقطه پایانی تکامل بشریت نیستیم. ما باید خودمان را قدرتمند و توانمند سازیم».
ولادیمیروف تحقیقاتی را روی خود و دیگران با استفاده از ابزاری انجام داده است که اشعه لیزر مادونقرمزی تولید میکند که به قشر جلوی مغز تابیده میشود. این ابزار برای این طراحی شده استکه به ما بگوید امواج مغزی ما برای چه هستند و چه آگاهیای در پی دارند.
اندرو ولادیمیروف و ابزار شناسایی امواج مغز
اما واقعا آیندهگرا کیست؟ ولادیمیروف در جواب این سوال میگوید که آیندهگراها اساسا کسانی هستند که تلاش میکنند وقایع را دستکم تا 10 سال آینده متحول کنند و در این مسیر پیشگام شوند.
ترابشریت
ایمیوب (Amy Webb) که خودش را یک آیندهگرا میداند، مینویسد: «ما روزنامهنگارانی داریم که فارغ از گزارش آنچه در جهان رخ داده است، از اتفاقاتی مینویسند که در آینده رخ خواهند داد. در واقع، آنها دادهها را در چارچوب تغییرات محیطی تحلیل میکنند». اما آیا این فعالیتها و تلاشها سیاسی هستند؟
ایمی وب
از نظر دیرک بروئر، دبیر حزب «ترابشریت»، جواب مثبت است. بروئر میگوید که مهندسی ژنتیک به سوالات بیپاسخ و دشوار قانونگذاران، حقوقی و اخلاقی پاسخ خواهند داد. حقیقت این است که ترابشریت میتواند در سیاست تاثیرگذار دنیا موفق باشد. بروئر امیدوار است روزی را ببیند که حزبش 5 درصد از آرای انتخابات پارلمانی را در سال آینده به خود اختصاص دهد.
ترابشریت (Transhumanism) یک جنبش فکری و فرهنگی است که میگوید با پیشرفت فناوری و افزایش در دسترس بودن آن، میتوان به جلوگیری از افزایش سن پرداخت یا به توانمندسازی انسانها به لحاظ تواناییهای فیزیکی، ذهنی یا روانشناختی، دست زد. این مکتب فکری، چنین تغییرهای بنیادیای در وضع انسانها را ممکن میبیند و آن را هم ضروری و هم خوشایند میداند. متفکران ترابشریت، درباره مزیتها یا خطرهای بالقوه فناوریهای نوپدیدی که میتوانند به محدودیتهای بنیادین انسان پایان دهند، مطالعه میکنند و همچنین درباره مسائل اخلاقی که در گسترش دادن یا استفاده از این فناوریها پیش میآید، بحث میکنند. آنها پیشبینی میکنند که انسانها، در نهایت میتوانند خودشان را به موجودهایی تبدیل کنند که چنان نسبت به انسانهای فعلی ارتقاءیافته باشند که بتوان آنها را «پساانسان» نامید.
انسان هایی شادتر
فناوری قدرتمند میتواند آثار عمیقی روی روان انسان داشته باشد. این ارتباط میان فناوری و انسان، موضوع تحقیق کارولین فالکونر، دکتر عصبشناس و روانشناس دانشگاه ناتینگام، است. وی روشهایی را توسعه داده است که در آنها از واقعیت مجازی برای درمان افسردگی استفاده میشود. در این روش درمان، بیماران یک هدست روی سر میگذارند که در آن تصاویر سهبعدی پخش میکند و لباسی میپوشند که حرکات بدنشان را ردیابی کند.
کارولین فالکونر و سیستم واقعیت افزودهاش
بیماران با این سیستم خود را یک شخصیت مجازی خواهند دید و در فضایی مجازی حرکت خواهند کرد. فالکونر این بیماران را برای کار کردن با آواتار راهنمایی میکند تا بتوانند اعتماد بهنفس از دسترفتهشان را به دست آورند.
انسان هایی با توانایی انجام کارها با ذهن
تیانا سینکلیر، بنیانگذار یک استارتاپ در بریتانیا، ادعا میکند که میتواند یک پهپاد کوچک را با ذهنش در آسمان به پرواز درآورد و کنترل کند. وی میگوید: «در حقیقت این پهپاد شبیه به یک حسگر زیستی غولپیکر است که امواج مغزی آلفا و بتا را شناسایی میکند. این پهپاد کنترلی آسانتر از پهپادهای دیگر دارد و همانند به خاطر سپردن یک معامله یا یک آهنگ موسیقی کار میکند».
تیانا فالکونر و دستگاه کنترل پهپاد توسط ذهن
سینکلر معتقد است که آیندهگرایی همیشه نباید درباره ابزارها باشد و میگوید: «آیندهگرایی تغییرات و تاثیرات فرهنگی را نیز به غیر از ابزارها شامل میشود و نباید دنیا را از دید فناوری دید، بلکه من به شدت اعتقاد دارم که جهان ما کمی شکسته شده است و ما میتوانیم چالشهای جهانی را با کمک فناوری حل کنیم».