شفا آنلاین>اجتماعی>میپیچد توی پیاده رو و از آنطرف با یک تک چرخ دوباره برمیگردد به خیابان و جسورانه تختگاز میراند.
به گزارش
شفا آنلاین،کلاه ایمنی موتورسواری هم روی سرش
نگذاشته، انگار توی پیست موتورسواری در حال مسابقه دادن است. دور میشود و
خبر ندارد اینطرفتر چند عابر پیاده به او ناسزا میگویند که این چه وضع
رانندگی است.وجود بیش از 10میلیون موتورسیکلت در سراسر کشور و از این میان
حدود 3 میلیون و 500 هزار موتور در تهران گویای پرکاربرد بودن این وسیله
نقلیه دوچرخ است.
چیزی شبیه ریکشاهای سه چرخ هندوستان. ارزان بودن، مانور
بالا و راحتی در پارک کردن موتورسیکلت، روز به روز به اشتیاق شهروندان برای
استفاده از این وسیله نقلیه افزوده است تا جایی که بسیاری از کارمندان،
مغازه داران و حتی بازاریها که محل کارشان در محدوده طرح زوج و فرد و طرح
ترافیک قرار دارد ازموتورسیکلت استفاده میکنند.
رعایت نکردن قانون از سوی بسیاری از موتورسواران داد خیلیها را درآورده
تا جایی که یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عضو ناظر بر شورای عالی
ترافیک هم به این موضوع واکنش نشان داد که چرا پلیس در برخورد با
موتورسواران متخلف کوتاهی میکند.
وی در صحن علنی مجلس لب به اعتراض گشود و
حتی خواستار توضیحات وزیر کشور شد. البته این هم بماند که در بحث استفاده
از موتور معمولاً دو بحث باهم مخلوط میشود؛ یکی استفاده قشر آسیبپذیر از
این وسیله برای گذران زندگی و دیگری استفاده قشر برخوردار برای دور زدن
قوانین ترافیکی. سهلگیری گاه و بیگاه پلیس در زمینه تخلف موتور سواران هم
به همین موضوع برمیگردد.
مجتبی رحماندوست، نماینده مردم تهران در مجلس گفته بود: «افزایش تخلفات
موتورسواران مربوط به مجموعه عواملی است که یکی از مهمترین آنها نیروی
انتظامی است. متأسفانه شرایط اجتماعی بستر تخلف برای موتورسواران را فراهم
کردهاست.
نیروی انتظامی معتقد است با توقیف موتورسیکلتها اقدامهای
بازدارنده برای مقابله با تخلفات آنها را انجام میدهد، اما این در حالی
است که افراد به دلایل مختلف از جمله قیمت نسبتاً پایین موتورسیکلت حتی به
دنبال آزاد کردن موتورهای توقیف شده نمیروند.»
البته عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور پس از حاضر شدن در مجلس شورای
اسلامی دفاع تمام قدی از پلیس کرد و گفت: «حدود 10 میلیون و 100 هزار
موتورسیکلت شماره کردهایم که قطعاً رقم موتورسیکلتهای موجود در کشور
بالاتر از این است؛ در حالی که در سال 84 حدود4 میلیون و 600 هزار دستگاه
موتور سیکلت داشتیم. آثار و عوارضی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم علاوه
بر بحث ترافیک، مسائل آلودگی هوا و تصادفات است که آسیبهای زیادی در فضای
اجتماعی و فرهنگی ایجاد میکند.»
وزیر کشور در ادامه سخنانش که به برخورد با موتورسواران متخلف مربوط
میشد، افزود: «گفته شده که برخورد مناسبی با موتورسواران متخلف نشده که
باید بگویم از سال 90 تا کنون 16میلیون و 746 مورد برخورد قانونی با آنان
شده است. از این تعداد 8 میلیون موتورسیکلت متوقف و به پارکینگها منتقل
شدهاند که تعدادی از آنها پس از پرداخت جریمه و اعمال قانون آزاد شدهاند
و در حال حاضر بیش از 500 هزار موتورسیکلت در توقفگاهها داریم که برای
تحویل آنها مراجعهای نشده است.»
وزیر کشور در ادامه به 254 درگیری موتورسواران متخلف با پلیس سخن به میان
آورده است و اینکه موتورسواران براحتی میتوانند تغییر مسیر بدهند و
از دست پلیس بگریزند. وی به کاهش تلفات انسانی در تصادفهای رانندگی
موتورسواران از 7 هزار و 600 نفر در سال 84 به 3هزار و 600 نفر در سال 93
اشاره میکند که حاصل تلاش پلیس و سایر دستگاهها برای کاهش تخلفات و
تصادفها است.
چرا خلاف میکنیم؟
آمار نشان میدهد 5 میلیون ایرانی نان شبشان گیر همین موتور است. با این
همه 99 درصد موتورسواران جریمه شدهاند و 80 درصدشان هم یکبارتوقیف
موتورشان از سوی پلیس را تجربه کردهاند ولی بازهم میترسند که جریمه شوند
یا موتورشان روانه پارکینگ شود.
اگر بهطور اتفاقی با برخورد پلیس با موتورسواران متخلف روبهرو شده باشید
حتماً رفتارهای عجیب و غریب برخی رانندگان را دیدهاید که برای فرار یا
رهایی از توقیف شدن چه تقلایی میکنند. برخی وسط خیابان یا اتوبان با
حرکتهای خطرناک، دوردرجا میزنند و خلاف جهت فرار میکنند. بعضیها قصد
دارند هرجور شده فرار کنند و عدهای هم بهناچار میایستند و با التماس و
گریه و زاری از مأموران میخواهند تا موتورشان را توقیف نکنند و عده بسیار
کمی هم تخلف را میپذیرند و تابع قانون
میشوند.
باید چرخی در شهر زد تا دید چرا برخی موتورسواران تخلف میکنند؛ برای تهیه
این گزارش باید با موتور رفت. چراکه نمیشود به این راحتیها آنها را
غافلگیر کرد. بعد از موافقت سر کرایه با موتورسواری که موتورش پلاک دارد و
کلاه ایمنی هم روی سرش هست، میرویم به سوی چهارراه شاپور یا همان تقاطع
وحدت اسلامی و مولوی. اینجا موتور زیاد است.
خیلی بیشتر از جاهایی که سراغ
دارم. وقتی چراغ قرمز است دست کم 100 موتور پشت چراغ میایستند نه پشت خط
عابر پیاده! خیابان مولوی به طرف میدان رازی یکطرفه است ولی آنسوی
خیابان جلوی اتوبوسهای بیآر تی، حداقل 70-60 تایی موتورهستند که
میخواهند از خط ویژه اتوبوس ادامه مسیر بدهند.
5ثانیه مانده به سبز شدن
چراغ، موتورها گاز میدهند و چراغ را رد میکنند و از آن طرف هم موتورهایی
که توی خط ویژه هستند.
این صحنه بیشباهت به جنگهای گلادیاتوری نیست. انگار کسی فرمان حمله داده
باشد. در یک لحظه ولولهای میشود. موتورها بدون اینکه بههم بخورند از
میان هم میلولند و رد میشوند.
عجبا! مردی که سن و سالش کمتر از بابابزرگها نیست زودتر از موتورسواران
دیگر چراغ قرمز را رد میکند و با یک لایی کشی حرفهای میپیچد توی خط
ویژه. به راننده میگویم برود دنبالش! میرود ولی نه از خط ویژه.
میگوید: «آن طرف خلاف است، جریمه میشوم، آنجا مخصوص آمبولانس و
اتوبوس است.»
به هر ترتیب با یک تعقیب و گریز نامحسوس موفق میشویم پدربزرگ موتورسوار
را در میدان رازی ملاقات کنیم که چند تخلف مثل عبور از چراغ قرمز تقاطع
وحدت اسلامی- مولوی و ولیعصر- مولوی، تردد از خط ویژه اتوبوس و بهسر
نداشتن کلاه را در این 500 متر راه مرتکب شده است.
همه خلاف میکنند!
ضلع جنوبی میدان رازی، درست جلوی مغازههایی که لوازم یدکی موتور
میفروشند موتورش را پارک کرده و روی آن نشسته. روبهرویش مجسمه محمدابن
زکریای رازی است. چشم دوخته به گیوههای شیخ. ساعت یک ظهر است و کمی از
شلوغی این میدان پرتردد کاسته شده. پیرمرد قبل از اینکه به نزدیکیاش برسم
مثل جوانها از روی موتورش پایین میپرد و با صدای بلند میگوید: «مولوی 7
تومن، مولوی 7 تومن، نبود رفتیمها...»
وقتی به او سلام میکنم فکر میکند مسافرم. «بشین بریم پسرم خیلی دیره.»
میگویم مسافر نیستم چندتا سؤال دارم، از چهارراه شاپور دنبالتان هستم.
- دنبال من؟ این همه آدم چرا دنبال من؟
- میخوام بپرسم چرا سرت کلاه نمیذاری و چراغ قرمزها رو رد میکنی؟
- مفتشی؟
- نه، خبرنگارم.
- آهان، پس اومدی نون ما رو آجر کنی.
- نه بابا فقط چندتا سؤال برای گزارشم میخوام.
- بفرما! فقط عکس ما رو نگیری سوژه بشیم!
- چرا چراغها را رد میکنی؟
- چراغ رو میگی، اون که خلاف نیست. چند ثانیه زودتر از اینکه چراغ سبز
بشه راه میافتم. استغفرالله ما از اون آدماش نیستیم که بیقانونی کنیم.
- چرا خط ویژه میری؟
- همه همین کار رو میکنن. من هم یکی از اونها، وقتی اتوبوس نیست یا
خیابون شلوغ میشه از این چهارراه تا اون چهارراه رو میرم توی خط ویژه!
- کلاه چی؟
- فصل گرما که قشنگ سرت مغز پخت میشه، از اون گذشته اصلاً از صبح تا شب سر خودت کلاهی بذارن که مثل قابلمه باشه گردندرد نمیگیری؟
- تا به حال پلیس موتورت رو توقیف کرده؟
- 3 بار. ولی 2 سالی میشه که گوش شیطون کر گیر مأمورها نیفتادم ولی
جریمههایی که مینویسن پدر آدم رو درمیاره. سال گذشته یک میلیون جریمه
داشتم که با کلی دوندگی به 700 هزار تومن رسوندمش.
نگاهی به موتورش میاندازم، گوشه پلاکش را با کش پوشانده و کلاه درب و
داغانش را هم از طلقی که یک جای سالم ندارد آویزان کرده است. میپرسم که
جریان کش چیست؟
- از دست مأمورها پلاک را با کش بستهام تا جریمه نشم.
- میندازی تو پیادهرو؟
- گاهی که عجله دارم.
- پس اگر پلیس موتورت رو بخوابونه، حق داره؟
- زور پلیس هم به ما موتورسوارها رسیده. اینهایی که ماشین دارند دست ما رو
از پشت بستن و توی خیابونها راه نمیدن که رد بشیم. اگه ماشینها توی هم
نرند و بین خطوط رانندگی کنند جا برای رد شدن ما هم باز میشه و ما
دیگه توی پیادهرو نمیریم.
پیرمرد در حال گله و زاری است که از شانساش مسافر میآید و حرفهایمان را نصف کاره میگذارد و میرود آن هم از خط ویژه!
میدان رازی را ترک نکرده بودم که موتورسواری با ترک نشین کت و شلوارپوشی
از سوی خیابان مولوی مثل صحنههای فیلمهای اکشن به میدان میرسد. راننده
با یک ترمز شدید پشت موتور را 180 درجه میچرخاند و مرد کت و شلوارپوش که
دست و پایش را گم کرده 10هزارتومان به موتور سوار میدهد و یکراست میآید
مینشیند روی جدول حاشیه میدان.عرق پیشانیاش را میگیرد. انگار نشسته تا
آرام بگیرم.
میپرسم اگر حالتان خوب نیست کمکتان کنم. میگوید: «نه آقا ممنونم، فقط
کمی ترسیدم. خیلی عجله داشتم و از میدان محمدیه موتور گرفتم تا خودم را
برسانم به میدان انقلاب که از ترسم همینجا پیاده شدم. این موتورسوار آنقدر
با سرعت میراند و بین ماشینها لایی کشی میکرد که از ترس چشمانم را بسته
بودم و فکر میکردم زانوهایم بین ماشینها خرد میشود. نمیدانم این همه
عجله و از جوی آب پریدن و توی پیادهرو رفتن برای
چیست؟»
این هم حرفی است! ترک موتورسواری که یک ساعتی است همراهم است میشوم و
میرویم چهارراه لشکر، کنار کیوسک پلیس. اینجا هم 7-8 موتورسوار منتظر
مسافرند. مقصد بیشترشان بازار است. 5هزار تومان هم کرایه میگیرند.
از یکی از آنها که بادگیری سرمهای رنگ به تن دارد و جوانتر از
بقیه است از تخلفاتی که موتورسواران میکنند میپرسم و اینکه چرا کلاه
نمیگذارند یا به پیادهرو میروند و از چراغ قرمز رد میشوند؟
پسر خوب و مؤدبی بهنظر میآید. میگوید: «من و دوستانم اهل خلاف نیستیم.
گواهینامه داریم، موتورمان بیمه است و هیچ مشکلی نداریم. به همین خاطر هم
کنار کیوسک پلیس ایستادیم. معمولاً کسانی که تخلف میکنند گواهینامه ندارند
یا ریگی به کفش دارند، دست به فرار میزنند. همین الان اگر چند مأمور
راهنمایی و رانندگی سرهمین چهارراه بایستند نصف موتورها چراغ را رد میکنند
چون میترسند پلیس برای بررسی مدارک جلو بیاید و موتورشان را توقیف کند.
از اینها بگذریم بعضی از موتورسوارها با بیقانونی آبروی ما را بردهاند و
نگاهها به موتورسواران خوب نیست و همه فکر میکنند که همه موتورسواران
خلافکار هستند.»
بلاتکلیفی در برخورد
یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار برخورد شدیدتر با موتورسواران
متخلف است. از طرفی برخی اعتقاد دارند که نیمی از جمعیت موتورسوار از طریق
همین موتور امرار معاش میکنند و نباید برخورد را سختتر کرد. با این همه
پلیس در طول 4 سال گذشته 16 میلیون برخورد قانونی با موتورسواران متخلف
داشتهاست.
همچنین بنابر گفته وزیر کشور 11 دستگاه اجرایی متولی این مسأله هستند که
بتوان اثر آلودگی، زیست محیطی، ترافیکی و مسائل اجتماعی مربوط به
موتورسیکلتها را برطرف کنند. راستی با موتور و موتور سواران چه باید کرد.
آیا آنها را مثل ریکشاهای سه چرخه هندوستان بپذیریم و به عنوان یکی از
جاذبههای گردشگری تهران معرفی کنیم؟ آموزش و معاینه فنی و برخورد با
متخلفان را شدیدتر کنیم یا به فکر حذف این وسیله نقلیه باشیم؟
راننده موتوری که چند ساعتی همراهم است کلاه دارد و با احتیاط رانندگی
میکند. بیمه و گواهینامه هم دارد و تخلفی هم نمیکند. میگوید نظم و رعایت
قانون را از پدرش آموخته است.ایران