شفا آنلاین>اجتماعی>سال 91 بود که هفته نامه سازمان مدیریت و برنامهریزی گزارشی منتشر کرد که بر اساس آن، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانشآموزی که طی سهسال منتهی به این تاریخ در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده بودند، در دانشگاههای امریکا تحصیل میکردند.
به گزارش
شفا آنلاین،در این گزارش آمده بود که درصد قابل توجهی از این
نخبگان برای
زندگی دائم هرگز به ایران برنمیگردند. همچنین سال پیش رضا فرجی دانا
زمانی که هنوز عهده دار وزارت علوم بود، اعلام کرد: «سالانه 150 هزارنفر
برای تحصیل از کشور خارج میشوند.»
آمارهای صندوق بینالمللی پول هم نشان
میدهد، سالانه بین 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج
از ایران اقدام میکنند. از سوی دیگر رئیس بنیاد ملی نخبگان هم میگوید بیش
از 30 درصد از جمعیت نخبگان سال 65 تا 86 به خارج از کشور مهاجرت
کردهاند.
او بیکاری، سطح پایین درآمد استادان و نخبگان و کمبود امکانات
تخصصی- علمی را از مهمترین علتهای این مهاجرت ذکر میکند. با این همه در
دو سال گذشته فرآیند بازگشت مهاجران علمی به کشور سرعت گرفته است. این
ماجرا تا آنجاست که برخی تحلیلگران از تعبیر <مهاجرت معکوس نخبگان>
استفاده میکنند. البته پیداست که هنوز این فرآیند به وضعیت مطلوب نرسیده
است.
مهاجرت یا به قول بعضیها <فرار> مغزهای ایرانی از کشور در سالهای
گذشته به قدری بود که مجله نیوزویک هم گزارشی در این باره منتشر کرد. در
بخشی از این گزارش آمده است: «مسئولان واحد مهندسی برق دانشگاه استنفورد با
گروهی از دانشجویان خارجی مواجه شدند که بالاترین نمرات را در آزمون سخت
دکترای این رشته به دست آورده بودند. به گفته یکی از مسئولان آن دانشگاه،
این دانشجویان از یک دانشگاه امریکایی یا دیگر مؤسسات آموزشی نیامده بودند،
بلکه اکثر آنها ایرانیانی بودند که از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل
شده بودند.>
موضوعی که البته دکتر سعید سهرابپور رئیس بنیاد ملی نخبگان
هم به آن اشاره میکند میگوید: «مهاجرت در
بین دانشجویان فنی و مهندسی بیشتر از دیگر رشتهها است.» او همچنین تأکید
میکند: «آمار دقیقی از مهاجرت نخبگان وجود ندارد. اما در دورههایی این
مهاجرت بیشتر و در دورههایی نیز کمتر بوده است». با این حال طبق آمارهای
سازمان مدیریت و برنامهریزی پدیده مهاجرت نخبگان در هشت سال دولت نهم و
دهم رشد چشمگیری داشته است.
در آن سالها دولت نه تنها تلاش جدی برای مهار
آن نکرد بلکه حتی دولتمردان منکر وجود موضوعی به نام فرار مغزها بودند. با
این حال با روی کار آمدن دولت یازدهم خواسته دانشگاهیان از رئیس جمهوری
چاره اندیشی برای حفظ و نیز بازگشت نخبگان به کشور بود. البته این خواسته
حسن روحانی هم بود، او بارها اعلام کرد که به طور جدی علاقهمند به حفظ و
جذب نخبگان ایرانی است تا جایی که عزمش را جزم کرد تا نخبگان ایرانی را با
مشوقهایی که مسئولان بنیاد ملی نخبگان درنظر گرفتهاند به کشور بازگرداند.
دلم با وطنم بود
7 سال پیش درهای دانشگاه برکلی امریکا به روی مهرداد مهربد 22 ساله باز
شد. او آن سالها فارغالتحصیل دوره کارشناسی عمران دانشگاه تهران بود و یکی
از نخبههای علمی ایران به حساب میآمد، برای همین گرفتن پذیرش از یکی از
برترین دانشگاههای امریکا که آن روزها رؤیای جوانهای همسن و سال او بود
برای مهرداد یک اتفاق غیر قابل باور نبود.
اما خانواده و اطرافیان این
اتفاق را یک فرصت طلایی ارزیابی میکردند تا جایی که اصرارهایشان بالاخره
کارساز شد و مهرداد چمدانهایش را بست و رفت.
او در تمام این سالها خوب درس خواند و درنهایت موفق شد دکترای مهندسی
پزشکی را از همین دانشگاه بگیرد. درسش که تمام شد کم کم پیشنهادهای کاری
یکی پس از دیگری به سمتش آمد اما او دلش با وطنش بود و در تمام این سالها
نتوانسته بود خودش را قانع کند که در کشور دیگری بماند. برای همین وقتی
آدرسش را پشت میز کارش در مرکز نوآوری دانشگاه صنعتی شریف میدهد چندان
تعجب برانگیز نیست: «اینجا وطنم است هر جوری که فکر کردم نشد که جای دیگری
بمانم.» این تنها علت برگشت مهرداد از امریکا بود، بازگشتی که برای خیلی از
اطرافیانش غیر قابل درک جلوه میکرد.
این داستان خیلی از نخبگان ایرانی است که به اصرار خانواده از کشور
میروند، اما وقت برگشت خیلی هاشان میمانند و شماری دیگر هم بسختی حاضرند
برگردند.
علت را مهرداد این چنین توضیح میدهد: «آن زمان که از کشور خارج
شدم کلی دوست ایرانی در دانشگاه پیدا کردم، وقتی فارغالتحصیل شدم و به
آنها گفتم که به ایران بر میگردم همه تعجب کردند و گفتند حالا که میتوانی
اینجا نتیجه بگیری برای چه میخواهی بروی؟ برخی هم دوست داشتند به کشور
برگردند اما نگران بودند که در ایران کار خوبی پیدا نکنند. خیلی از دوستانم
در امریکا در شرکتهای دانش بنیان فعالیت میکنند؛ شرکتهایی که برای ایده
هایشان پول خوبی میدهند و البته تکنولوژی خوبی هم در اختیارشان قرار
میگیرد اما میترسند که به ایران برگردند و این امکانات در اختیارشان
نباشد.
خب همه میدانیم که استاد دانشگاه شدن در ایران بسیار سخت است،
وضعیت فعالیت علم و صنعت هم در ایران اصلاً خوب نیست؛ اگر در شرکتهای دانش
بنیان هم کار کنی باید خودت فکر بودجه طرح هایت باشی. این ایرادات وجود
دارد و من هم به دوستانم گفتهام با این حال باز کار در ایران را به دیگر
کشورها ترجیح میدهم. من با دانستن همه این موضوعات برگشتم و اگر کسی هم با
من برای برگشت مشورت کند به آنها درباره سختیهای کار در ایران توضیح
میدهم. شما فکر کنید ما طرح و ایده را پیشنهاد میدهیم اما بودجه لازم
برای اجرایی شدن آن وجود ندارد.»
با این حال تلاش دولت و بنیاد ملی نخبگان
را میبینم که چگونه شرایط اجتماعی را برای رفتوآمد ما مهیا میکنند.
مشوقهای دولت برای نخبگان کافی نیست
مسئولان باید فکری برای بازگشت نخبگان میکردند. موضوع آنقدر کم اهمیت هم
نبود که مسئولان دولت یازدهم بتوانند براحتی از کنار آن بگذرند. به همین
علت مسئولان معاونت علمی ریاست جمهوری در همان روزهای شروع به کار دولت
اعلام کردند که روند بازگشت نخبگان ایرانی به داخل کشور را هموارتر
میکنند. از جمله آنکه در جلسه هیأت عالی جذب اعضای هیأت علمی دانشگاهها و
مؤسسات آموزشی، مقرر شد برای تشویق دانشجویان نخبه شاغل به تحصیل در
دانشگاههای خارج از کشور برای عضویت در هیأت علمی دانشگاهها و مؤسسات
آموزشی، جایزه علمی به این افراد پرداخت شود و در صورتی که این افراد در
رشتههای جدید یا دانشگاههای شهرستانها مشغول به خدمت شوند، کمک مالی به
دانشگاههای پذیرنده این افراد نیز پرداخت خواهد شد.
همچنین بنیاد ملی
نخبگان زمینه همکاری این افراد را با شرکتهای دانش بنیان و پارکهای علم و
فناوری فراهم میکند. علاوه بر آن نخبگانی که برای طرحهای تحقیقاتی
میآیند حقوق یک استادیار را که معادل 5/3 میلیون تومان است دریافت
میکنند. همچنین کسانی که به عنوان استاد مدعو به ایران میآیند با توجه به
درجه علمی که دارند حقوق دریافت میکنند. همچنین کمک هزینه رفت و برگشت
آنان نیز پرداخت میشود. علاوه بر آن نخبگانی که در طرحهای تحقیقاتی شرکت
میکنند اسکان آنها هم برعهده آن پایگاه علمی است.
ابوالفضل مطهری دو سالی میشود که به کشور بازگشته. دکترای برق و رایانه
را از یکی از دانشگاههای کانادا گرفته و حالا در یک شرکت دانش بنیان کار
میکند. مطهری درباره زندگی و تسهیلاتی که بنیاد به او داده است میگوید:
«در ایران زندگی کردن لذتها و سختیهای خاص خود را دارد. سختیهایی هم
هست که بخش دولتی بودجه لازم را برای طرحهای تحقیقاتی ندارد و بخش خصوصی
هم حمایت لازم را از ایده پژوهشگران نمیکند. ما خواهان حمایت بیشتر دولت
هستیم تا دلسرد نشویم.»
کوچ جوانان ایرانی برای ادامه تحصیل به خارج از
کشور طی سالهای اخیر به مثابه درختی تنومند شده که باردهی آن نصیب
کشورهایی میشود که از ظرفیت جوانان ایرانی بهره میبرند. سایه این درخت
طوری بر سر پیشرفت کشورهای خارجی افتاده است که نخستوزیر کانادا به صراحت
اعلام کرد ایران ما را 25 سال پیشرفت داد، چرا که زمینه مهاجرت هزاران
متخصص ایرانی به کانادا را فراهم کرد!
مهاجرت جوانان ایرانی به کشورهای خارجی حتی در گزارشهای صندوق بینالمللی
پول هم جایگاه بالایی پیدا کرده است.
سیاوش بیات 13 سال پیش شاگرد اول
دانشکده رایانه دانشگاه شریف بود و همان سالها چمدانش را بست و به کانادا
رفت و در رشته کامپیوتر در دانشگاه واترلو کانادا درس خواند و بعد از
فارغالتحصیلی هم 7 سالی در شرکت AMD که دومین تولیدکننده مایکروپراسسور
دنیا است کار کرد؛ اما سال پیش به این نتیجه رسید که به ایران برگردد و دست
همسر و دو فرزندش را گرفت و به کشور آمد.
حالا او در <مرکز نوآوری
علم> کار میکند : «برای برگشت به ایران خیلی با همسرم حرف زدم او نظر
دیگری داشت. اما من دوست داشتم که در کشورم کار کنم با اینکه آنجا کار خوب و
درآمد عالی داشتم اما ترجیح دادم به ایران برگردم. حالا اینجا هستم و
شرایط کاریام البته به اندازه آن کشور خارجی مناسب نیست.
بنیاد نخبگان
تلاش زیادی میکند تا نخبگان را جذب کند و در این راه هم موفق است چراکه
بسیاری از نخبگان ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند و دلشان میخواهد
که به ایران برگردند. هیچ کجای این دنیا وطن آدم نمیشود. برخی از دوستانم و
خود من به کشور برگشتیم، دلیلش هم عشق به وطن بود. اما گلایه من این است
که حالا که ما برگشتهایم بهتر نیست که مسئولان به ما بیشتر توجه کنند.
بنیاد نخبگان بسیاری از جوانان نخبه را جذب و داخل کشور رها میکند.
خیلی
جالب است من آن طرف آب زندگی و کار داشتم، همه چیزم را فروختم و به کشور
آمدم حالا عضو هیأت علمی دانشگاهم اما به لحاظ مالی تأمین نیستم و دانشگاه
هم اجازه کار دوم به من نمیدهد. فکر کنید من حالا به فکر شغل دوم هستم
بهتر نیست که مسئولان علمی نیاز نخبگان را به لحاظ مالی و معنوی برطرف
کنند؟!»
بیات تأکید میکند: <خیلی از دوستانم از من برای برگشت مشورت میگیرند،
از شرایط اجتماعی ایران میپرسند و من هم برایشان توضیح دادم زندگی در
ایران اصلاً سخت نیست، شرایط اجتماعی برای زندگی راحت وجود دارد و البته
بنیاد هم توجه بسیاری به وضعیت زندگی ما دارد. امیدوارم به لحاظ علمی هم
بخش خصوصی وارد شود و مشکلات پژوهشگران کمتر از قبل شود.>
به دولت فرصت دهیم
آنطور که مسئولان علمی کشور میگویند رئیس جمهوری در سفری که به نیویورک
داشت، با تعدادی از نخبگان برای بازگشت به کشور صحبت کرد و البته برخی از
نخبگان هم خودشان اعلام آمادگی کردند تا به کشور برگردند. از سوی دیگر
معاونت علمی ریاست جمهوری هم عزمش را جزم کرد تا تعدادی از نخبگان ایرانی
را به کشور برگرداند آنطور که سورنا ستاری معاون علمی رئیس جمهوری
میگوید: «هدف، تنها سکونت نخبگان در کشور نیست بلکه ایجاد و گسترش همکاری
بینالمللی نخبگان داخل و خارج از کشور است. «به گفته ستاری، در شش ماهه
اخیر امسال تعدادی از نخبگان برای بازگشت به کشور اعلام آمادگی کردند و
مراحل آن هماکنون در حال طی شدن است. ، مسئولان نظام آموزش عالی امیدوارند
که با ارائه تسهیلات جدید به نخبگان ایرانی مقیم خارج، بتوانند آنها را در
دانشگاهها و پژوهشگاههای مختلف کشور جذب کنند تا از این طریق نخبگان را
برای کار در فضای علمی کشور تشویق کنند.>
موضوعی که پرویز کرمی دبیر ستاد توسعه و فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش
بنیان معاونت علمی ریاست جمهوری عنوان میکند و میگوید: «ما در دولت
یازدهم یک سامانه متمرکز راهاندازی کردیم تا نخبگانی که به خارج از کشور
رفتهاند با ثبتنام در این سامانه زمینه بازگشتشان به ایران فراهم شود.
البته کارگروه تخصصی برای بازگشت نخبگان به کشور در معاونت علمی ریاست
جمهوری تشکیل شده است و برنامههایی هم برای آنها در نظر گرفته شده است
مثلاً عمده مشکل نخبگان انجام سربازی بود که آن را برطرف کردیم یا در
شرکتهای دانش بنیان امکانات ویژه در اختیارشان گذاشتهایم.>او درباره
انتقادات مطرح شده از سوی نخبگان درباره وضعیت پژوهشی کشور میگوید:
«نخبههایی که معاونت علمی به کشور بازگردانده است وضعیت نسبتاً خوبی
دارند. مشکل به پژوهشکدهها برمیگردد. البته باید به این موضوع هم دقت کرد
که سهم پژوهش در بودجه کلان کشور کم است. شرکتهای خصوصی هم علاقهای به
فعالیت پژوهشی ندارند.
البته ما تلاش خودمان را میکنیم تا نخبگان دلسرد نشوند و مشکلاتشان در
ایران کمتر شود. ما معتقدیم کمک به نخبگان کمک به علم و فناوری کشور است.
ارتباطاتمان را با نخبگان قطع نکردیم. حرفهایشان را میشنویم و برای تک تک
ایدههایشان در پارکهای علم و فناوری جایابی میکنیم. اینطور نیست که
آنها را رها کنیم. برخی از نخبگان که به کشور برگشتهاند تمایل دارند همایش
برگزار کنند ما به این موضوعات هم توجه کردهایم.
همچنین برخی دیگر به عنوان استاد مدعو با پژوهشکدهها و دانشگاهها همکاری میکنند. بنیاد توجه ویژهای به وضعیت آنها دارد.»
از سوی دیگر دکتر سعید سهرابپور، رئیس بنیاد ملی نخبگان هم درباره رسیدگی
به وضعیت نخبگان ایرانی که به کشور بازگشتهاند میگوید: «در گذشته آمار
مهاجرت مغزها بالا بود. ما در رشتههای مهندسی و رایانه بیشترین آمار خروج
را داشتهایم. بهترین دانشجویان ما از کشور خارج میشدند و بعد از مدتی هم
علاقهای به برگشت نداشتند.
حق هم داشتند شرایط کسب و کار و فعالیت اجتماعی برای آنها مهیا نبود یا
شرایط تدریس در دانشگاه و عضو هیأت علمی شدن برای بسیاری از آنها سخت بود.
به همین علت نخبگان ترجیح میدادند در کشوری که مهاجرت کردند بمانند. با
این حال در سفری که در این دو سال رئیس جمهوری به نیویورک داشت با نخبگان
ایرانی وارد مذاکره شد و توانست برخی از آنها را قانع کند که به کشور
برگردند. هماکنون تعدادی از این نخبگان که چند صد نفری هم هستند به کشور
برگشتهاند.
برخی درپژوهشگاه دانشگاه شریف، پژوهشگاه رویان و تعدادی هم در
پارک علم و فناوری پردیس مشغول به فعالیت شدند.
با صحبتهایی که معاونت
علمی رئیس جمهوری با این افراد داشته قرار بر این شده تا این افراد یک سال
در مراکز علم و فناوری فعالیت کنند و معاونت علمی هم در طول مدت
پرداختیهایی به آنها داشته باشد تا آنها سرانجام تصمیم نهایی را برای
ماندن دایمی بگیرند.»
وی تأکید میکند: «ما شرایط نخبگان ایرانی را همیشه بررسی میکنیم زیرا
آنها زمانی که به کشور باز میگردند با نظام بوروکراسی و شرایط محیطی و
فرهنگی ما آشنایی ندارند.
البته من قبول دارم که امکانات ما در قیاس با
سایر کشورها اندک است. ما همچنان با نخبگان خارج از کشور در تماسیم،
اصراری برای بازگشت آنها نداریم از این منظر که پاسخ مطمئن و قطعی برای
شرایط خوب فعالیتشان بعد از بازگشت به ایران نداریم اما فعلاً به همین رفت و
آمدهای موقت و شرکت در کنفرانسها، رضایت میدهیم. برای آن عدهای هم که
برگشتهاند تمام تلاشمان را میکنیم تا شرایط به نسبت خوب شود.»
سهرابپور معتقد است: «هماکنون فضا برای رشد و گسترش فعالیتهای علمی
بیشتر از قبل شده است. سابق بر این تحریمها دست و بال دانشگاهیان را بسته
بود. برخی مجلات خارجی شیطنتهایی انجام میدادند تا دانشگاهیان ما
مقالاتشان را منتشر نکنند.
هماکنون این فضا شکسته شده و با توجه به ظرفیتهایی که کشور ما در حوزه
علم و فناوری دارد، میتوانیم تولید مقالات، ظرفیت علمی، مراکز رشد و
پارکهای علم و فناوری را گسترش دهیم. هدف از امضای تفاهمنامه با کشورهای
دیگر این است که ارتباطات بین مراکز پژوهشی و دانشگاهی بیشتر از قبل شود و
هر دانشگاه و پژوهشگاه و پارک این امکان را داشته باشد که طرف مقابل خود را
پیدا کند. بنابراین نخبگانی که به کشور برگشتهاند باید فرصتی را به دولت
بدهند تا شرایط را بهبود بخشد.»ایران