کد خبر: ۸۲۸۴۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ - ۰۲ آبان ۱۳۹۴ - 2015October 24
شفا آنلاین>اجتماعی>به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست، به این عقیده یقین دارم و اشتباهی نیست / ره نجات حسین است و دوستی حسین، به سوی حق به جز از این طریق راهی نیست.

  به گزارش شفا آنلاین، بسم الله گفت و این بیت را خواند، با چنان عشقی هر کلمه از شعر را ادا کرد که می توانستی ارادتش به امام حسین را حس کنی، به نام امام که می رسید، سرش را به نشانه احترام کمی خم می کرد. به دستانش نگاهی انداخت و گفت: دستی که متن تعزیه عاشورا را می گیرد، باید وضو داشته باشد.

 حاج مرتضی، از تاریخچه تعزیه خوانی گفت و اینکه آنطور که در کتاب ها خوانده است تعزیه در ایران به دوره دیلمیان و کریم خان زند می رسد. آنقدر دقیق تاریخ تعزیه ایران را تعریف می کرد، که انگار خودش در تمام مدتی که تعزیه در ایران شکل گرفته و رشد کرده، پا به پای تمام تعزیه خوان ها تاریخ این هنر آیینی را مرور کرده است.وقتی از دوره پهلوی و بگیر و ببندهای آن‌زمان می گفت، هیجانش به اوج می رسید.


حاج مرتضی صفاریان، متولد سال 1312، در خیابان ری تهران است و پیشکسوت تعزیه خوانی ایران،از تعزیه خوانی های خودش که تعریف می کرد، چشمانش برق می زد و با علاقه خاصی گفت: پدرم تعزیه خوان و میرزای مکتب بود. آن زمان ما در خیابان ری، بازارچه نایب السلطنه زندگی می کردیم.

من پنج ساله بودم که پدرم، میرزاعلی، مرا خادم امام حسین کرد، اما خیلی راضی نبود که تعزیه خوان شوم، دلش می خواست پسرش درس بخواند و سری توی سرها در بیاورد، ولی چون برادرم مشهدی رضا، تعزیه می خواند و بچه خوان نداشت، برای من خوراکی می خرید تا راضی شوم از مکتب خانه بیرون بزنم و به گروه تمرینش بروم.

در همین سن هم اولین نقشم را روی صحنه اجرا کردم،بعد از اینکه پدر و برادرم یک هفته ای با من تمرین کردند قرار شد نقش سکینه تعزیه حضرت ابوالفضل را به عنوان اولین تعزیه خوانی اجرا کنم، پایم که به صحنه نمایش رسید، بغضم ترکید و گریه کردم و نمایش بدون سکینه اجرا شد، فقط از یک طرف صحنه به طرف دیگر می رفتم، بدون آن که بتوانم یک خط از نقشم را بخوانم. نام این نمایش را تعزیه سکینه بی کلام گذاشتم و این شد اولین اجرای من.

بعد از این نمایش مشهدی رضا، برادر بزرگترم، هرجا بچه خوان یا علی اکبرخوان می خواستند مرا معرفی می کرد و مشوقم شده بود.


مشهدی رضا، هر سال سه ماه تابستان را در امامزاده داوود تعزیه می رفت و من هم برای اینکه از قافله تعزیه خوان‌ها عقب نمانم، در خانه  با چادر مادرم تمرین می کردم و چاقوی آشپزخانه نقش شمشیر را برایم داشت تا اینکه برادرم برایم کلاهخود و شمشیر کوچک درست کرد تا دست از سر وسایل خانه و چادر مادرم بردارم. 


آن زمان آنقدر به تعزیه خوانی علاقه داشتم که هرچیزی که به آن مربوط می شد را یاد گرفتم از طبل زنی و ترومپت نوازی تا مخالف و موافق خواندن ، به لطف مکتب خانه پدرم، حافظه قوی داشتم و نقش ها خوب در خاطرم می ماند.

شمر موتور سوار، نتیجه حضور ژاندارم احمدی در تعزیه نظام آباد

حاج مرتضی کمی مکث کرد، انگار که بخواهد چیزی را در ذهنش مرور کند و بعد ادامه داد: تعزیه خوانی های من ادامه داشت تا اینکه 17، 18 ساله شده بودم و باید برای زندگی ام برنامه میریختم، به هر طریقی بود می خواستم تعزیه خوان بمانم اما زندگی هم خرج و مخارج داشت، برای همین از خدا و امام حسین خواستم شغلی برایم پیدا شود و عهد کردم بعد از آن تا آخر عمرم هرجا تعزیه خوان خواستند به عشق امام  بدون اینکه دستمزدش را بپرسم، بخوانم. تا اینکه در یک شرکت ساختمانی به عنوان تحصیلدار استخدام شدم و پنج شنبه، جمعه ها را تعزیه خوانی می کردم .همه این ها از برکت امام حسین برای من بود.

در یکی از همین پنج شنبه، جمعه ها برای تعزیه خوانی به نظام آباد رفته بودم، آن زمان دوران ممنوعیت تعزیه بود، در تعزیه نظام آباد نقش شمر را داشتم، همین که رسیدم و موتورم را خاموش کردم و لباس شمر را پوشیدم، خبر رسید که ژاندارم احمدی از انتهای کوچه به محل تعزیه ما می آید، با همان لباس‌های شمر سوار موتور شدم و رفتم، مردم هم با تعجب نگاه می کردند، شمر موتورسوار ندیده بودند و برایشان تازگی داشت.

آن زمان ها مثل امروز نبود که راحت اجرا کنیم، بگیر و ببندها داشتیم اما خداروشکر به لطف مهربانی امام حسین، انقلاب شد و تعزیه خوانی هم دوباره رونق گرفت، اما در شرایط فعلی حال تعزیه خوب نیست، جایی برای تمرین و آموزش به جوانتر ها نداریم.اگر وزارت ارشاد کمی مهربان تر باشد، اوضاع خوب می شود.

از استقبال آمریکایی‌ها از تعزیه تا دریافت نشان شجاعت در پاریس

در میان عکس های حاج آقا صفاریان، عکس‌هایی هم از اجراهای خارج از کشور به چشم می خورد، با اشتیاق خاصی عکس‌های این اجراها را نشان داد و گفت: در سه کشور آمریکا، ایتالیا و فرانسه تعزیه اجرا کردم، ماجرای اجرا در آمریکا جالب است، یکی از همراهان گروه تعزیه ما در خوانسار به آمریکا رفته بود و تعدادی از فیلم‌های اجراهای مرا هم با خود برده بود، در مراسمی که برای رییس جمهور آمریکا برگزار کرده بودند، فیلم های تعزیه خوانی گروه مارا هم نمایش می دهند و بعد از آن مدیر این مراسم خواسته بود، تعزیه در کشورشان اجرا شود و همین اتفاق و این دعوت سبب شد به مدت سیزده روز در نیویورک اجرا برویم ، استقبال آمریکایی ها از این مراسم برایم جالب بود. در اجرای پاریس هم از اسب افتادم چون اسب‌های پاریس پرشی بود اما خودم را جمع و جور کردم و رفتم روی صحنه و اجرا کردم و همین باعث شد برایم نشان شجاعت بفرستند و تقدیر کنند.


هر کدام از رنگ‌های لباس‌ها معنایی خاص دارد

حاج مرتضی به سراغ لباس‌های تعزیه رفت و در حالی که لباس‌ها را با دقت و وسواس خاصی نشان می داد، معنی هرکدام را هم تعریف می کرد، از لباس سرخ که نماد خونریزی و برای نقش های مخالف استفاده می شود  تا لباس سبز که نشانه خوبی و نور است، رنگ آبی هم برای نقش های متفرقه استفاده می شود. پرها هم هرکدام نماد گروهی خاص است، پر سفید و سبز روی کلاهخود برای موافق خوان‌ها استفاده می شود و کلاه خودی که پر قرمز دارد نشان می دهد این هنرپیشه، نقش مخالف دارد.

اجرای تعزیه شهادت امام حسین، مقابل حرمش در بین الحرمین

وقتی شروع کرد به گفتن از فرزندانش، اشک در چشمانش حلقه زد و تعریف کرد: یک پسرم شهید شده و آن یکی هم جانباز است و نامش را از صاحب این روزها گرفته است، چون در روز عاشورا به دنیا آمد، اسمش را حسین گذاشتیم.

حسین آقا چهارده ترکش از دوران جنگ به یادگار دارد و ده باری عمل جراحی شده، آخرین بار دکترها گفتند، نمی تواند پدر شود اما در حال حاضر به برکت صاحب اسمش، 5 فرزند دارد.

حاج مرتضی صفاریان، پیشکسوت تعزیه،در حالی که 72 سالگی خود را سپری می کند، هنوز هم با عشق از تعزیه می گوید، متن تعزیه برایش مقدس است و با وضو متن را به دست می گیرد.

وقتی خواست از بهترین خاطره ای که از این همه سال اجرای تعزیه دارد، بگوید، چشمانش را بست، صلواتی فرستاد وبا صدایی که از خوشحالی می لرزید، گفت: در کشورهای زیادی اجرا داشتم اما امسال قسمتم شد و در صحن حرم حضرت علی، تعزیه رفتم، خدا خیلی مرا دوست دارد که لایق دید در این مکان مقدس، اجرا کنم و بهترین قسمت از اجرای امسال، تعزیه خوانی در بین الحرمین بود، باورم نمیشد مقابل حرم امام حسین، تعزیه شهادتش را می خوانم.برنا

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: