بايد بميرم تا راضي شوند
گوشه اورژانس دو زن خوابيدهاند. يکي از آنها چهره 20 سالهاي دارد که به علت بيماري کيسه صفرا سه روز است ساکن اورژانس شده. از زمين و زمان شاکي است. «خانم دخترم 20 روزش است و نياز به شير من دارد. همسرم همين جا توي ماشين اتراق کرده و هر چند ساعت بچه را اينجا ميآورد تا به او شير دهم.
بين اين
همه بيماري و عفونت.» زن رنگ به رو ندارد و ميگويد که اورژانس پر از
آلودگياست، خودش هم بدتر. «هرچه التماس ميکنم که من را به اتاق عمل
ببرند ميگويند نوبت جراحي من نشده.بايد بميرم تا راضي به بردنم شوند؟»
انتظار بيمار در اورژانس دروغ است
محمدي،
منشي اورژانس بيمارستان رسول با حوصله به سوالهايم جواب ميدهد. او ميگويد: «در اين 17 سالي که من اينجا کار
کردم، تا به حال نديدهام که بيماري بي هيچ دليل 3 روز در اورژانس
بماند. اين يک دروغ است. اگر اين بيمار هم به خاطر جراحي کيسه صفرا 3 روز
در اورژانس بستري بوده، علت خاصي داشته است.» به گفته او متخصص اين زن
بيمار يک روز در هفته به بيمارستان ميآيد. «مگر اينکه مريض اورژانسي
باشد.» از نظر مسئولان اورژانس ، زن بيمار اورژانسي نيست. اما از نظر بيمار
او بدترين درد روي زمين را تحمل ميکند.»
او از رياست بيمارستانش رضايت دارد و براي اينکه درخواستي از نادري داشته باشد خيلي فکر ميکند. محمدي ميگويد: «رئيس بيمارستان در جريان همه خواستههايمان هست. ولي همه چيز در دست او هم نيست. براي مثال رئيس بيمارستان براي اعزام نيرو منشاهاي ديگر بايد اجازه داشته باشد. مسائل مالي، اجازه دانشگاه، اينها همه سدهايي است که ميتواند دست هر رئيس بيمارستاي را ببندد.»
او بهروز کردن تجهيزات و ورود ابزار مدرن را مهترين
هدف پيش رو بيمارستان ميداند و توضيح ميدهد: اگرچه بيمارستان رسول اکرم
(ص) شلوغ است اما حتما امکانات و خدمات مثبتي دارد که اين جمعيت را به خود
جذب ميکند.» او در جواب به اين سوال که بيمارستان داراي چه نقطه ضعفياست
هيچ جوابي ندارد.
منشي
اورژانس اضافه ميکند: «به نظر من بيمارستانهاي خصوصي خيلي کارها را
براي پول انجام ميدهند. اما يکي از نکات مثبت اين مجتمع، آموزشي بودن اين
مجموعه است که به تربيت نيروهاي جوان ميپردازد و امور درماني را با هزينه
پايين تر انجام ميدهد.بيمارستانهاي دولتي گام به گام قدم بر ميدارند و
با کيفيت بهتري رسيدگي
ميکنند.»
بدون فحش خانه نميرويم
کمک
بهيار اورژانس ميان حرفهايمان ميگويد: «ما شبها اينجا 90 تا 120 بيمار
پذيرش ميکنيم. آمار روزها هم به 80 بيمار در اورژانس ميرسد.» او علت
برخي شکايتهاي بيماران را به شرايط سخت روحي و رواني آنها ارتباط ميدهد.
«برخي بيماران ميگويند تنها ما را ثبت پرونده کنيد و ديگر هيچ انتظاري
نداريم.
اما همين فرد کميبعد داد و بيداد ميکند که بايد پزشک را برايش
صدا کنيم. خلاصه که کم پيش ميآيد روزي اين جا بدون فحش به خانه برويم.
اصلا خيلي کم پيش ميآيد بيماري از ما تشکر کند.»
قبل از آمدن وزير اضافهکارهاي عقب افتاده را پرداختند
يکي
از پرستاران بيمارستان جلو ميآيد تا درباره شکايتهاي همصنفهاي خود و
نارضايتي بيماران حرف بزند. او ميگويد: «بيشتر بچهها مشکل مالي دارند.
امروز با حضور وزير ما به التفاوت اضافه کار و حقوق پرسنل واريز شد اما
سختي کار به کارکنان دادهنشده است. هر نفر از خرداد، ماهي يک ميليون و
سيصد طلب دارد.»
او درباره نارضايتيهاي بيماران توضيح ميدهد: «امکانات
اينجا کم است. ما بيمار زيادي داريم که بايد بستري شوند اما براي آنها
تخت خالي نداريم. حتي اورژانس هم تخت ندارد. براي همين گاهي، مريضهايي
بوده که هشت روز در اورژانس منتظر ماندهاند.»روزنامهسپید