اين
بيماري عفوني از حيوان به انسان و بيشتر از طريق شير، پنير و ساير لبنيات
غيرپاستوريزه منتقل ميشود. اين بيماري که به بيماري هزارچهره نيز معروف
است، اولين بار در جزيره مالت و توسط «ديويد بروس» اسکاتلندي کشف شد و
البته جزو شايعترين بيماريهاي واگيردار کشور ما نيز به شمار ميرود، طوري
که به گفته رييس انجمن متخصصان داخلي، حدود 300 نفر به آن مبتلا هستند.
اگر بخواهيم آماري که ايرج خسرونيا اعلام ميکند را بيشتر واکاوي کنيم بايد
به مناطق کردنشين و لرستان اشاره کنيم؛ جايي که اين بيماري به صورت بومي و
از سالها پيش در آن وجود داشته است.
طي
سالهاي 90 تا 92 دو نوبت تحقيق با عناوين «بررسي وضعيت شيرهاي فله» و
«بررسي وضعيت شيرهاي ورودي از مزرعه تا کارخانه» در کشور انجام شد که نتايج
آن به آلوده بودن اين محصولات اشاره داشت. دليل اوليه اين تحقيق، سنجش
آلودگي باکتريايي شير خام بود که در کنار آن و براي حصول اطمينان بيشتر،
محصولات لبني ديگر همچون ماست، پنير و سرشير هم بررسي شد. عزيزالله
کمالزاده که اين تحقيقات را انجام داده بود، گفت: «ما در تمام شهرها،
شيرهاي محلي و ساير فرآوردههاي لبني محلي را آزمايش کرديم. آزمايشها حتي
در محيط دامداري و مراکز جمعآوري شير هم انجام شد. آلودگي شير خام در محيط
دامداري کمتر بود و شاخص بار ميکروبي در محيط دامداري حدود 20 ميليون
ميکروب در هر سيسي بود، ولي بعد از انتقال در ظروف حمل و نقل، مثل
بيدونهاي آلومينيومي و دبههاي پلاستيکي و انتقال به مراکز عرضه شهري تا
500 ميليون ميکروب در سيسي افزايش مييافت.»
اين مشاور تغذيه با اشاره به
ميزان آلودگي موجود در اين شيرها گفت: «اين ميزان آلودگي در حالي است که
بنابر استاندارد ملي ايران، شير (از نوع درجه 3) بايد حداکثر کمتر از 1
ميليون ميکروب در هر سيسي داشته باشد و شير با 20 ميليون ميکروب، قابل
عرضه به کارخانجات نيست. امروزه کارخانجات بزرگي که شيرهاي استريل با
ماندگاري طولاني توليد ميکنند فقط از شير با بار ميکروبي کمتر از 100 هزار
ميکروب در سيسي استفاده ميکنند.»
چيزي
که بيش از هر چيز قابل توجه به نظر ميرسد، علاقه و اقبال عمومي به
لبنيات غيرپاستوريزه است. علاقهاي که شايد ريشه در يک تصور عاميانه مبني
بر طبيعي بودن شيرهاي محلي دارد. در حالي که تنها تفاوت شيرهاي محلي با
شيرهاي کارخانهاي در ميزان چربي آن است که اين مقدار چربي بالا قدر مسلم
باعث خوشمزهتر شدن آن نسبت به شيرهاي پاستوريزه ميگردد. همچنين بوي گاو و
گوسفندي که از اين شيرها به مشام ميرسد، به زعم مردم دلالت بر طبيعي
بودنشان دارد.
نکته
ديگري که باعث پرخطر بودن لبنيات سنتي ميگردد، عملياتي است که در کارخانه
روي محصولات لبني انجام ميشود در حالي که در مورد لبنيات سنتي اين چنين
نيست. به طور مثال عامل بيماري تب مالت با جوشاندن از بين ميرود اما در
موقع تهيه پنير محلي و سرشير، شير محلي را نميجوشانند. چيزي که خلاف عقيده
عموم را بيان ميکند اين است که بر اساس آزمايشهاي انجام شده، 38 درصد
شيرهاي محلي داراي مواد افزودني هستند و موادي مانند جوششيرين يا سودا به
آن ميزنند تا زماني که شير به دست فروشنده ميرسد، فاسد نگردد.
مسئله
قيمت هم يکي ديگر از مهمترين مسائل است. افزايش قيمت محصولات لبني
پاستوريزه بهسادگي ميتواند بخشي ديگر از مردم را به سمت استفاده از
محصولات لبني سنتي سوق بدهد. اتفاقي که گاهي با ايجاد شايعات پيرامون کيفيت
و قيمت محصولات پاستوريزه ميافتد.
در
همين زمينه حسين چمني، کارشناس لبنيات به خبرنگار سپيد گفت: «ايجاد ذهنيت
تقلب در محصولات شرکتي، مردم را به سمت استفاده از محصولات سنتي سوق
ميدهد که همين موضوع باعث افزايش 50 درصدي تب مالت در 3 سال اخير شده
است.»
چمني در خصوص مجوز داشتن مکانهايي که به فروش محصولات لبني
ميپردازند گفت: «متأسفانه مردم را به اين سمت هل ميدهند و بعد ميگويند،
چرا با چنين مرکزهايي برخورد نميشود و جالبتر اينکه ميگويند به اينها
مجوز ندادهايم.»
وي افزود: «اين مرکزهاي غيرمجاز، فروشگاههاي دو سه دهنه
در بهترين مرکزهاي تجاري زدهاند و روزي چندين هزار نفر از اين مرکزها خريد
ميکنند اما نظارتي بر آنها انجام نميشود.» چمني با اشاره به بيمهريها
گفت: «شرکتهاي لبنيات همهچيز را کنترل ميکنند و احتمال آلودگيها حداقل
است، اما متأسفانه اين بيمهريها و شايعات پيرامون صنايع لبني وجود
دارد.»سپید