ازجمله
راههاي افزايش سرعت خروج از بحران فعلي در کشاورزي کشور مديريت صحيح براي
استفاده هرچه بهتر از موقعيتهاي پيش رو در شرايط پساتحريم و برنامهريزي
دقيق در اين زمينه است. موضوعي که به برنامهريزان و متصديان بخش کشاورزي
کمک خواهد کرد تا در ابتدا به وضعيت نامطلوب فعلي کشاورزي سامان داده و در
آينده شيب رشد اين بخش از اقتصاد کشور را سمتوسوي مثبت دهند، که البته به
پيشنيازي چون دقيق شدن در گزارههاي عملي براي رسيدن به رشد با توجه به
شرايط کشور خواهد بود.
براي
بررسي شرايط فعلي در کشاورزي کشور و چگونگي خروج از اين وضعيت نامناسب،
توجه به بحران آب و چگونگي مديريت آن ازجمله مهمترين موارد قابلتوجه است.
البته مسئله کمبود منابع آب، تنها يک بحران داخلي محدود به ايران نيست اما
گزارش سازمان ملي هوانوردي و فضايي ايالاتمتحده آمريکا، که در مجله ملي
اقليمشناسي در ايران نيز منتشرشده، ايران را در رتبه چهارم در ميان ??
کشور در معرض خطر خشکسالي قرار داده است. اين آمار زنگ خطر جدي را براي
توجه هرچه بيشتر و تسريع در اصلاح الگوهاي موجود براي تأمين، مديريت منابع و
مديريت مصرف آب به صدا درآورده است.
برخي از کارشناسان ازجمله ناصر کرمي اقليمشناس، بحران خشکسالي را نهفقط مهمترين بحران زيستمحيطي ايران بلکه بزرگترين چالش کنوني کشور در همه ابعاد ميدانند.
کرمي معتقد است: «خشکسالي تا همين حالا، بخش
قابلتوجهي از تنوع زيستي و غناي اکولوژيک ما را بلعيده، نيمي از کشاورزي و
حيات روستايي در ايران را نابود کرده و گسترههاي وسيعي از زيستبوم ايران
را در معرض قهقرا و مرگ زمين قرار داده است. ادامه قهقراي طبيعي درنهايت
به قهقرا در چشماندازهاي انساني هم ميانجامد.» صرفنظر از علل طبيعي
خشکسالي برخي از کارشناسان سياستهاي دولتهاي مختلف را از علل تشديد
شرايط بحراني موجود و کمبود آب ميدانند.
محسن رناني، عضو هيئتعلمي
دانشگاه اصفهان در اين زمينه معتقد است سياستهاي سدسازي و حفر بيرويه چاه
در ايران يکي از علل به وجود آمدن بحران آب است. وي در توضيح اين مسئله
ميگويد: «اولين موضوع اين است که امروز شاهد وجود بيش از 600 سد در کشور
هستيم، بدون احتساب آنهايي که در دستساخت است. دوم اينکه دولت زمان جنگ،
باسياست خودکفايي گندم و استفاده بيرويه و غير بهينه از آب روبهرو بوديم،
در دوران سازندگي با تب توسعهگرايي و ساختن سد مواجه بودهايم و در دوران
احمدينژاد بهويژه در سال ?? شاهد بردن لايحهاي به مجلس و دادن پروانه
به حفر ده هزار چاه غيرمجاز بوديم. در دولت فعلي اما تا حدودي اين سياستها
کمتر شده اما هنوز تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله بسياري داريم.»
به
نظر بسياري از کارشناسان، راههايي که ميتواند باعث کاهش منابع طبيعي آب
شود، يکي نابود کردن جنگلها و پوشش گياهي است که هردو از ذخيرهسازان
آبهاي زيرزميني هستند و ديگري برداشت بيرويه آب، مثل حفر چاههاي عميق و
ساخت بيرويه و کارشناسي نشده سدها است.
در
همين زمينه ناصر کرمي بر اين باور است که هر آنچه را که ميتوان در قالب
توسعه ناپايدار بگنجد در اين زمينه روا داشتهايم. وي همچنين ميافزايد:
«از توسعه بيرويه اراضي کشاورزي تا تخريب منابع طبيعي، از جنگلزدايي تا
بيابانزايي، از افزايش بيرويه جمعيت تا الگوي مصرف نامنطبق با توان
اکولوژيک سرزمين و از تخريب نظام هيدرو شناختي زمين، که سدسازي فقط يکي از
مصاديق آن است، تا تبديل ايران به صدرنشين غالب فهرستهاي قهقراي محيطي
همچون فرسايش خاک و نابودي تنوع زيستي.
اصطلاحاً در قالب يک مهندسي منفي
همه چشماندازها را در کشور دستخوش تغيير کرده است که در صورت ادامه تمام
افقهاي مثبت براي رشد و توسعه در کشاورزي را نابود خواهد کرد.»
ميزان
مصرف آب نشان ميدهد که در ايران حدود ?? درصد آب مصرفي در بخش کشاورزي
مورداستفاده قرارگرفته و تنها حدود ? درصد به مصرف خانگي و صنعت اختصاص
دارد. محسن رناني بر اين باور است که اگر حتي مردم مصرف آب را ?? درصد هم
کاهش دهند، مشکل کمبود آب حل نميشود. بنابراين مشکل را بايد در بخش
کشاورزي جستجو کرد. در همين زمينه عبدالغفار شجاع، دبير پيشين سازمان
نظاممهندسي کشاورزي در گفتگو با سايت آفتاب گفته است: «در ايران ما حدود
?? ميليون هکتار زمين زراعي و باغ داريم که از اين ميزان ? ميليون هکتار
آبي و ?? ميليون هکتار ديم کشت ميشود. اما از ? ميليون هکتار تنها
يکميليون آن از سيستم آبياري پيشرفته و يا تحتفشار استفاده ميکند.»
مشکل
ديگر مديريت بحران آب، در هدر دادن آب نهفته است. عبدالغفار شجاع
دراينارتباط نيز ارزش آب را غيرقابلتصور توصيف کرده و ميگويد: «بيش از
10 ميليارد مترمکعب آب شيرين از ايران وارد عراق و ترکيه و حدود 15 ميليارد
مترمکعب از رودهاي جنوب مثل کرخه، کارون و جراحي به خليجفارس ريخته شده و
بدون استفاده تبديل به آبشور ميشود.»
بدون شک اين آمارها حکايت از عدم مديريت صحيح براي فائق آمدن به چالش بزرگي چون بحران آب است که در صورت ادامه تبديل به بحرانهايي عميقتر در بخشهاي گوناگوني چون کمبود مواد غذايي، ناپايداريهاي بينالمللي، مهاجرت اجباري ميليوني، فجايع زيستمحيطي و ... خواهد شد.
بر طبق آمارهاي موجود 60 در صد
آب دنيا، صرف آبياري زمينهاي کشاورزي ميشود اما بسياري از
کشورهاي دنيا سرمايهگذاريهاي زيادي براي به کنترل درآوردن اين بحران
کردهاند و در کشور ما نيز درصورتيکه مديريتها و سازوکارهاي موجود در اين
زمينه اصلاح شود و با موقعيتها و فرصتهاي پيش رو براي بهرهمندي هرچه
بيشتر، مواجهه درستي صورت گيرد، ميتوان اميدوار بود که اين بحران به فرصتي
در آينده تبديل شود.سپید