رضا
آذريان ، کارشناس ارشد مشاوره در گفت: ازدواج دختر و پسر تنها پيوند ۲ نفر
نيست بلکه پيوند ۲ خانواده است؛ يعني پدر و مادر ما چنان در ما دروني شده
اند و پدر و مادر همسرمان چنان در او دروني شده اند که انگار ۲ خانواده با
هم ازدواج مي کنند، نه يک نفر با يک نفر. خانواده مهم ترين عامل شکل گيري
شخصيت هستند که گاهي مي تواند پايه به وجود آمدن مشکلات ارتباطي با خانواده
همسر باشد. در ادامه به رايج ترين عواملي که باعث اختلاف با خانواده همسر
مي شود، اشاره مي کنيم. اميدواريم با آگاهي از آن ها از رابطه دلنشيني با
خانواده همسرتان برخوردار شويد.
برداشت هاي اشتباه به دليل باورهاي غيرمنطقي
برخي
افراد هنوز بر اساس شنيده ها و ديده ها يا قالب هاي فکري و باورهاي قديمي
شان، نگاه متعصبانه و سوگيرانه اي نسبت به اقوام همسرشان دارند و رابطه خود
با آنان را بسان کارد و پنيري مي بينند که هرگز صحيح نيست کنار هم قرار
گيرند. رابطه نه چندان شيرين مادرشوهر و عروس ، داماد و پدرزن يا باجناق ها
و جاري ها داستاني قديمي است که موجب حساسيت برخي افراد شده و موجب تيرگي
روابط آنان مي شود. اين ذهنيت هاي از پيش تعيين شده را از بين ببريد و
افراد را براساس شخصيت و عملکردشان قضاوت کنيد.
مديريت نادرست در معرفي خانواده به همسر
سامان
دادن رابطه هاي 2 خانواده با عضوهاي جديد که همان عروس و داماد هستند، بي
هيچ ترديدي به عهده پسر و دختر جوان خانواده هاست، اما گاهي پسران و دختران
از سر ناآگاهي و بي تجربگي و گاه به تقليد از سبک زندگي ديگران يا تحت
تاثير گفته ها و شنيده هايشان، سعي مي کنند از همان روز اول گربه را دم
حجله بکشند تنها با اين گمان اشتباه که شايد امنيت زندگي مشترکشان را تضمين
کنند. به همين دليل با همسرشان بحث مي کنند و براي تکميل شناخت وي از
اعضاي خانواده شان شروع به ذکر وقايع و حقايقي مي کنند که شايد بيان آن ها و
دانستن آن ها چندان لازم و ضروري نيست و به اين ترتيب با ذهنيتي از پيش
تعيين شده فرد جديد را با خانواده شان آشنا مي کنند. همچنين ممکن است، عضو
جديد به گونه اي به خانواده معرفي شود که چندان مناسب و مساعد نيست.
وابستگي هاي شديد به خانواده
وابستگي
هاي افراطي فکري، عاطفي و مالي به خانواده، معمولا مشکلات عجيب و غريبي را
در برخورد با خانواده همسر به وجود مي آورد. وابستگي يک يا هر 2 طرف به
خانواده هايشان مشکل ساز است و باعث مي شود 2 طرف به بيراه بروند و به جاي
سر و سامان دادن به خانواده خود، براي برقراري رابطه با خانواده هايشان با
يکديگر رقابت کنند.
نپذيرفتن فرهنگ متفاوت همسر
هر
خانواده اي با روش خاص خود، قوانين منحصر به فرد، شيوه هاي تربيتي و شيوه
هاي مقابله اي ويژه در برخورد با مشکلات عمل مي کند. طبيعي است وقتي اعضاي 2
خانواده اي که قوانين شان با هم متفاوت است، بخواهند با هم وصلت کنند
مشکلاتي ايجاد شود؛ براي مثال بي ترديد تلاقي خانواده اي که در آن حمايت و
پشتيباني در نهايت است و خانواده اي ديگر که استقلال و فردگرايي در آن
بسيار مورد تاکيد است، باعث مشکلاتي مي شود که دامن هر 3 خانواده را مي
گيرد. در قدم اول براي جلوگيري از ايجاد اختلاف با خانواده همسر، زوج هاي
جوان بايد اين تفاوت فرهنگ ها را بپذيرند.
پرتوقعي از خانواده همسر
اگر
توقع داريد مادر همسرتان به هنگام رفتن شما به محل کار از فرزندانتان
نگهداري کند، اگر توقع داريد پدر همسرتان هميشه به فکر وضعيت مالي زندگي
شما باشد يا اگر خواهان آن هستيد که خانواده همسرتان هميشه مطيع و فرمان بر
خواسته هاي شما باشند و... بايد بگوييم اين راه که مي رويد به ترکستان
است! پرتوقعي و انتظارات رنگارنگ بي پايان عروس و داماد از خانواده هاي
همسر يا خانواده ها از عروس و داماد، مانعي بزرگ بر سر راه روابط سالم و
مثبت است. پرتوقعي چيزي نيست جز سوءاستفاده از محبت و لطف ديگران. با
توقعات نابجا، ديگران را مجبور مي کنيم يا به توقعات نابجاي، ما پاسخ دهند
يا قطع رابطه و محبت و صميميت کنند، در اين صورت، هيچ گاه حالت سومي را
براي خود و ديگران باقي نمي گذاريم.
انتقادهاي پي در پي و بي موقع
انتقادهاي
نابجا و نابخردانه يا بدکلامي از جمله رفتارهاي نامطلوبي است که مانند سم
مهلکي عمل مي کند و باعث کدورت، ناراحتي و دل چرکيني مي شود. انتقادي که
اميدي به پذيرش و برخورد مناسب و درست با آن نيست مطرح شدنش چه سودي دارد؟!
حرف هاي خيرخواهانه بي موقع يا از سر دلخوري و کينه هميشه آسيب زاست مگر
آن که به قصد تلنگر زدن به ديگري استفاده شود که آن هم زمان و مکان خاصي
براي بيان دارد.
توهين به خانواده همسر
معمولا
هر فردي همسرش را فردي مستقل از خانواده اش مي بيند، اما اين در حالي است
که او به دليل سال ها زندگي با خانواده اش نمي تواند منکر رابطه عميق عاطفي
و حساسيت خود نسبت به آن ها شود به همين دليل با مشاهده کوچک ترين انتقادي
راجع به خانواده اش برافروخته مي شود و واکنش نشان مي دهد چراکه اعتراض
همسر، گله و شکايت و انتقاد از عامل شکل گيري شخصيت فرد معنا مي شود که
تحمل اين واقعيت را براي او سخت و دشوار مي کند.
تحمل کردن کينه هاي پنهان
کينه
هاي پنهان يکي از مهم ترين عوامل در تيرگي روابط است. اگر کينه ها را ريشه
يابي کنيم قطعا متوجه عقده ها، حسادت ها و حقارت هايي از درونمان مي شويم
که به گونه اي کاملا ناهوشيار، رفتار و کلاممان را هدايت مي کنند. اگر ما
از درون از چيزي رنج نبريم يا آن که از کودکي احساسات يا ادراکات منفي و
دردناکي نسبت به خود نداشته باشيم، هرگز از حرف و عمل ديگران هر چند
تحقيرآميز و ناراحت کننده، آنقدر رنجيده خاطر نمي شويم که دچار کينه توزي
شويم. اعتماد به نفس پايين و خودپنداره منفي عامل اصلي کينه ورزي است.