ممكن است روز اول مدرسه، شما مهارت برخورد درست با تغييرات جديد را نداشته باشيد. مهمترين چيزي كه شما و فرزندتان به آن احتياج داريد تا از عهده اين بحران موقت و كوچك بر بياييد اين است كه تغييرات را بپذيريد و درصدد هماهنگي با اين تغييرات باشيد، نه اينكه آنها را انكار كنيد و بهدنبال كمكردن و از بين بردن آنها باشيد. خيلي از والدين نخستين عكسالعملي كه در اين شرايط نشان ميدهند اين است كه به مدرسه ميروند و تلاش ميكنند شرايط مدرسه را تغيير دهند و معلم بچه را عوض كنند. كلاس او را براي قرار گرفتن در كنار همكلاسيهاي سال پيش تغيير بدهند و تلاشهايي از اين جنس؛ تلاشهايي كه به جاي روبهروكردن فرزند با تغيير بهدنبال فراريدادن او از تغييرات هستند. چنين عكسالعملي البته اشتباهترين كاري است كه ميتوانيد بكنيد. با اين كار به فرزندتان ميآموزيد كه در تمام طول زندگي به جاي روبهرو شدن با مشكلات و حل آنها بهدنبال فرار و دور زدن آنها باشد كه البته در ادامه زندگي براي او مشكل ساز خواهد شد. پس لطفا بهعنوان نخستين گام براي حل بحران بپذيريد كه اين مرحلهاي است كه فرزند شما بايد با تلاش خود و همكاري شما آن را بگذراند و اين را به كودكتان هم تفهيم كنيد كه امكاني براي تغيير شرايط و عوض كردن معلم و كلاس وجود ندارد و بايد به هر صورت خودش را با اين شرايط تطبيق دهد. با اين كار شما يك گام به پيش برداشتهايد.
بزرگسالان با كودكان تفاوتهاي شناختي و ذهني زيادي دارند. يكي از اين تفاوتهاي مهم، نوع نگاه به مسائل و حل مسئله در كودكان و بزرگسالان است. بزرگسالان- اگر فرايندهاي حل مسئله را به خوبي آموخته باشند- معمولا در مواجهه با مسائل و مشكلات، مسائل را منطقي بررسي و استدلال ميكنند و سپس درصدد رفع آنها بر ميآيند. اما بچهها چون هنوز ساختار استدلالي و ذهني و جسمي و روانيشان بهطور كامل رشد نكرده نميتوانند به اين صورت مسائل را حل كنند و براي حل مسائل بايد تغييرات را تجربه كنند و در فرايند تجربه و زندگي كردن با آنها كنار بيايند. براي همين است كه هماهنگ شدن با تغييرات در بچهها نياز به زمان دارد و كار يكيدوروز نيست. در اين فرايند شما بايد در كنار بچهها باشيد و ضمن صبوربودن و همراه بودن با آنها سعي كنيد با كمكهاي خود آنها را به مسير درست هدايت كنيد. عجله، فشار، عصبانيت و تهديد و تنبيه در اين فرايند جايي ندارد وفقط شرايط را پيچيدهتر ميكند. با كمي صبوري و رعايت توصيههاي ما به مرور بچهها شرايط جديد را ميپذيرند و با آن همراه ميشوند.
هر انساني با ورود به محيط جديد نياز به برقراري روابط انساني و عاطفي و پيوند دوستي دارد و اين موضوع ميان بچهها با خصوصيات شخصيتي و حساسيتهاي روانشناختي كه دارند ضروري و مهمتر است. فرزند شما به هر صورت در سال گذشته دوستاني داشته و حالا در كلاس جديد با نبودن آنها احساس تنهايي و ترس ميكند. بعضي از بچهها به اين دليل كه مهارتهاي ارتباطي بالايي دارند به سرعت ارتباط برقرار كرده و دوستان جديدي براي خود انتخاب ميكنند. اما بعضي ديگر از بچهها در اين تواناييها ضعيف هستند و نميتوانند در محيط جديد به سرعت دوست پيدا كنند. در اين شرايط شما بايد به كمك فرزندتان بياييد. ابتدا سعي كنيد اگر عاملي باعث جدايي فرزندتان از ديگر بچهها ميشود آن را رفع كنيد. مثلا ممكن است رساندن كودكي با اتومبيل مدل بالا در يك محله معمولي باعث جدايي او از بقيه بچهها شود يا حتي طرز لباس پوشيدن و لوازمالتحرير خاص و... ، به اين نكات توجه و آنها را حذف كنيد. در مرحله بعد سعي كنيد با ظرافت بفهميد كه فرزندتان به كدام يك از همكلاسيهايش علاقه دارد. كافي است براي يك پارك رفتن به صرف بستني، از همكلاسي فرزندتان به همراه مادرش دعوت كنيد. در عرض چند دقيقه خواهيد ديد كه بچهها با هم صميمي شدهاند و شما با يك رفتار ساده، مشكل نداشتن دوست در كلاس جديد براي فرزندتان را حل كردهايد. تازه ممكن است خود شما هم يك دوست خوب پيدا كرده باشيد.
شاه كليد بازشدن قفل تغييرات در مدرسه و كلاس جديد، برقراري ارتباط عاطفي ميان معلم جديد و فرزند شماست. گاهي اوقات خود بهخود اين رابطه طي روزهاي اول ميان معلم و فرزند شما شكل ميگيرد و شما از صحبتهاي كودك متوجه ميشويد كه او معلمش را دوست دارد و رابطه لازم شكل گرفته. اما گاهي به هر دليلي اين رابطه شكل نميگيرد. در اينگونه مواقع به هيچ وجه بهدنبال تغيير معلم و كلاس نباشيد. در خانه و در برابر كودك از معلمش تعريف كنيد و از خوبيهاي او بگوييد و از طرف ديگر با معلم فرزندتان تماس بگيريد و در اين تماس به ادبيات گفتاريتان دقت كنيد تا باعث موضعگيري و انفعال او نشويد. به او بگوييد كه بهنظر ميرسد فرزندتان هنوز نتوانسته در محيط كلاس جا بيفتد و نياز به توجه و مراقبت بيشتري دارد. از او بخواهيد كه تلاشي مضاعف و فوقالعاده را معطوف به فرزندتان كند. اگر شما با ظرافت و رعايت همين كلماتي كه گفتيم با معلم صحبت كنيد، قطعا هر معلم باتجربهاي، شرايط شما و فرزندتان را درك ميكند و تا مدتي توجه بيشتري به فرزند شما خواهد كرد. توجه بيشتر به فرزند شما باعث برقراري پيوند محبت بين معلم و فرزندتان خواهد شد و مشكل تا حد زيادي حل ميشود.
پذيرفتن نقشها و مسئوليتهاي جديد در كلاس ميتواند در عين حال كه محبوبيت فرزندتان را در كلاس بالا برده و باعث زياد شدن دوستان او ميشود، محيط كلاس را براي او به محيطي جذاب و دوستداشتني تبديل كند. اينكه فرزند شما مبصر كلاس شود يا مسئول برگزاري مراسم فوق برنامه و مناسبتها در كلاس باشد و يا حتي مديريت برگزاري يك جشن كلاسي به بهانههاي مختلف را برعهده بگيرد باعث ميشود علاوه بر بالا رفتن مهارتهاي اجتماعي كودك، فضاي مدرسه و كلاس هم براي او به محيطي دلچسب تبديل شود. حضور در فعاليتهاي فوق برنامه و پرورشي مانند گروه سرود و تواشيح و خواندن قرآن در سر صف يا خواندن يك مقاله يا دكلمه شعري در يك برنامه جمعي در مدرسه هم همين خاصيت را دارد. شما ميتوانيد با ترغيب فرزندتان به انجام فعاليتهاي فوق برنامه و كمك به او در انجام دادن چنين فعاليتهايي، با خريد يك جعبه شيريني در مناسبتهاي خاص يا حتي با كمك براي نوشتن يك مقاله يا آماده كردن يك دكلمه براي مدرسه، به او در اين راه كمك كنيد و شاهد باشيد كه رفتن به مدرسه و كلاس جديد نهتنها براي او راحت ميشود بلكه به فعاليتي جذاب و علاقهمندانه تبديل خواهد شد.
تغييرات محيطي در مدرسه، بنا به روحيه و شخصيت فرزند شما ممكن است باعث بهوجودآمدن مشكلات و حساس شدن او در مدرسه و خانه شده و آسيبهايي را براي او به همراه داشته باشد.يك نكته اساسي و مهم در اين زمينه اما مسئله برقراري صحيح رابطه عاطفي پدرانه و مادرانه با فرزندتان و توانايي برقراري ارتباط كلامي ميان شما و اوست. بستر لازم براي اينكه شما بتوانيد يك پدر و مادر خوب باشيد و وظيفه والديني خود را به خوبي اجرا كنيد اين است كه با فرزندتان دوست باشيد، صميمي باشيد تا او اطمينان داشته باشد كه پدر و مادر دوستش دارند. در عين حال طي روز لااقل براي دقايقي با هم صحبت و گفتو گو داشته باشيد. در بستر اين رابطه صميمي و گفتوگو است كه شما ميتوانيد مشكلات فرزندتان را شناسايي و براي حل آنها تمهيد و تدبير كنيد. پدر و مادر و فرزند و رابطه دوستانه ميان آنها كه باشد، مشكلات آموزشي، تغيير كلاس، تغيير معلم و هر مشكل ديگري قابل حل و مديريت هستند.
با توجه به شناختي كه از كودك خود داريد انگيزه مناسب براي مدرسه رفتن را در او بهوجود بياوريد؛ مثلا ممكن است براي كودكي توانايي خواندن كتابهاي قصههايش انگيزه خوبي باشد.
در خانه و بهطور غيرمستقيم از خاطرات خوب زمان مدرسه رفتن خود يا فرزندان بزرگترتان تعريف كنيد تا كودك دورنماي ذهني شيريني از مدرسه پيدا كند.
به غر زدن بچهها زياد توجه نكنيد و آنها را به مدرسه بفرستيد تا بفهمند با بهانه گرفتن، شما از تصميمتان منصرف نميشويد.
اگر كودكتان بيش از حد بيتابي ميكند ميتوانيد چند روز اول در مدرسه همراه او بمانيد. ولي توجه داشته باشيد كه زمان حضور شما بايد روزبهروز كمتر شده و طي 5-4روز كودك بايد به تنهايي به مدرسه برود.
بيتابيهاي جسمي كودك مثل سردرد و سرگيجه و دل درد و... بيشتر نمودهاي عصبي اضطراب او در رفتن به مدرسه هستند.دستوپاي خودتان را گم نكنيد. اما اگر به هر دليلي كودك شما به مدرسه نرفت به او اجازه ندهيد در خانه بازي و تفريح كند و از او بخواهيد صرفا در رختخواب بماند.
آداب دستشويي رفتن با لباس و در مدرسه را با كودك تمرين كنيد تا از اين لحاظ مشكلي نداشته باشد.
نسبت به انتخاب سرويس و راننده آن حساس باشيد، بسياري از بچهها در استفاده از سرويس و برخورد با راننده سرويس مدرسه دچار اضطراب ميشوند.دقت داشته باشيد اگر شما خودتان بهدنبال كودك ميرويد به هيچ وجه او نبايد زياد منتظر شما بماند.
آغاز سال تحصيلي براي بچههايي كه براي نخستينبار با محيطهاي آموزشي مثل پيشدبستاني، آمادگي يا كلاس اول آشنا ميشوند همراه با اضطراب و مشكلات فراواني است. بسياري از بچهها به دلايل مختلف ازجمله اضطراب جدايي، وابستگي به والدين، عدماجتماعي شدن و اضطراب و وسواس والدين كه به كودك منتقل شده، براي دوري از والدين آماده نيستند و براي رفتن به مدرسه به روشهاي مختلف از خود مقاومت نشان ميدهند. نشانههاي جسمي مانند سردرد، سرگيجه، دلدرد، تهوع و...و گريه كردن، بيقراري، قشقرق، بدخلقي، گوشهگيري از جمله نشانههايي است كه در روزهاي اول مهر زياد به سراغ آنها ميآيد. با بچههايي كه براي نخستين بار به مدرسه ميروند و استرس و اضطراب دارند چه كنيم؟
ريشه مشكل: با دقت در رفتار كودك بهدنبال ريشههاي اضطراب او باشيد. كودكي كه پيش از آغاز سال تحصيلي و از همان روز اول با گريه و زاري و ترس وارد مدرسه ميشود احتمالا دچار مشكلات ريشهاي وابستگي به خانواده و اضطراب جدايي است اما كودكي كه در روزهاي اول با آرامش به مدرسه رفته و حالا پس از چند روز يكباره از رفتن به مدرسه فراري ميشود احتمالا در مدرسه با مشكلاتي مواجه شده است كه بايد درصدد رفع آن برآييد.
ترس از محيط جديد: قرار گرفتن در معرض يك محيط جديد براي هر كسي اضطرابآور است و اين شرايط براي كودكي كه بعد از چند سال در كنار خانواده بودن ميخواهد ساعتها از خانواده دور باشد و در يك محيط جديد قرار بگيرد سختتر است. پيش از آغاز سال تحصيلي از محيط مدرسه و خوبيهاي آن براي كودكتان تعريف كنيد. در روز ثبتنام و انجام امور اداري كودكتان را با خود ببريد و با هم در محيط مدرسه حضور پيدا كنيد. در كلاسها و سالن و حياط بگرديد و اجازه دهيد تا او با محيط آشنا بشود.
چارچوبهاي جديد: بچهها با حضور در مدرسه بايد در چارچوب يكسري قوانين و مقررات خاص عمل كنند. سر ساعت مشخصي در مدرسه حاضر شوند، در تمام طول ساعت كلاس يك جا بنشينند و... . اين قوانين و چارچوبها براي كودكي كه تا پيش از اين، قرار گرفتن در چارچوبهاي زيادي را تجربه نكرده سخت و اضطرابآور است.
خودپنداره كودك: بسياري از كودكان، بهخصوص آنهايي كه اعتماد به نفس كمتري دارند تصوير مناسبي از خود در ذهن ندارند. اگر كودكي بيش از اندازه چاق يا لاغر باشد، مشكل جسمي خاصي داشته باشد يا مثلا عينكي باشد، بهشدت از قرار گرفتن در محيط مدرسه و حضور همكلاسيهايي كه ممكن است اورا مسخره كنند ميترسد. سعي كنيد با تعريفكردنهاي مثبت خود و اطرافيان از ظاهر كودك، اعتماد به نفس را در او بالا ببريد. صحبت با اولياي مدرسه و جلب توجه آنها به اين موضوع هم ميتواند در حل اين مسئله كمك حال شما باشد.همشهری