نگراني درباره اينكه آينده مالي آنها چه ميشود؟ چطور ميشود پس انداز كرد؟ چه زماني قرار است به يك وضعيت مطلوب مالي برسند و دغدغههايي از اين دست؛ نگرانيهايي كه ممكن است حتي دليل خودداري شما از بچهدارشدن باشد يا موجب ترس و يأس و نااميدي و ديگر مشكلات رواني شود. درهرحال ابتداي زندگي، تحمل فشار اقتصادي براي شما كه تا ديروز تحت كفالت بزرگترها بوديد، سخت است. بنابراين براي شما ضروري است در زمينه مسائل اقتصادي، آگاهي و هوشياري لازم را داشته باشيد و با تصميمها و تدابير هوشمندانه بر مشكلات خود تسلط پيدا كنيد.
جنبه معنوي هر كاري تأثير مستقيم روي اعصاب و روان شما دارد. به كاري مشغول باشيد كه از آن رضايت داريد و خودتان را بهخاطر آن توبيخ نكنيد. اينكه شما براي كسب رزق حلال براي خانواده خودتان تلاش ميكنيد از منظر ديني كار باارزشي است و پاداش جهاد در راه خدا را دارد. پس حتما براي كار كردن نيت كنيد و تلاشتان بر اين باشد كه نان حلال به خانه بياوريد. مال حلال، بركت دارد. بهكار خوب و پسنديدهاي مشغول شويد و فقط به درآمد آن فكر نكنيد. بركت كه باشد، درآمدي كه بهنظر شما كم است هم ميتواند كافي باشد. اگر معتقدانه و با رضايت خاطر به كسب و كار مفيدي مشغول باشيد و خوب تلاش كنيد، قطعا آينده درخشاني براي وضعيت اقتصادي شما در پيش است.
خيلي اوقات در واقعيت ماجرا كه دقيق شويد اصلا مشكل اقتصادي وجود ندارد. آنچه وجود دارد نگراني، ترس و نگاه بدبينانه به اوضاع مالي زندگي است. ممكن است زندگي اقتصادي شما دچار يك روند رو به رشد ضعيفي باشد اما نبايد به اين جريان برچسب مشكل اقتصادي بزنيد. لازم است به موضوع منطقيتر نگاه كنيد تا از التهاب و نگرانيهاي شما كاسته شود. در سالهاي اول زندگي، فراهم نبودن خيلي چيزها منطقي است. بالاخره شما بايد بپذيريد كه يك زندگي را از صفر شروع كردهايد و بايد اوضاع آن را مديريت كنيد تا روزبهروز بهتر شود. از صفر شروع كردن، يا حتي زندگي را با قرض و وام راه انداختن، با حال و هواي خوب و لذتبخش سالهاي اول زندگي در تناقض نيست. حتما در اطراف شما خيلي از زوجها در چنين شرايطي زندگي مشترك خودشان را شروع كردهاند و موفق هم بودهاند. نگاهتان را عوض كنيد تا بهخودتان كمك كنيد. آيا اصلا داشتن همه امكانات رفاهي و اقتصادي در سالهاي اول ازدواج ضروري است و جزو لاينفك خوشبختي شما بهحساب ميآيد؟
با خودتان روراست باشيد. بيشتر نگرانيها و ناراحتيهاي شما مربوط به زمان آينده است؛«اگر بعدا نتوانيم مخارج مان را تأمين كنيم... اگر نتوانيم اقساطمان را بپردازيم... اگر نتوانيم خانه بخريم.... اگر نتوانيم اجناس توليدي را بفروشيم و... ». وقتي با خودتان فكر كنيد ميبينيد كه در حال حاضر مشكلي وجود ندارد. در اين شرايط، بيشتر مشكلات شما فرضي هستند و شما منتظريد در آينده اتفاقهايي كه پيشبيني كردهايد به وقوع بپيوندد؛ درحاليكه هنوز آينده از راه نرسيده و هزار و يك اتفاق پيشبيني نشده ميتواند پيشبينيهاي شما را وارونه كند كه ممكن است اتفاقهاي خوبي هم باشند. اگر منتظر «بد» نباشيد، بد هم پيش نميآيد. آموزههاي ديني، ما را از فال بد زدن نهي كردهاند و هيچ اثري براي اينگونه نگرانيها قائل نشدهاند مگر اينكه خود شخص به آنها بها بدهد. نگراني بيش از اندازه از آينده، شما را از اميد به خدا و روزيدهندگي آن قادر متعال جدا ميكند.
اهل توكل باشيد و نتايج معجزهآساي آن را در زندگي ببينيد؛ البته به شرطي كه توكل را درست فهميده باشيد. توكل به معني بيفكري نيست. توكل پشتيبان ندانمكاري نيست بلكه دشمن استرسها و وسوسههايي است كه موجب تصميمهاي آني و ترديدهاي سستكننده است. توكل اين است كه روي اصول و حساب شده دست بهكار شويد و هر تلاش درست و مثتبي كه از دستتان برميآيد را انجام دهيد اما نتيجه را به خدا بسپاريد. توكل به شما كمك ميكند در راه راست قدم برداريد و از بسياري از دامهاي اقتصادي در امان باشيد؛ مثلا كسي كه اهل توكل است خلاف نميكند، رشوه نميدهد، در تعاملات ربوي شركت نميكند... چنين فردي با همين بايد و نبايدها مسير انتخابها و كار خود را مشخص ميكند. بنابراين از بسياري از حوادث در امان ميماند و خودبهخود به مسير درستي هدايت ميشود. در اين مسير هرچه برايش پيش بيايد خير است و قطعا بركات زيادي هم در اين راه نصيبش خواهد شد. در چنين مسيري شكست معنا ندارد. شكست واقعي، كسب مال حرام و افتادن در تلههايي مثل طمع، ربا، نزول و... است.
كم حوصلگي و عجله براي رسيدن به اوضاع عاليتر اقتصادي، از موانع جدي رواني در راه رسيدن به يك اقتصاد سالم محسوب ميشود. جواناني كه رؤيايي فكر ميكنند و انتظار دارند بدون زحمت و رنج و گذشت زمان، زود به يك اوضاع اقتصادي ايده آل برسند، معمولا خيلي زود شكست ميخورند. اگر كم حوصله هستيد خيلي به مسائل مالي فكر نكنيد. سعي كنيد تمركزتان را روي چيزهاي ديگر زندگي قرار دهيد. مشغول كار و فعاليت باشيد و نتيجه را به خدا بسپاريد. در اين صورت مرور زمان به نفع شما خواهد بود.
روي توانتان حساب كنيد و كمي هم كمتر از آنچه در توانتان هست درنظر بگيريد و با مقدار وسع واقعياي كه داريد، خريد كنيد و وام بگيريد. وقتي هنوز اقساط وامتان تمام نشده براي خريد چيزهاي ديگر عجله نداشته باشيد. يك اشتباه بزرگ اين است كه بهخاطر عجله كردن در خريد، خودتان را گرفتار خريدهاي چكي و اقساطي با سودهاي سنگين كنيد. اگر صبر كنيد و با پول نقد خريد كنيد هم ميتوانيد تخفيفهاي خوبي بگيريد و هم ميتوانيد از فروشگاههاي ارزانتر و از همه مهمتر با اطمينان بيشتري خريد كنيد. خريدهاي اقساطي اگر بادقت و حسابگري دقيق انجام نشود معمولا خيلي به ضرر اقتصاد خانوادهها تمام ميشود. بسياري از اين نوع رفتارها از مصاديق طمع و خلاف قانون قناعت است.
خودتان را با ديگراني كه در مرتبه بالاتري هستند مقايسه نكنيد. خودتان را با زمان گذشتهتان مقايسه كنيد. روي داشتههاي ديگران و نداشتههاي خودتان حساس نشويد. اعتقاد داشته باشيد كه هرچيزي كه ديگران دارند خداوند به آنها بخشيده است. همان خداي بزرگ نسبت به شما هم مهربان و كريم است. مقايسه كردن با ديگران نااميدكننده و حامل انرژيهاي منفي است. فقط سرگرم زندگي خودتان باشيد. در زندگي شما چيزهاي منحصر به فردي وجود دارد كه در زندگي هيچيك از اطرافيانتان نيست.
منتظر شانس و اتفاقات عجيب و غريب بودن اعصاب و قدرت تحمل شما را فرسوده و روحيه اميدواري شما را كمرنگ ميكند. اين قبيل آرزوها ما را از درگير شدن با يك روند منطقي و حسابشده دور و فرصتهاي خوب زندگي را لحظه به لحظه نابود ميكند. به جاي اينكه منتظر حمايت ديگران و برندهشدن در فلان قرعهكشي باشيد، روي فكر و بازوي خودتان حساب كنيد كه نقد است. تا وقتي منتظر ديگران باشيد فكر و بازوي خودتان بهكار نميافتد و فرصتهاي خوب زندگي هدر ميرود. گاهي نااميد شدن از ديگران، بيشتر به نفع شماست تا خودتان را جدي بگيريد و از گنجينه استعدادهاي خودتان استفاده كنيد. در توصيههاي ديني فقط اميدواري به خداوند حامل نتايج خوب است. اميد به بندههاي خدا جز شرمساري و خسران چيزي دربرندارد. اميدتان را از بندههاي خدا قطع كنيد و فقط بهخودش دل ببنديد.
خيلي از افرادي كه دنبال سودهاي كلان و رؤيايي هستند در دام كلاهبرداران ميافتند. يكي از ترفندهاي كلاهبرداران تحريك كردن حس طمع ورزي شما و افراد خامي است كه به دنبال سودهاي كلان بدون حساب و كتاب هستند. به پيشنهادهاي عجيبي كه با عقل جور درنميآيد بدبين باشيد تا زمانيكه كاملا تحقيق كنيد و به راست و دروغ بودن آنها پي ببريد. درست است كه براي بسياري از مشاغل و سرمايهگذاريها بايد ريسك كرد اما ريسك شما هم بايد در زمينههايي باشد كه در مورد آنها آگاهي و اطلاعات كافي داشته و مهارتهاي لازم را كسب كرده باشيد. ريسك كردن در شغلي كه با آن آشنايي نداريد، در حقيقت ريسك نيست حماقت است. اگر با مشورت و فكر سالم (فكري به دور از وسوسههاي طمعآميز و تقلب و...) تدبير كنيد امكان موفقيت شما بيشتر ميشود.
ملكه انگلستان هم با آن همه ثروت و مكنت، همه ساله با ثروت زيادي جشنهاي شاهنشاهي برپا ميكند و هميشه هم كم ميآورد و مقروض دولت ميشود. ثروت به هر اندازه هم كه باشد اگر در كنار آن قناعت نباشد، رضايت و خوشبختي نميآورد. اگر قانع باشيد همان كمتان هم زياد است. اگر قانع باشيد هميشه خوشحال و راضي خواهيد بود. قناعت گنج تمامنشدني است. سعي كنيد روحيه قناعت را در خودتان تقويت كنيد. از آنچه داريد راضي باشيد و از همان بهره و لذت ببريد. روزها و سالهاي اول ازدواج زمان مناسبي براي اضافه كردن وسايل خانه و خريدهاي لوكس نيست. چون تازه ازدواج كردهايد همه وسايل شما نو نوار است پس با خودتان قرار بگذاريد تا چندسال فكر خريد وسايل اضافي را از ذهنتان بيرون كنيد.
شما به تازگي از خانواده خودتان جدا شدهايد و يك زندگي جديد را شروع كردهايد. پس بايد مهارتهاي ويژه اين زندگي جديد را ياد بگيريد. يكي از اين مهارتها، مديريت خريدها و دخل و خرجهاي خانه است؛ مثلا بهتر است همه ميزان مواد خوراكي را كه براي وعدههاي غذايي روزانه در يكماه يا يك هفته نياز داريد برآورد و آنها را يادداشت كنيد. در خريدها حتما به اندازه همان ميزان برآورد شده از اجناس برداريد و در پر كردن سبد خريد، طمع ورزي نداشته باشيد. اگر مدتي بهطور ويژه دخل و خرجهاي كوچك و به ظاهر عادي را زير ذرهبين بگيريد ميفهميد كه چقدر ميتوانيد آن را به نفع خودتان مديريت كنيد.
3سال از زندگي مشترك ما ميگذرد و در تمام اين مدت از دست ولخرجيهاي شوهرم خسته شدهام. او اصلا مرد آيندهنگري نيست و حقوقش را ظرف چند روز تمام ميكند و تا آخرماه از پدر يا برادرش پول قرض ميگيرد درصورتي كه اگر كمي درايت به خرج دهد حتما ميتوانيم پول بيشتري پسانداز كنيم. هر چه ببيند ميخرد و اصلا توجه نميكند كه آيا الان به اين چيزي كه خريده نياز داريم يا خير؟ لطفا مرا راهنمايي كنيد كه چگونه با او برخورد كنم تا دست از اين رفتارش بردارد.
اين دوست عزيز در مرحله اول بايد سعي كنند مديريت خانه را به شكل بهتري در دست بگيرند و از شوهرشان بخواهند كه يكيدو ماه هزينههاي زندگي برعهده ايشان باشد. به اعتقاد بنده ايشان بايد همه هموغم خود را در اين مدت به مديريت مخارج زندگي اختصاص دهد تا همسرشان متوجه تغيير در روند زندگيشان شود و در آخر هم پساندازي از پولتان بماند. بالاخره در هر زندگي بايد پسانداز وجود داشته باشد. نكته بعد اينكه اصلا همسرتان را بهخاطر اين رفتارش سرزنش نكنيد. سرزنش شما باعث ميشود كه زندگيتان رنگ لجبازي بهخود بگيرد و اختلافاتتان را بيشتر و پررنگتر خواهد كرد. در مرحله بعد بايد در همسرتان براي پسانداز انگيزه ايجاد كنيد؛ مثلا عنوان كنيد كه بايد پول پسانداز كنيم تا به مسافرت برويم يا اينكه خريد خانه، طلا يا چيزهاي ديگر را بهانه كنيد. همه اينها در همسرتان انگيزه ايجاد خواهد كرد تا به پسانداز روي خوش نشان دهد. بايد حتما او را با خودتان همراه كنيد. اگر هركدام از شما در اين مسير ساز خود را بنوازيد قطعا به مشكل برخواهيد خورد. البته رفتارتان با شوهرتان نبايد بهگونهاي باشد كه مديريت او زير سؤال برود و احساس كند هيچ نقشي در زندگي ندارد ولي در كنار ايشان همواره حركت كنيد و با تدابير اقتصادي خودتان كاري كنيد كه او بهصورت عملي متوجه اشتباه خودش بشود.همشهریّ