کد خبر: ۷۸۲۲۴
تاریخ انتشار: ۰۵:۱۰ - ۰۲ مهر ۱۳۹۴ - 2015September 24
شفا آنلاین>اجتماعی>اين روزها خبر سيل و زلزله بيش از هر زمان ديگري در کشورمان به گوش مي‌رسد.کشته شدگان سيل جاده چالوس و محور امامزاده داوود، مفقود شدن ده‌ها نفر در اين حادثه‌ها و اخيرا پيدا شدن جسد 11 نفر در پي وقوع سيل، اخباري است که هر روز با آمارهاي متفاوت مي‌شنويم.
 به گزارش شفا آنلاین،انگار اين اخبار ديگر براي مردم و مسئولان عادي شده است . گويا اين روزها چشم بلاياي طبيعي به ايران دوخته‌شده است.

آنطور که مسئولان مي‌گويند، 90 درصد جمعيت کشورمان در معرض خطرات ناشي از وقوع زلزله و سيل قرار دارند. 31 مورد از 40 مورد حوادث طبيعي شناخته‌شده در دنيا، در ايران اتفاق مي‌افتد.

ايران به عنوان يکي از 10 كشور بلاخيز دنيا نام گرفته است. کشورمان در آسيا چهارمين كشور و در دنيا مقام ششم را از نظر وقوع حوادث طبيعي دارد و آسيب‌ پذيري کشورمان در برابر زلزله 1000 برابر آمريكا و ژاپن است.

با وجود تمام اين شرايط، سوالي که در ذهن هر کسي ايجاد مي‌شود، اين است که چرا تاکنون اقدامي براي کاهش حوادث غير مترقبه در کشورمان آنطور که بايد انجام نشده است و هر روز شاهد قربانياني هستيم که بر اثر ناآگاهي جان خود را از دست مي‌دهند؟ حال اگر امکانات را در نظر نگيريم، آيا افرادي که تاکنون جان خود را از دست داده‌اند با آموزش مي‌توانستند از اين حادثه جان سالم به در ببرند؟

« براساس مطالعاتي که در کشور ما صورت گرفته است آگاهي مردم در اقشار مختلف در خصوص نحوه برخورد با حوادث غير مترقبه بسيار پايين است. از زماني که به ياد داريم گفته‌اند که در تهران زلزله خواهد آمد، ولي با اين وجود آگاهي مردم شهر تهران در اقشار مختلف اجتماعي و حتي اساتيد دانشگاه، دبيران آموزش و پرورش ومهندسين اجرايي در برخورد با حوادث بسيار کم است.

در حالي که با آموزش مي‌توان از بسياري از اين حوادث جلوگيري کرد.» اين موضوع صحبتي بود که مهراب شريفي سده، مدرس امداد و نجات موسسه آموزشي هلال ايران در گفتگو با سپيد به آن اشاره کرد.

وي معتقد است که افراد در جامعه امروزدر رشته‌هاي مختلفي تخصص دارند، ولي با اين حال ممکن است که حتي برخي از مسائل ساده را ندانند. در برخورد با سوانح ، حوادث و بحران‌ها آموزش ضروري‌است و آمادگي يک رکن اساسي محسوب مي‌شود. آموزش همگاني يکي از مهمترين مولفه‌هاي آموزش است که عموم مردم بايد نسبت به مخاطراتي که آنها را تهديد مي کند آموزش ببينند.


آرزويي که به واقعيت تبديل نشد

مهراب شريفي در ادامه از عملکرد سازمان مديريت بحران ابراز نارضايتي کرد و در اين زمينه توضيح داد: «آرزوي ما اين بود که بعد از تشکيل سازمان مديريت بحران هماهنگي سازمان‌ها را شاهد باشيم. در اين سازمان چندين وزارتخانه و سازمان عضو هستند و کارها به صورت کارگروهي است.

کارگروه به اين معناست که کسي که مسئول آن مي‌شود هماهنگي لازم را انجام داده و از امکانات و ظرفيت‌هاي ساير اعضاء استفاده کند، ولي متاسفانه اين اتفاق نيفتاد. اينکه هلال احمرمسئول کارگروه است به اين معنا نيست که از ابتدا تا انتهاي کار برعهده اين سازمان است.

بلکه به اين معناست که ما بر‌نامه‌ريزي کنيم و از ظرفيت همه کارگروه‌ها استفاده شود. مثلا وقتي در کارگروه آموزش همگاني، صدا و سيما عضو است، يعني بايد از حداکثر ظرفيت رسانه استفاده شود، ولي متاسفانه رويکرد رسانه بيشتر اقتصادي است و وقتي مي‌گوييم فلان پيام آموزشي را پخش کنيد مي‌گويند که هزينه دارد.

بنده اعتقاد دارم که آموزش همگاني يک کار ملي است و همه سازمان‌ها و دستگاه‌ها بايد درگير اين موضوع شوند. يکي از اعضاي اين کارگروه آموزش و پرورش است که بايد مدارس و امکانات را در اختيار ما قرار دهد تا آموزش‌ها را به دا‌نش‌آموزان منتقل کنيم و حتي برخي از مباحث پيشگيري و ايمني به کتاب‌ها وارد شود. با اينکه ارتباط سازمان‌يافته‌اي با آموزش و پرورش داشتيم، ولي متاسفانه طي سال‌هاي اخير اين ارتباط تضعيف شده‌است.

همچنين آموزش‌عالي بايد کمک کند تا اين مفاهيم را به داخل دانشگاه‌ها ببريم. دانش آموزان و دانشجويان در تمام آموزش‌هاي همگاني مدنظر ما هستند. چون يادگيرندگان و توزيع‌گران خوبي محسوب مي‌شوند.» وي بر اين موضوع تاکيد کرد که در آموزش همگاني افراد در ابتدا بايد نسبت به موضوع حساس باشند.

حساس سازي باعث مي‌شود، باوري در ذهن افراد شکل گيرد که اين مساله‌ مهم است و ضرورت دارد که با موضوع آشنا شود. بعد از اين مرحله، کاري که بايد انجام شوند، اين است که در خصوص مخاطرات، شناختي در باورهاي مردم شکل گيرد.

مدرس امداد و نجات موسسه آموزشي هلال ايران ادامه مي‌دهد: «انتظار و هدف کلي ما اين است که آموزش در افراد تغيير رفتار ايجاد کند. برخلاف آن چيزي که ما فکر مي‌کنيم اين اقدام بسيار سخت است. طي کردن اين مراحل از زماني که حساس‌سازي را شروع مي‌کنيم تا زماني که به تغيير رفتار دست يابيم، به راحتي اتفاق نمي‌افتد.

به خصوص در جوامعي که ممکن است سطح سواد و آگاهي پايين باشد و افراد باورهايي داشته باشند که مرگ تقدير آنها است، قطعا به هيچ نکته ايمني باور نخواهند داشت. متاسفانه تقديرگرايي در رفتار برخي افراد وجود دارد.»


بايد کشور را به مدرسه آموزش در سوانح تبديل کنيم

شريفي بر اين موضوع نيز تاکيد کرد: «در بسياري از کشورها چيزي که به آن توجه مي‌شود، اين است که مخاطرات شايع در آن منطقه را شناسايي مي‌کنند. حتي در اين زمينه مي‌توان روستايي و منطقه‌اي عمل کرد تا مردم مخاطراتي که با آن روبرو هستند را بشناسند. پيام هاي ايمني، هشدار و آگاهي بخشي از طريق رسانه‌هاي مختلف از جمله صدا و سيما مي‌تواند به مردم منتقل شود.

بهترين کاري که رسانه هاي جمعي بايد انجام دهند حساس‌سازي است. کشورهايي که در اين زمينه خيلي کار کرد‌ه‌اند، از جمله ژاپن همه اعتقاد دارند که اين اقدامات کافي نيست. اين در حالي است که در کشور ما آگاهي و آمادگي عمومي در خصوص مخاطرات در کشور بسيار پايين است.

البته ممکن است در بخش‌هايي شدت و ضعف داشته باشد، ولي در کل ما به آن آمادگي مطلوب نرسيده‌ايم.در واقع در آموزش همگاني، کشور را بايد به مدرسه آموزش در سوانح تبديل کنيم. اين اقدام بسيار سخت است و به اعتبارات، مربيان و مدرسان زيادي نياز دارد و از همه مهمتر بايد از ظرفيت تمام رسانه‌ها استفاده کنيم.»

مدرس امداد و نجات موسسه آموزشي هلال ايران مي‌گويد:«يکي از تجربيات موفق در بحث پيشگيري، کشور ژاپن است.

اکثر نقاط اين کشور بر روي کمربند زلزله قرار دارد. ژاپني‌ها در بخش آموزش و پيشگيري اقدامات خوبي انجام داده‌اند. به طوري که بر مشکل متمرکز شدند، راه‌هاي علمي براي آن ارائه دادند و در نهايت مشکلشان را حل کردند. در جوامع ژاپني اکثر افراد آموزش ديدند. البته اين اقدام را تنها دولت انجام نداده است، بلکه سازمان‌هاي مردم نهاد نيز به دولت کمک کردند.

جامعه محور کردن مديريت بحران يک رويکرد غالب در دنيا است.از آنجايي که کشور ما نيز در حوادثي از جمله زلزله با ژاپن مشابه است و بيش از صد شهر بزرگ و کوچک در کمربند زلزله قرار دارد و در کل حادثه خيز است، يکي از درس‌هايي که ما مي‌توانيم از کشور ژاپن بگيريم استفاده از الگوي آن کشور است، به نحوي که خودمان الگوي ملي در اين زمينه طراحي کنيم. هدف ما در آموزش همگاني اين است که به جامعه آماده دست يابيم.

جامعه آماده يعني اينکه مخاطرات اطراف خود را به خوبي بشناسيم و روش‌هاي مقابله با آن را بدانيم. جامعه آماده يعني اينکه اقدام خطرناکي انجام نمي‌دهد.

يکي از کارهايي که ما بايد انجام دهيم اين است که مديريت بحران را مردمي کنيم و آموزش عمومي را جدي بگيريم. مردمي کردن يعني اينکه دولت تسهيلاتي را فراهم کند که اين اقدامات بر عهده سازمان‌هاي مردم نهاد باشد. متاسفانه در حال حاضر مشارکت سازمان‌هاي مردم نهاد در مديريت بحران بسيار کم است.

در حالي که در جامعه ما ميل به فعاليت اجتماعي زياد است و انجمن‌هاي مختلف در زمينه‌هاي مختلف فعاليت مي‌کنند. مي‌توان با تشويق مردم و ارائه تسهيلات اين انجمن‌ها را در حوزه مديريت بحران قوي کرد.جمعيت هلال احمر به عنوان يک سازمان عمومي و بين المللي مي‌تواند با سازمان‌هاي مردم نهاد ارتباط خوبي برقرار کند.

بنده اعتقاد دارم که مي‌توان از تجربيات سازمان‌هاي مردم نهاد با هويت مشخص استفاده کرد.» وي ادامه مي‌دهد: «مشکلي که در جامعه جديد در خصوص ارائه آموزش وجود دارد اين است که افراد اصلا وقت ندارند و گرفتارند. البته تهيه محتواهاي آموزشي براي اين افراد و گروه‌هاي مختلف اجتماعي يکي از مشکلاتي است که با آن روبرو هستيم.»


مانورهاي بدون آموزش در مدارس کشور

شريفي در ادامه در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه مانورهايي که هر از چندگاهي در کشور انجام مي‌شود، چه تاثيري در کاهش حوادث دارد، مي‌گويد: «يکي از روش‌هاي ارزيابي هر آموزشي که انجام مي‌شود، مانور است.

براي اينکه تيم را محک بزنيم که چقدر مي‌تواند از ابزارهاي موجود استفاده کند و چقدر آموزش‌ها موثر بوده، شرايط غير واقعي ايجاد مي‌کنيم که از روي ضعف‌هايي که مي بينيم آموزش‌ها را بهبود دهيم.

تمرين بعد از آموزش است. تمريني که قبل از آن آموزش انجام نشده باشد، معنايي ندارد. ولي در مدارس مشاهده مي‌کنيم که بدون آموزش، مانورهايي انجام مي‌شود.» مدرس امداد و نجات موسسه آموزشي هلال ايران بار ديگر بر اين موضوع تاکيد کرد: « آموزش‌هايي که مردم در زمينه بحران دارند، بسيارکم است.

اغلب جامعه ما با مخاطرات آشنا نيستند، به همين دليل است که تعداد کشته‌شدگان و مجروحين در يک حادثه بسيار زياد است. حتي در حوادث خانگي سالانه تعدادي زيادي از افراد جان خود را از دست مي دهند.

در حوادث جاده‌اي نيز تعداد کشته‌شدگان 20 هزار نفر است و چون 10 هزار نفر کاهش داشتيم، خوشحاليم و ابراز رضايت مي‌کنيم.در حالي که در برخي کشورهاي اروپايي تعداد کشته‌شدگان جاده‌اي از 20 مورد هم تجاوز نمي‌کند. همه اين موارد با آموزش مردم در ارتباط است. درست است که فاکتورهاي مختلفي وجود دارد و مي گوييم جاده و خودرو عامل مهمي است ولي فاکتور انسان بسيار مهم است. اگر تنها بتوانيم رفتارهاي خطرناک را در حوادث جاده اي کاهش دهيم آمار تصادفات بسيار کاهش خواهد يافت.»سپید


به جاي آموزش کنترل و نظارت‌ها بايد بيشتر شود

جواد نوفرستي، رئيس شوراي راهبري انجمن جامعه ايمن کشور نيز در گفتگو با سپيد در اين زمينه معتقد است که اساسا در کشور نه تنها به آموزش بلکه به موضوع پيشگيري از زلزله و ديگر حوادث نيز توجه نمي شود. موضوعي که هميشه مورد تاکيد بوده اين است که مردم را چگونه آموزش دهيم که در هنگام زلزله و يا هر حادثه ناگواري چه اقدامي بايد انجام دهند. زماني که مانور انجام مي‌شود، چون همه مي‌دانند که اين اقدام شوخي است، اقداماتي را انجام مي‌دهند، ولي زماني که بحراني اتفاق مي‌افتد، هيچ کس بر رفتارخود کنترلي ندارد. بنابراين به جاي اينکه بر اين اقدامات تمرکز و هزينه شود بهتر است بر موضوعاتي که عامل ايجاد حوادث ناگوار است کنترل و نظارت صورت گيرد.»

وي مي‌گويد: «زلزله 4/8 ريشتري که چند روز پيش در شيلي اتفاق افتاد، تنها 11 نفر کشته و مصدوم بر جاي گذاشت. اگر چنين زلزله‌اي حتي با 7 ريشتر در تهران اتفاق بيفتد، به دليل ساختمان‌هاي ناايمني که وجود دارد،چند صدهزار نفر جان خود را از دست خواهند داد. حتي ساختماني که تازه پروانه ساخت براي آن صادر شده و پايان کار دريافت مي‌کند در مقابل زلزله حداقل 6 ريشتري هم مقاوم نيست.

جايي بايد از اين اشتباهات مهلک و مرگبار جلوگيري شود. بنده در زمينه آموزش به مردم در زماني که زلزله و يا حادثه‌ ديگري اتفاق مي‌افتد چندان اثرو نتيجه‌اي را قائل نيستم. بهتر است در اين حوزه به مردم آموزش دهيم که در برخورد با مصدومين چگونه بايد رفتار کنند.

در زمان زلزله و ديگر حوادث برخي افراد به دليل رسيدگي نادرست و بي‌اطلاعي باعث آسيب بيشتر به فرد و حتي مرگ او مي‌شوند. در واقع آموزش در اين زمينه‌ها اثر بخش است ولي متاسفانه در اين زمينه اقدامي انجام نشده است.» رئيس شوراي راهبري انجمن جامعه ايمن کشور اصطلاح بلاياي طبيعي را کاملا اشتباه دانست و توضيح داد: « بلاياي طبيعي در همه جا وجود دارد، ولي سوال اينجاست که چرا ما ساختمان و بيمارستان نا ايمن مي‌سازيم که در زمان حادثه به راحتي فرو مي‌ريزد.

پيشگيري و تمرکز در اين قسمت بايد صورت گيرد. تاکيد بنده بر اين است که به جاي آموزش عمومي به مردم، اولويت را به دست‌اندرکاران رسيدگي به مصدومين اختصاص دهيم. آيا پزشکان و پرستاران از رفتار صحيح با مصدومان اطلاع کافي دارند؟ اين مسائل هميشه جزء چالش‌هايي بوده که در جلسات مطرح مي شود که جاي کار بسياري دارد.

هميچنين ما بايد آموزش‌ها را به سمتي ببريم که چگونه ساختمان ايمن بسازيم و به مردم اين آگاهي را بدهيم که زماني که مي‌خواهند ساختماني را انتخاب کنند، چه چيزهايي را بايد مطالبه کنند.»سپید


 

 

 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: