نظرات جانبدارانه در تحقيقات صنايع بيشترند
در
اين مجموعه 3 قسمتي دکتر ليزا روزنبام، متخصص داخلي قلب، خواسته است
مخاطبان درباره نقش حمايت مالي شرکتهاي بزرگ داروسازي و تجهيزات پزشکي در
سمتگيريهاي تحقيقات علمي باليني، نتيجه اين تحقيقات و نيز ارادهاي که
پشت حمايت از يک داروي جديد هست، توجه بيشتري داشته باشند. تحقيقات نشان
ميدهند، نتايج تحقيقات راستيآزمايي براي داروها و تجهيزات پزشکي که از
حمايت شرکتهاي بزرگ برخوردارند، بيش از تحقيقاتي که منابع مالي آنها، اين
شرکتها نبودهاند حاوي نظرات جانبدارانه هستند. تحقيقات ديگر هم حاوي اين
نکته هستند که اعضاي اداره غذا و داروي آمريکا (افدياي) که به برخي
شرکتها وابستگي مالي دارند، بيش از ساير اعضا، نسبت به محصولات آن شرکتها
نظر موافق نشان ميدهند. حتي برخي وابستگيهاي ديگر مانند، دريافت برخي
هدايا مثل دريافت هزينه سفر به کنفرانسها براي کارشناسان، باعث ميشود
آنها مصرف داروهاي محصول اين شرکتها را بيشتر توصيه کنند.
اما
همانطور که بقيه کارشناسان درباره اين تحقيق و تحقيقات ديگري از اين نوع،
بهدرستي نظر دادهاند، ارتباطات ديگري که ممکن است با منافع مالي اين
شرکتها گره خورده باشند در آنها مورد بررسي قرار نگرفتهاند. از جمله
ارتباطاتي که ممکن است در سايه قرار گرفته باشند، روابط شخصي،
بلندپروازيهاي حرفهاي، عقايد سياسي، مذهبي يا هر نوع همسويي فکري ديگر يا
تجربيات شخصي هستند که مهر و نشان خود را بر روشهاي انجام و تفسير
تحقيقات علمي برجا ميگذارند. از بين همه عوامل گفتهشده، موضوع تعارض
منافع از آن جهت برجسته شده که تنها تعرض منافع است که محققان مايلند
درباره آن صحبت کنند. بيترديد، اين صحبتها هم مفيد هستند و هم بجا، اما
اين فاشگوييها چه اثري دارند و نيز چه اثري ميتوانند بر تفاسير ما از
تحقيقاتي بگذارند که منابع مالي آنها از سوي شرکتهاي بزرگ تامين ميشود يا
حتي تامين نميشود.
تاثير منابع مالي بر نتايج تحقيقات
از
نظر بعضيها، منابع مالي هر تحقيقي آنقدر بر جهتگيريهاي آن تحقيق اثر
ميگذارد که اگر نگوييم تحقيق را از اعتبار ساقط ميکند، دستکم، آن را
بسيار شبههبرانگيز ميکند. مشهورترين ماجراي مربوط به اين صحبت، جمعآوري
مسکن ويوکس از بازار است. اين مسکن محصول شرکت مرک که روزگاري مصرفکنندگان
بسياري داشت، در سال 2004 به دليل بالا بردن خطر حملات قلبي و سکته مغزي
از بازار جمعآوري شد. در بحبوحه، بحثها در اينباره، نشريه پزشکي
نيوانگلند، محققان راستيآزمايي دارو را که با حمايت شرکت تحقيقات خود را
انجام داده بودند، متهم کرد که با حذف اطلاعات دقيق مربوط به خطرات دارو
تحقيق را به بيراهه بردهاند. درنهايت هم سازمان غذا و داروي آمريکا مسکن
ويوکس را عامل وقوع هزاران مرگ دانست.
نظرات مخالف کداماند؟
از
نظر برخي ديگر، افشاي منابع مالي تحقيقات درواقع، نشان صداقت و کارداني
محققان و حمايتکنندگان است. براي مثال، بيماران عقيده دارند که پزشکاني که
از نزديک درجريان توليد دارو بودهاند، بهتر از ساير همکارانشان ميتوانند
درباره زيانها و فوايد داروي فرضي اظهار نظر کنند. يک مطالعه نشان داده
است که بيماران به پزشکي که درباره روابط خود با شرکتهاي دارويي لاپوشاني
نميکند، بيشتر اعتماد دارند. هر دو واکنش به صراحت درباره روابط مالي با
شرکتها، واکنش مثبت يا منفي، مثالهايي هستند از مفهوم جايگزيني
ويژگيهادر اقتصاد رفتاري که هر يک از ما ممکن است روزانه از خود نشان
دهيم.
وقتي
پزشکمان به ما ميگويد، فلان دارو را مصرف کنيم يا فلان تغيير را در رژيم
غذايي خود بهوجود آوريم، بدون آنکه خود موضوع را بررسي کنيم، حرف او را
ميپذيريم. خاصيتي که شما به پزشک خود نسبت ميدهيد که کارشناسي
قابلاعتماد و آگاه است، برخي شواهد را توضيح ميدهد.
باوري که جانبداري ميآورد
وقتي
درباره سياستي به بدي قضاوت ميکنيم، فقط به اين دليل که قبلا درباره
تصويب آن مخالف بودهايم، مثالي ديگر از جايگزيني ارزشها است. وقتي در سال
2006 درباره فوايد داروهاي تجويزي مديکر (بيمه سالخوردگان تحت پوشش دولت)
صحبت شد، آنها که در حوزههايي زندگي ميکردند که مسئولان دولت بوش از
محبوبيت کمتري برخوردار بودند، کمتر از مردم مناطق ديگر از اين بيمهها يا
حتي از اينکه برخي عوامل اين برنامهها را کنترل کنند، از بازارهايي که به
آنها پيشنهاد ميشد، استقبال کردند. آن موقع کارشناسان اينطور گفتند که
براي آنکه تصميمي براي اجراي امري گرفته شود، بسياري از افراد ذينفع به
جاي وظيفه دشوارتر و پيچيدهتر بررسي مستقيم مزيتهاي اين برنامه،
ديدگاههاي موافق يا مخالف خود درباره مسئولان را ملاک قضاوت قرار دادند.
مشکل
همين جا است. هرگاه ما به جايگزيني ارزشها روي ميآوريم، از کنار
ارزشهايي که قبلا آنها را با باورهاي خود جايگزين کردهايم، ميگذريم.
براي قضاوت به نشانههايي اکتفا ميکنيم که آنها را نشانه کيفيت يا
ويژگيهاي آن چيز ميدانيم، حتي اگر اين جايگزيني نابجا باشد. بهطورقطع،
بايد راههاي منطقي و عقلايي براي بررسي موضوع وجود داشته باشد، اما بيشتر
ما وقت يا توانايي بررسي شواهد براي تصميمي که ميخواهيم بگيريم يا
عقيدهاي که به آن باور بياوريم، را نداريم.
اگر
اجازه بدهيم موضوع قضاوت درباره مطالعات با حمايت صنايع مخدوش شود، درواقع
به بحران جايگزيني ارزشها دچار شدهايم. شواهدي در دست است که حتي پزشکان
هم، همينطور قضاوت ميکنند. در تحقيقي که نتايج آن در نشريه پزشکي
نيوانگلند منتشر شده است، پزشکان به تحقيقاتي که توسط صنايع پشتيباني
شدهاند، با نظر شک نگاه ميکنند، حتي اگر متدولوژي اين تحقيقات به همان
دقت تحقيقاتي باشند که هزينه آنها از سوي منابع ديگر تامين شدهاند.
امکان
دارد که پزشکان شرکتکننده در اين بررسي، از منبع مالي تامينکننده تحقيق
بهعنوان ردي براي درستي آن تحقيق استفاده کرده باشند. از نظر آنها، حتي
تحقيقات صنايع که با روشي دقيق به انجام رسيدهاند، حتما در جايي يک نقص در
روند علمي را بايد پنهان کرده باشند. براي مثال، بدون انجام تحقيقاتي
مفصل، مشکل است بتوان گفت که براي خوب جلوه دادن فلان دارو و کم اهميت دادن
مضرات آن، کدام نکات غيرجذاب به صورت انتخابي حذف شدهاند.
پرسشهايي که بايد پرسيده شوند
وقني
ما داريم درباره فاش کردن تضاد منافع صنايع دارويي در تحقيقات علمي صحبت
ميکنيم، بايد بدانيم براي چه و به چه دليل به ميدان بحث پا گذاشتهايم.
بايد از خود بپرسيم، چه اطلاعاتي جايگزين شدهاند؟ چگونه ميتوانيم اطلاعات
مربوط را به دست بياوريم؟
علم
درست به ما کمک ميکند، به کجفهمي نيفتيم. شاخص درستي يک مطالعه، مادامي
که با شفافيت و کامل ارائه شود، ريشه در طراحي و روشهاي انجام آن دارد و
راههاي زيادي هست که بتوان آن مطالعه را بهتر کرد.
مطالعات هرچه شفافتر و مطمئنتر و دقيقتر، انجامشود از سوي صنايع يا منابع ديگر، نياز ما را به تکيه بر باورهاي ذهني مانند جايگزيني ارزشها براي قضاوتهاي علمي کاهش ميدهند.سپید