بسياري از خانمها فكر ميكنند همسرانشان محبت و توجه كافي به آنها نميكنند و اين فكر دامنه وسيعي از نارضايتي در زندگي مشترك تا طلاقهاي عاطفي و قانوني را باعث ميشود. از سوي ديگر پاي صحبت مردها كه بنشيني معتقدند همسرانشان را دوست دارند و همه تلاششان را براي آرامش و خوشبختي آنها ميكنند. جايي از كار اما ميلنگد؛ اينكه زنها احساس كمبود توجه و محبت ميكنند و مردها هم احساس ميكنند به قدر كافي به همسرانشان توجه و محبت ميكنند نشان ميدهد زبان محبت در دوطرف ماجرا متفاوت است و در اين ميان مترجمي لازم است كه زبان محبت طرفين را ترجمه كند. واقعيت اين است كه حق با هر دو طرف است. از سويي خانمها با توجه به ساختار روانشناختي خود نياز به ابراز محبت و توجه دارند و از سوي ديگر مردها هم از روي عشق و علاقه در اين روزگار سخت تمام تلاش خود را براي آسايش و آرامش خانواده بهكار ميگيرند. در اين نوشته سعي كردهايم تفاوتهاي زبان محبت خانمها و آقايان و راهكارهاي نزديك شدن زبان طرفين را بررسي كنيم. با ما همراه باشيد.
يكي از مواقع بحراني و حساس در روابط زوجين، هنگام مشكلات و سختيهايي است كه براي مرد خانواده بهوجود ميآيد. مردها و زنها از لحاظ سبك برخورد با مشكلات متفاوت هستند. مردها هنگام مشكلات عادت دارند به غار تنهايي خود پناه ببرند و روي حل مشكل خود تمركز كنند. در مقابل زنها هنگام برخوردن به مشكل بيشتر در پي طرح آن با ديگران و نزديكان خود بر ميآيند و از اين طريق بار رواني مشكل خود را كم ميكنند. در واقع مردها بر حل مشكل تمركز ميكنند و زنها بر همراهي و همفكري و همدردي براي حل مشكل.
بر مبناي همين تفاوت روانشناختي است كه هنگامي كه مرد خانواده با مشكلات حادي در خارج از خانه روبهرو ميشود، مثلا از لحاظ مالي دچار مشكل ميشود يا بحراني در محل كار را تجربه ميكند معمولا در خانه كمحرف شده و كمتر به همسر و فرزندان خود توجه ميكند؛ مثلا خانم خانه با همسرش صحبت ميكند اما احساس ميكند او اصلا به حرفهاي او گوش نميدهد، يا احساس ميكند او توجهي به لباس يا ظاهر پيرايش شده او در خانه ندارد و بازخورد مناسب را نميدهد. اين مواقع است كه خانم از منظر خود انتظار دارد تا همسرش مشكل خود را با او مطرح كند و با اين روش از بار روي دوش خود بكاهد. اما خانمها بايد در اين مواقع به روش حل مسئله همسر خود احترام بگذارند و اجازه بدهند با گذشت زمان، مرد خانه به روش خود با مشكل كنار بيايد و بهزودي به همان مرد هميشگي تبديل شود.
تا زماني كه زنان و مردان به تفاوتهاي ميان خود توجه كافي نداشته باشند رسيدن به تفاهم و علاقه دو طرفه ميسر نخواهد شد.يكي از دلايل عمده اختلافات و احساس بيتوجهي از سوي زن و مرد در زندگي مشترك اين است كه آنها از تفاوتهاي يكديگر شناخت كافي ندارند. زنان و مردان غالبا دچار اين برداشت اشتباه ميشوند كه اگر همسرم مرا دوست دارد و به من عشق ميورزد بايد مثل من رفتار كند، بينديشد و زندگي كند و طبيعتا در چنين سيستمي رسيدن به يك زبان محبت دوطرفه سخت خواهد بود. اكثر زنان و مردان به اشتباه فكر ميكنند كه همسرشان اگر به راستي عاشق است بايد همانگونه كه من فكر ميكنم فكر كند و در رفتار با من هم به همان صورت عمل كند زيرا من هم در زمان ابراز علاقه همين رفتار را از خود بروز خواهم داد. غافل از اينكه ساختار روانشناختي زن و مرد و تعريف محبت در ميان آنها بسيار متفاوت است و چنين طرز تفكر و نگرشي نهتنها زمينه يأس و نااميدي و احساس كمبود توجه از طرف مقابل را در زوجين ايجاد ميكند بلكه امكان مذاكره صميمانه را هم از زوجين سلب كرده و فرصت گفتوگوي صميمانه ميان زوجين و رسيدن به تفاهم را از بين ميبرد.
براي مردها توانايي، نيرومندي، قدرت بدني، قدرت در جامعه و اثبات تواناييهاي خود در درجه اول اهميت قرار دارد. مردها همواره در تلاشند تا تواناييهاي خود را اثبات كنند و آن را به منصه ظهور برسانند. عزت نفس در مردها از راه رسيدن به نتايج مورد قبول با استفاده از قابليتها و تواناييهاي آنها بهوجود ميآيد. مردها براي موضوعاتي كه بتواند قدرت و توانايي آنها را نشان دهد مانند اتومبيل، خانه، پستهاي سازماني و... اهميت زيادي قائل هستند. آنها معمولا زياد به جزئيات توجه نميكنند و بيشتر فرايند كلي و ساختار پديدههاي اطراف را ميبينند؛ مثلا اگر از يك مرد بپرسيد كه در فلان مهماني، يكي از افراد چه لباسي پوشيده بود يا چه غذايي سرو شد غالبا نميتواند جواب دهد. در طرف مقابل زنها قرار دارند. براي زنها ارزشها و معيارهاي ارزشي اهميت زيادي دارد. آنها به عشق، عاطفه، محبت، زيبايي و ارتباطات انساني اهميت زيادي ميدهند. خانمها به جزئيات توجه زيادي دارند و عزتنفس آنها در چارچوب روابط بين فردي و صميميت و برقراري رابطه نزديك با اطرافيانشان شكل ميگيرد. زنها مايلند ديگران را در احساساتشان شريك كنند و خودشان هم در احساسات ديگران شريك ميشوند. عشق و محبت و احساس نقش اول را در زندگي زنان بازي ميكند و آنان زمانهاي زيادي را به فكر كردن به مفاهيم و پديدهها و جزئيات آنها ميگذرانند. يك خانم ميتواند تمامي جزئيات يك مهماني، لباسهاي افراد و صحبتهاي آنان را به خوبي به ياد بسپارد و در مورد آنها ساعتها صحبت كند.
زن و شوهر هنگامي كه زندگي مشترك خود را آغاز ميكنند بناي محبت و دوستي و عشق را براي يك عمر با هم بودن ميگذارند. اما چندماه اول و شور و حرارت اوليه ازدواج كه فروكش كند اين تفاوتهاي زن و مرد است كه خودنمايي كرده و بنيان اين بناي عشق و دوستي را تهديد ميكند. به ميزاني كه زن و مرد بتوانند تفاوتها و ريزهكاريهاي شخصيتي يكديگر را بشناسند و اين تفاوتها را محترم شمرده و درك بكنند، بنيان عشق و ازدواجشان مستحكم و پايدار خواهد بود. كافي است تلاش كنيد تا ابتدا نوع نگاه همسرتان را بشناسيد و بعد از شناخت نوع نگاه او، از زاويه نگاه او به مسائل نگاه كنيد. در همين موضوع ابراز محبت و توجه، كافي است مردها كمي خود را براي ابراز محبت و توجه به همسرشان تمرين دهند. سعي كنيد نيازهاي محبت و توجه همسرتان را بشناسيد و حتي اگر آنها را فراموش ميكنيد در ميان برنامه روزانه خود يادداشت كنيد. رفته رفته رفتارهايي كه ابتدا به سختي انجام ميدهيد جزو عادتهاي شما خواهد شد و زندگي زيباتري را براي شما به ارمغان خواهد آورد. خانمها هم بايد كمي از نگاه رمانتيك دخترانه خود فاصله بگيرند و با واقعيتها روبهرو شوند. مردي كه ساعات زيادي از روز را براي تهيه يك لقمه نان حلال و تأمين نيازهاي خانواده مشغول تلاش و فعاليت است شايد در پايان روز، ديگر دل و دماغي براي رمانتيك بازيهاي دوران نامزدي نداشته باشد. اينكه او مثل دوران نامزدي براي شما هديه نگيرد، شما را تحسين نكند يا برايتان دسته گل به ارمغان نياورد به معني دوست نداشتن شما نيست. لطفا اين مرد خسته را كمي درك كنيد.
در فرهنگ لغات خانمها، در برابر واژه محبت معاني مشخصي نوشته شده است. اگر از يك خانم بپرسيد محبت در زندگي مشترك به چه معناست، خواهد گفت: هر جنبهاي از زندگي مشترك كه در آن همسرم ابراز علاقه يا توجهي به من ميكند ميتواند جنبهاي از محبت او به من باشد. خريدن هديه، ابراز توجه و محبت زباني، نوازش و تماس جسمي، گفتوگوي دوطرفه و صحبت كردن صميمانه و ايفاي نقش بهعنوان همراه و سنگ صبور، همه ميتواند جنبههايي از ابراز محبت از نظر خانمها باشد. بهطور خلاصه و كلي، خانمها دوست دارند همسري رمانتيك و عاشقپيشه داشته باشند كه آنها را تحسين و به آنها ابراز توجه كند. جالب اينجاست كه از لحاظ ساختار رواني و فيريولوژيك هم خانمها بخش زيادي از محبت را از طريق شنيدن و سيستم شنوايي جذب ميكنند؛ يعني شنيدن يك جمله كوتاه «دوستت دارم» ميتواند اثرات ماندگاري بر روح و روان خانمها بگذارد. خانمها توجه را از كلام و نگاه و بازخوردهاي همسرشان دريافت ميكنند. بهعنوان مثال نگاه تحسينآميزي كه يك مرد ميتواند هنگام پوشيدن لباسي خاص يا آرايشي خاص در خانه به همسرش كند يكي از بهترين نمونههاي توجه و ابراز محبت به خانمها ميتواند باشد.
محبت در نگاه آقايان معاني متفاوتي دارد. مرد يك خانه تمام فعاليتهاي مربوط به امرار معاش و مسئوليتهايي را كه در خارج از خانه برعهده دارد محبت به همسر و فرزندانش تلقي ميكند. تأمين مايحتاج مورد نياز خانواده، رفع مشكلات بهوجود آمده براي خانه، پرداخت قبوض آب و برق، گرفتن و بازپرداخت وامها و تلاش و زحمت كشيدن براي انجام اين امور، همه را ابراز محبت به خانوادهاش درنظر ميگيرد؛ مثلا براي يك مرد، اصل فعل مسافرت بردن خانواده ابراز محبت به آنها بهحساب ميآيد. يا مثلا او وقتي براي يك مراسم خانوادگي جشن، مبلغ مشخصي را به همسرش ميدهد تا لباسي براي خود يا فرزندانش تهيه كند، اين را ابراز علاقه به همسرش تلقي ميكند. اين در حالي است كه از نظر خانمها كيفيت انجام اين كارهاست كه باعث محبت بهحساب آمدن يا نيامدن آنها ميشود؛ مثلا براي يك خانم اين مهم است كه همسر او هنگام خريد لباس به همراه او به بازار رفته و در جزئيات انتخاب لباس او را همراهي كند. يا برخلاف آقايان كه فعل مسافرت بردن را يك ابراز محبت ميانگارند از نظر يك خانم چگونگي و كيفيت مسافرت و رفتار آقا در طول مسافرت است كه ميتواند ابراز علاقه او به خانوادهاش بهحساب بيايد.
سال از زندگي مشترك من و همسرم ميگذرد ولي همسرم هنوز به همراه دوستانش به سفر ميرود و كم پيش ميآيد كه من و او با هم به سفر برويم. وقتي اين كار را ميكند خيلي حس بدي پيدا ميكنم و ناراحت ميشوم. لطفا مرا راهنمايي كنيد.
سفر مجردي هم براي خانم و هم براي آقا امر خوبي است به شرطي كه تعادل حفظ شود؛ مثلا اگر سالي يكبار خانم و آقاي متاهلي با كساني كه از سلامت رفتاري آنها مطمئن هستند به سفر مجردي بروند اشكالي ندارد. اين كار در برخي مواقع براي زندگي متاهلي لازم است چرا كه باعث ميشود زن و مرد در اين ميان انرژيهاي مثبتي را از دوستان خود جذب كنند كه براي زندگي آيندهشان مفيد است ولي اگر تعداد اين سفرها زياد شود ممكن است به آسيبي براي خانواده تبديل شود. اگر مردي مدام با دوستانش به سفر مجردي برود نشاندهنده اين است كه هنوز در دوران مجردي مانده و نميداند مسئوليت مهمي در زندگي مشترك برعهده گرفته است. اين دوست عزيز بايد تلاش كند تا خلأ يك دوست خوب را براي همسرش پر كند. هر زمان اين حس در همسرتان ايجاد شود كه يك همسر خوب و يك دوست خوب دارد قطعا آرام آرام تمايل پيدا ميكند كه اين مسافرتها را تمام كرده و با شما به تفريح برود. اگر مشكل از جاي ديگري است كه بايد حتما ريشه آن را پيدا كنيد. در اين ميان از بزرگان و با تجربههاي فاميل كه ميدانيد ميتوانند به شما كمك كنند مشورت بگيريد.
براي همسرتان بازگو كنيد كه به او نياز داريد و به او تكيه كردهايد. بهگونهاي رفتار كنيد كه همسرتان احساس كند ديگر دوران مجردي گذشته و بايد تكيهگاهي براي شما باشد. مسئوليت بخشي از كارهايي كه مربوط بهخودتان است را به او بسپاريد تا احساس مسئوليتپذيري او تقويت شود. نسبت به دوستاني كه او با آنها به سفر ميرود ابراز انزجار و تنفر نكنيد چون ممكن است با اين كار او را مجبور به لجبازي كنيد. از سوي ديگر سعي نكنيد كه به تلافي كار او شما نيز هر روز به سفر مجردي برويد. هميشه تعادل را حفظ كنيد.همشهری