نتايجي که در اين مطالعه به دست آمده در نوع خود جالب است و عمده آنها را در زير ميخوانيد:
vبراساس
اين تحقيق مشخص شده پزشکاني که سمتهاي مديريتي و سياستگذاري
دارند،معتقدند شيوه جديد پرداختي به پزشکان براساس قوانين و اصلاحات جديد
قوانين اوباما (که ميتوان آن را به شيوه پرداخت مبتني بر کيفيت خدمات، نه
تعداد خدمات ارائه شده تعبير کرد) تاثير منفي روي کيفيت خدمات ارائه شده به
بيماران و زمان ارائه خدمات به بيماران نخواهد گذاشت. اين گروه اعلام
کردهاند که از نظر آنان اين تغييرات موقتي نخواهد بود و شيوه معمول پرداخت
به پزشکان در اين کشور خواهد شد.
v
در اين تحقيق از اين گروه از پزشکان خواسته شد که به مشکلات جدي پيش روي
تغييرات ساختاري وضعيت بهداشت و درمان امريکا و اوباماکر، بر اساس اهميت،
نمره بدهند. در اين سيستم در معيار صفر تا 5، قيمت تمامشده خدمات سلامت (
با نمره 4.6 ) اصليترين مشکل برشمرده شد. بعد از اين مشکل، مشکلاتي چون
نارضايتي پزشکان( با نمره 4.5) کمبود امکانات در مناطق دورافتاده( با نمره
4.4) اقدامات تشخيصي و درماني و ارجاعات و بستريهاي بيدليل(با نمره 4.3)
جاي گرفتند.
v55درصد
گروههاي مديران پزشکي معتقدند که اصلاحات انجام شده در قانون موسوم به
«اقدامات به صرفه» براي کاستن از هزينههاي درمان اقدام مناسبي بوده است و
ميتواند موجب اتفاقات مثبت شود.
v68درصد
از اين افراد معتقد بودند که اصلاحات ريشهاي و عميق در سيستم آموزشي
گروههاي درماني و بخصوص پزشکان لازم است تا آنها با انجام همه امور،
براساس راهنماها از هزينههاي درمان بکاهند.
در
کنار اين تحقيق، اين مراکز، نظرسنجي هم از پزشکان کلينيکها و
بيمارستانهاي فلوريدا، تنسي، نيويورک ات و کلرادو، انجام دادند که در آن
نظرات 1450پزشک پرسيده شد. اين گروه از پزشکان هيچ مسئوليتي غير از کار
درماني يا بهداشتي نداشتند. نتايج اصلي اين نظر سنجي عبارت بودند از :
vاين
گروه از پزشکان معتقد بودند که عملکرد سياستگذاران و مديران ارشد آمريکا
به شغل و حرفه پزشکي آسيب رسانده است و عملکرد بيمهها هم باعث آسيب رساندن
به حيطه شغلي پزشکان شده است.
vاين
گروه از پزشکان هم از بالا بودن قيمت تمام شده خدمات درماني نگران بودند
اما معتقد بودند کاري از دست آنها در اين مورد برنميآيد.
vتقريبا
تمام پزشکان متذکر شده بودند که براي آنها سرنوشت بيمار بسيار مهم است و
نگران ايجاد مشکل براي بيماران پس از انجام تغييرات جديد هستند. اکثريت
آنها اعتقاد داشتند شرکتهاي بيمهاي به موضوع سلامت بيماران و کيفيت خدمات
درماني ارائه شده، آنطور که بايد اهميت نمي دهند.
vمهمترين دغدغه اين پزشکان موضوع چگونگي قراردادهايشان است که نگرانيهايي در مورد امنيت شغلي پس از انجام اصلاحات وجود دارد.
مشخص
است که تفاوتهاي عمدهاي بين ديدگاههاي اين دو گروه وجود دارد، اما در
کل به نظر ميرسد که هر دو گروه نسبتا به انجام تغييرات ساختاري در نظام
سلامت امريکا خوشبين هستند.
شايد بهترين زمان براي پزشک بودن
در
کل، مطالعات انجام گرفته نشان مي دهد که پزشکان آمريکايي همچنان مورد
اعتماد مردم اين کشور هستند و اين موضوع را به عنوان يکي از اصليترين
دلايل رضايت شغلي خود ذکر ميکنند. در اين مطالعه از هر دو گروه پرسيده شد
که اگر به عقب برميگشتند بازهم رشته پزشکي را انتخاب ميکردند؟ 64درصد به
اين سوال پاسخ مثبت دادهاند و گفتهاند که حالا زمان مناسبي براي پزشک
بودن در آمريکا است. اصليترين علت رضايت را هم ارزشهاي معنوي اين حرفه و
امکان کمک به ديگران دانستهاند.
جالب است که درصد قابل توجهي از
پزشکان(29درصد) يکي از نارضايتيهاي عمده خود را زير ذرهبين بودن دائمي
از سوي ديگران و توجه بيش از حد به خود عنوان کردند.
شايد بدترين زمان براي پزشک بودن
درصد
قابل توجهي از پزشکاني که از وضعيت شغلي خود ناراضي بودند و تعداد قابل
توجهي از گروهي که متذکر شده بودند که اگر زمان به عقب باز ميگشت، ديگر
رشته پزشکي را انتخاب نميکردند، گروهي بودند که معتقد بودند که در اين
مقطع زماني سروصداي بيش از حدي در مورد اقدامات تشخيصي و درماني توسط
پزشکان به پا شده است.
اين گروه معتقد بودند که حجم انتقادات از پزشکان در
مقطع فعلي از هر زمان ديگري بيشتر است و اين باعث نارضايتي شغلي گسترده در
پزشکان شده است. فشار کاري بالا، محيطهاي نامناسب کاري و نيز شيوههاي
نامناسب آموزشي هم از ديگر مشکلات ذکر شده بود.
براساس مطالعات انجام شده يکي ازمشکلات پزشکان در سالهاي اخير، ناهماهنگي مناسب کادرهاي درمان و گروههاي مختلف درماني است و عدم ارتباط مناسب پزشکان با پيراپزشکان و پرستاران به عنوان يکي از مشکلات عمده گروه پزشکي آمريکا نام برده شده است.سپید