شفا آنلاین>سلامت جنسی>یک استاد دانشگاه گفت: "مصادیق بحران جنسی در ایران را میتوان در دگرباشی جنسی، انحرافات جنسی، عدم ارضاء جنسی افراد در بستر خانواده، تمایل به رابطه جنسی انتزاعی و فانتزی تحتِ تاثیر محیط سایبری و اینترنتی و... دید که در سالهای اخبر به وجود آمده است."
به گزارش شفا آنلاین،مشکلات
ناشی از مسائل جنسی در جامعه ما در چندسال اخیر افزایش چشمگیر داشته است.
آرمان شهرکی -پژوهشگر اجتماعی و استاد دانشگاه- در این رابطه معتقد
است "بحران جنسی از اوایل دهه
هشتاد در جامعه ایران آغاز شد و انتظار اینکه به زودی مرتفع شود و ما از آن
عبور کنیم، انتظاری بیهوده است. برای گذار از بحران جنسی حداقل نیاز به یک
دهه زمان وجود دارد تا مسائل جنسی یا به شکلی نهادینه دربیایند و یا خود
جامعه برخی وجوه آنرا حذف کرده یا منکر آن شود".
وی با نامبردن از "بحران جنسی" بهعنوان مهمترین آسیب اجتماعی جامعه ایران در حال حاضر گفت: یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی که در حال حاضر جامعه ایران با آن
درگیر است، "بحران جنسی” است. از این جهت این موضوع مهمترین آسیب تلقی
میشود که طبقات مختلف اجتماعی را به شکلی گسترده درگیر خود کرده است؛ سنین
پایین تا بالا و اقشار مختلف جامعه ایرانی هرکدام به نحوی امروز درگیر
مسائل و مشکلات جنسی هستند. بحران جنسی از نظر من بحرانی است که میتوان
بحرانهای دیگر نظیر بیکاری، طلاق و مسائل اقتصادی را بهدنبال داشته
باشد.
این
استاد دانشگاه در مقایسه ایران و کشورهای دیگر در زمینه مسائل جنسی در
ادامه اظهار کرد: اگر بخواهیم به همین مسئله در کشورهای دیگر اشاره کنیم
باید از "انقلاب جنسی" نام ببریم. اما در ایران این موضوع یک بحران نام
میگیرد، چرا که پایههای نظری و عملی آن خوانایی زیادی با این فرهنگ
ندارد. از اینرو در کنار سایر بحرانهایی مانند شکاف میان دولت و ملت،
ناراحتیهای روانی، بیکاری و... بحران جنسی از اهم بحرانهای اجتماعی امروز
است.
شهرکی
با اشاره به نقش مدرنیته در این بحران توضیح داد: در بحثی ریشهای و نظری
در این باب، میتوان به مدرنیته اشاره کرد. بار اصلی مدرنیته بر روی زنها و
زنانگی بنا شده و بهتر آن که بگوییم مدرنیته خصلتی زنانه دارد و انقلاب
جنسی یا بحران جنسی نیز ریشه در مدرنیته دارد. مارشال برمن –نویسنده و
فیلسوف آمریکایی و نویسنده کتاب تجربه مدرنیته- مدرنیته را تجربه دیگری از
زمان و مکان میداند.
وی
تصریح کرد: در ایران بهدلیل ریشهها و پایههای فرهنگی، بحران جنسی و
جنسیتی بسیار سختتر و با مدت زمان بیشتر از کشورهای دیگر در حال گذار است و
ما سالها درگیر این بحران در جامعه خواهیم بود.
از مصادیق تا پیامدهای بحران جنسی
این
پژوهشگر اجتماعی با برشمردن برخی مصادیق جنسی در جامعه ایران گفت: مصادیق
بحران جنسی در ایران را میتوان در دگرباشی جنسی، انحرافات جنسی، عدم ارضاء
جنسی افراد در بستر خانواده، تمایل به رابطه جنسی انتزاعی و فانتزی تحتِ
تاثیر محیط سایبری و اینترنتی و... دید که در سالهای اخبر به وجود آمده
است.
وی
همچنین در ادامه به پیامدهای بحران جنسی در جامعه پرداخته و در اینباره
اظهار کرد: یکی از پیامدهای این بحران در ناسازگاری آن با فرهنگ جامعه
ایرانی دیده میشود. از دیگر پیامدهای این بحران میتوان به رژیمهای غذایی
که در جهت مسائل جنسی گرفته میشود، کوتاهشدن عمر زندگی زناشویی، تنوع
جراحیهای پزشکی، تمایل به برقراری شکلهای مختلف رابطه جنسی و... اشاره
کرد. همچنین باید مسئلهای مانند ازدواج سفید را نیز از تبعات بحران جنسی
جامعه ایران برشمرد که خود مسائل و مشکلات دیگری را ایجاد میکند. همچنین
استفاده از مواد مخدر به دلیل جبران کمبودها در برقراری رابطه جنسی نیز از
پیامدهای این بحران جنسی است که در سالهای اخیر شاهدش بودهایم. پیامدهای
این بحران به طور کلی هم بخش زناشویی و هم بخشهای دیگر مانند دوران بلوغ
افراد را درگیر کرده است.
وی
تصریح کرد: میتوان گفت این بحران اجتماعی از اوایل دهه هشتاد در جامعه
ایران آغاز شد و انتظار اینکه به زودی مرتفع شود و ما از آن عبور کنیم،
انتظاری بیهوده است. برای گذار از بحران جنسی حداقل نیاز به یک دهه وجود
دارد تا مسائل جنسی یا به شکلی نهادینه درآیند و یا خود جامعه برخی وجوه
آنرا حذف کرده یا منکر شود.
این
استاد دانشگاه با انتقاد از نحوه نگاه به مسائل جنسی جامعه توسط مسئولین و
نهادها در ادامه اظهار کرد: نگاه به مسائل جنسی در ایران از هستیشناسی
رایج نسبت به آن تا برخورد نهادها با آن اشتباهات زیادی وجود دارد. به
اعتقاد من راهحل گذار از این بحران، ورود روشنفکران و متخصصان اجتماعی به
این بحث است؛ این افراد باید بدون شعارزدگی با این مسئله برخورد کرده و
درمورد آن بحث و تحلیل کنند. درنتیجه راهحل موجود نه در دولت و نه در میان
مسئولین بلکه در دل نهادها و این افراد قرار دارد تا مسائل جنسی در ایران
را از سه بعد هستیشناختی، معرفتشناختی و متودولوژی مورد بررسی قرار دهند.
برای مثال سالهاست که در مورد "فحشاء" در ایران نگاهی سطحی حاکم است؛
درحالی که این مسئله نیازمند علتیابی دقیقتر و از دریچه نگاه شناخت جنسی
است و نه صرفا نگاه به افرادی که در حال قربانیشدن به دلیل امرار معاش
هستند.
آرمان
شهرکی در انتها گفت: بنابراین اگر ما مانند گذشته راهحلهایی متوسل به
سیاستهای فرهنگی سفت و سخت داشته باشیم، نمیتوانیم به راحتی از بحران
جنسی موجود در جامعه عبور کنیم. درنتیجه روش ما در این راه باید دگرگون و
کیفی شود.