به گزارش شفا آنلاین : اما ما اگر همچنين چيزهايي را ديده باشيم در سريالهاي قديمي مثل« پدرسالار» اين قصهها را ديدهايم و هزار نكته و تبليغ منفي هم از آن شنيدهايم. براي قديميها اما حمايت و صفا و صميميتي كه در آن خانههاي هشتي در هشتي قديم بود، در خانههاي دور از هم امروز پيدا نميشود. واقعيت اين است كه آنقدر درباره زندگي زيرسايه بزرگترها و در خانه آنها، تبليغات منفي و حاشيهسازي شده كه اين روزها ديگر جوانان حاضر نيستند حتي به شروع كردن زندگي در خانه والدين خود هم فكر كنند؛ غافل از اينكه ميشود براي مدتي در خانه پدر و مادرها و در كنار آنها زندگي كرد و از اين كار نتيجههاي مثبتي گرفت كه به نفع زندگي مشترك است . البته روبهرو شدن با هر موقعيتي نياز به داشتن اطلاعات كافي از حواشي آن موقعيت دارد تا بتوان به سلامت از آن عبور كرد. در اين مطلب سعي كردهايم حواشي و ريزهكاريهاي زندگي مشترك با خانواده همسر را بررسي كنيم. با ما همراه باشيد.
از اين همه قصههاي ترسناك و وحشتناكي كه براي زندگي با خانوادهها در سالهاي ابتدايي زندگي مشترك درست كردهاند اگر بگذريم، زندگي در كنار خانوادهها مزيتهاي زيادي براي شما دارد. نخستين مزيت اين نوع زندگي رها شدن از زير بار هزينههاي سنگين تأمين مسكن است. زندگي با خانوادهها در چند سال اول ميتواند بهعنوان قلكي باشد كه شما هزينه اجارهاي را كه بايد پرداخت ميكرديد در آن جمع كنيد تا بتوانيد در سالهاي آينده با كمي تلاش و زحمت خودتان صاحبخانه شويد. حمايت خانوادهها در موضوعات مختلف يكي ديگر از اين مزاياست. كمك به عروس خانم در پختوپز و آموزش كارهاي خانه، مشاوره گرفتن و همراهي هنگام برگزاري مهمانيها براي عروس خانم، سهيم شدن در بخشي از هزينههاي جاري مثل آب و برق و شارژ ساختمان و... همه از امكاناتي است كه زندگي با خانوادهها براي شما فراهم ميكند. حمايت خانوادهها در هنگام بارداري و مراقبت از نوزاد و كودك، جنبههاي جديتري پيدا ميكند. در واقع شما در حضور خانوادهها يك مهدكودك خصوصي در كنار خود داريد كه ميتوانيد با طيب خاطر فرزند خود را به آن بسپاريد و مطمئن باشيد كه از او خوب نگهداري خواهد شد.
قرار نيست ما فقط نكات مثبت را ببينيم. هر سود و منفعتي در زندگي قطعا سختيها و مشكلاتي را هم در كنار خود خواهد داشت. زندگي مشترك با خانوادهها هم از اين قاعده كلي مستثني نيست و ما هم قرار نيست فقط خوبيها را ببينيم و آنها را براي شما بازگو كنيم. از مهمترين مشكلات زندگي مشترك با خانوادهها، بزرگ شدن جمع خانواده عروس و داماد از 2نفر به چند نفر است. طبيعي است كه در روزهاي اول زندگي مشترك، اصل كنار هم قرار گرفتن عروس و داماد از 2بستر فرهنگي و اجتماعي متفاوت و با سليقههاي گوناگون اختلاف نظر و سليقههاي زيادي را بهوجود ميآورد. حالا درنظر بگيريد كه اين جمع 2نفره كه خود داراي مشكلاتي در هماهنگي با يكديگر هستند بخواهند با چند نفر ديگر مانند پدر و مادر و خواهر و برادر همسر هم هماهنگ بشوند. طبيعتا كار كمي مشكل خواهد شد و نياز به صبر وتحمل بيشتري خواهد داشت. مشكل ديگر كم شدن تنهاييها و فضاهاي خصوصي مشترك زن و شوهر است. يك زوج جوان نياز به موقعيتهايي دارند تا بتوانند بهصورت خصوصي و 2نفره با هم غذا بخورند، صحبت كنند، ابراز علاقه كنند و به دغدغههاي مشترك خود بپردازند. زندگي جمعي در كنار خانوادهها اين فرصتها را كمتر ميكند و گاهي از اين نظر مشكلاتي را بهخصوص براي خانمها بهوجود ميآورد. كنترلها، نظارت بيش از حد، انتظارات نابهجا از داماد يا عروس خانواده و دخالت در مسائل زندگي مشترك هم از ديگر مشكلاتي است كه ممكن است در فرايند زندگي مشترك با خانوادهها براي زوجهاي جوان بهوجود بيايد. اما نكته اينجاست كه همه اينها چاره دارد و با يادگيري مهارتهاي ارتباطي توسط شما و گذر زمان، اوضاع روبهراهتر ميشود.
شما بهعنوان عروس و داماد احتمالا انتخابهاي متفاوتي براي آغاز زندگي مشترك داريد. اينكه اساسا آيا زندگي مشترك با خانوادهها را بپذيريد يا با وجود همه سختيها سعي كنيد در خانهاي مستقل مستقر شويد و يا اينكه زندگي با خانواده همسرتان را انتخاب كنيد تا حدود زيادي به نوع برخورد و رفتار خانوادهها بستگي دارد. اما خب مسائلي هست كه ميتواند شرايط و موقعيت اين زندگي را بهتر يا سختتر كند؛ مثلا اگر همسر شما يا خودتان پدر يا مادري داريد كه تنهاست طبيعتا زندگي با او ميتواند گزينه خداپسندانهتر و عاقلانهتري باشد يا مثلا اگر در يكي از دوطرف شما اين امكان را داريد كه در طبقهاي مستقل، مستقر شويد خب طبيعتا گزينه بهتري داريد. از اينها گذشته، مهمترين خصوصيتي كه بايد براي انتخاب مدنظر شما باشد نوع رفتار و منش خانوادهاي است كه ميخواهيد با آنها زندگي كنيد. قطعا از آغاز آشنايي 2خانواده، شما شناخت كافي نسبت به والدين و اطرافيان پيدا كردهايد و ميدانيد هر يك از آنها چه خصوصيات رفتارياي دارند. بعضي از آدمها صبورتر، مهربانتر و صميميتر هستند و بعضي ديگر كم حوصلهتر و عصبيتر و بيشتر در كارهاي ديگران دخالت ميكنند. اين خصوصيات رفتاري ميتواند عامل مهمي در انتخاب شما باشد. فارغ از همه اين موضوعات با وجود همه فضاسازيهايي كه عليه زندگي داماد با خانواده عروس شده است اگر وضعيت مالي داماد از خانواده مستقل باشد و داماد شغل مشخصي داشته باشد، معمولا زندگي با خانواده عروس ميتواند شرايط بهتري داشته باشد و به دلايل مختلف با مشكلات و سختيهاي كمتري همراه است.
در زندگي مشترك با خانوادهها لحظاتي پيش ميآيد كه شما با خانواده دچار مشكل ميشويد. در اينگونه مواقع نقش عروس يا دامادي كه در كنار خانواده خود زندگي ميكند پررنگتر و تعيينكنندهتر است. اگر در خانه عروس زندگي ميكنيد در مشكلات مشترك، عروس خانم بايد استاد بازي باشد و نقش واسطه و كسي كه پيامها را ميبرد بازي كند. در چنين موقعيتي و در مشكلاتي كه پيش ميآيد داماد بايد سعي كند تا حد امكان روبهروي خانواده همسرش قرار نگيرد و خواستهها و تصميمات خود را از طريق همسرش به خانواده او منتقل كند. متقابلا اگر در كنار خانواده داماد هم زندگي ميكنيد اين نقش را بايد داماد بر عهده بگيرد. هر قدر هم كه شما با خانواده همسرتان صميمي باشيد باز هم رابطه آنها با دختر يا پسر خودشان راحتتر و صميميتر است و حتي اگر از همديگر ناراحت هم بشوند زودتر يكديگر را ميبخشند و فراموش ميكنند. در مواردي كه بهنظرتان انتظارات بيجايي از شما وجود دارد سعي كنيد با محبت و به آرامي كار خود را انجام بدهيد؛ مثلا اگر روزي مادرشوهر شما از شما تقاضاي پختن غذاي خاصي را كرد، اگر ميتوانيد و براي شما مشكلي ندارد همان غذا را درست كنيد اما اگر مشكلي براي پخت آن غذا داريد، مثلا مواد اوليهاش را نداريد در ابتدا بگوييد: «چشم، سعي ميكنم همين غذا را بپزم» و بعد غذاي مورد نظرتان را بپزيد و هنگام غذا پيش دستي كنيد و از مادرشوهرتان عذرخواهي كنيد و بگوييد«مادر جان متأسفانه مواد لازم براي غذاي مورد نظر شما را نداشتيم، انشاءالله در نخستين فرصت اين غذا را براتون ميپزم». به اين طريق هم فشار بيش از حد بهخودتان وارد نكردهايد و هم در عين حال دل مادرشوهرتان را بهدست آوردهايد.
بزرگترها يك عمر شما و ديگر بچههايشان را كنترل كردهاند و ياد گرفتهاند تا ميتوانند اعضاي خانوادهشان را تحت حمايت خود بگيرند تا آسيب كمتري ببينند؛ اين از روي بدجنسي يا دشمني آنها با شما نيست. پدر و مادرها فكر ميكنند با كنترل كردن شما و همسرتان ميتوانند زندگي بهتري را براي شما فراهم كنند. اين شما هستيد كه بايد از همان ابتدا مراقب حريم فردي خود باشيد و استقلال خود را حفظ كنيد. در فرايند حفظ حريم شخصي و استقلال، مهمترين عاملي كه باعث موفقيت شما خواهد شد محبت و مدارا در عين قاطعيت است. هرچند حريم فردي شما مختص بهخودتان است و اين حريم بايد حفظ بشود؛ اما احترام بزرگترها هميشه واجب است؛ مثلا ممكن است در ابتداي زندگي مادرشوهر يا مادرخانم شما بخواهد همه رفتوآمدهاي شما را كنترل كند؛ مثلا هنگامي كه ميخواهيد بيرون برويد از شما بپرسد: « كجا ميروي؟» جواب شما در چنين مواقعي بسيار مهم است. شما ميتوانيد نگوييد كه كجا ميرويد اما مودبانه و مهربان بگوييد: «جايي كار دارم، ميروم و مثلا تا فلان ساعت بر ميگردم» يا اگر ميدانيد كه او اين سؤال را از شما خواهد پرسيد پيشدستي كنيد و قبل از اينكه او سؤالش را بپرسد بگوييد: «مادر جان ما داريم ميريم بيرون، كاري نداريد براي شما انجام بديم؟»، حتي اگر طرف مقابل شما سماجت كرد و پرسيد كجا، ميتوانيد بگوييد: « چند جايي كار دارم. ميروم و برميگردم، كاري داشتيد با تلفن همراهم تماس بگيريد در خدمتم». استفاده از چنين جملاتي باعث ميشود تا ضمن اينكه شما استقلال و حريم فردي خود را حفظ كردهايد طرف مقابل هم بهزودي دست از كنترل بيمورد بردارد و به حريم فردي شما احترام بگذارد در عين حال كه بياحترامي نكردهايد.
حالا فرض ميكنيم كه شما به هر حال با خانواده همسرتان در يك مكان زندگي ميكنيد. مهمترين نكتهاي كه بايد در چنين شرايطي مراقب آن باشيد حفظ فاصلهها و حد و مرز زندگي مشترك است؛ يعني بايد تمام تلاش خود را بكنيد تا زندگي شما با زندگي خانواده همسرتان مخلوط و يككاسه نشود. به ميزاني كه شما بتوانيد حد و مرز زندگي خود را مشخص و فاصلههاي لازم را رعايت كنيد، در زندگي كردن با آن خانواده موفق و خوشحال خواهيد بود و به هر ميزان كه حد و مرزها را درنظر نگيريد و وارد حد و مرز خانواده آنها بشويد و اجازه دهيد كه خانوادههمسرتان وارد حريم اختصاصي شما بشوند احتمالا دچار مشكل خواهيد شد. سعي كنيد اگر ممكن است فضاي زندگي شما از خانوادهآنها جدا باشد. اين جدا بودن فضا ميتواند از واحدي مستقل در يك آپارتمان شروع شود و اگر امكانات مهيا نيست حتي جدا كردن يك اتاق كه داراي حمام و سرويس بهداشتي مجزا باشد هم ميتواند كمككننده باشد. حوزه خصوصي شما بايد خصوصي بماند؛ يعني كليد اين اتاق بايد در اختيار شما باشد و ديگران بدون اجازه شما نبايد وارد اين فضا بشوند. سعي كنيد اين مرزها را با خانواده همسرتان مطرح كنيد. لباسهاي خاصي را براي محيط خصوصي خود درنظر بگيريد، ساعتهايي را در محيط خصوصي خود به صحبت و تنها با هم بودن اختصاص بدهيد. اين كار ميتواند با يك جلسه خصوصي خوردن چاي عصرانه ميان شما و همسرتان اتفاق بيفتد. مراقب باشيد كه جدا كردن فضاي خصوصي خودتان به بياحترامي و بيادبي منجر نشود. همه تلاش خودتان را بكنيد كه از بروز حساسيتها جلوگيري كنيد، چون ممكن است از بين بردن سوءتفاهم گاهي اوقات سخت و غيرممكن باشد.
بدبين نباشيد، به هر حال زندگي مشترك سختيهايي دارد كه سختي هماهنگ شدن و همراهي با خانوادهها هم ميتواند بخشي از آنها باشد. حرفهاي ديگران را فراموش كنيد. «داماد سر خانه بودن» يا «زندگي زير سايه مادرشوهر» جملاتي است كه كساني كه مهارت مديريت زندگي را نداشتهاند باعث بهوجود آمدن آن شدهاند. موج منفي را از زندگي خود دور كنيد و با نگاهي مثبت هركدام از مشكلاتي را كه ممكن است براي شما بهوجود بيايد بهعنوان پروژهاي ببينيد كه بايد آن را حل كرده و كنار بگذاريد. زندگي در كنار بزرگترها، مراقبت از آنها و خدمت به آنها بركاتي دارد كه اثر آن را بر زندگي خود خواهيد ديد. كافي است چشمهايتان را بشوييد و جور ديگري ببينيد.
همشهری