کد خبر: ۷۲۱۰۴
تاریخ انتشار: ۰۳:۲۰ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - 2015August 06
شفا آنلاین>سلامت>پزشکان، مثل اکثريت مردم، ميزان مناسب و توصيه شده فعاليت فيزيکي و ورزشي روزانه را انجام نمي‌دهند. انجمن ملي سلامت کانادا 150 دقيقه ورزش متوسط تا شديد را در هر هفته براي يک فرد بين 18 تا 65 سال توصيه کرده است و اعلام کرده ميزان 300 دقيقه در هفته بيشترين ميزان سودرساني را براي فرد نشان داده است.
به گزارش شفا آنلاین،بر اساس مطالعه‌اي که اخيرا توسط انجمن پزشکان کانادا صورت گرفته، پزشکان اين کشور به طور متوسط هر روز بين 20 تا 25 دقيقه ورزش يا فعاليت جسمي را انجام مي‌دهند که البته بيشتر اين ميزان ورزش فعاليت‌هاي با شدت کم و خفيف (‌مثل راه رفتن) است و حداکثر 15 دقيقه از فعاليت روزانه آنان با شدت متوسط تا شديد بوده که اين نصف مدت توصيه شده است.

 به طور متوسط 48درصد افراد بالغ در کانادا 150 دقيقه در هفته فعاليت‌هاي با شدت کم تا متوسط را به عنوان تنها فعاليت خود انجام مي‌دهند.

براساس بررسي‌هاي انجام شده، اصلي‌ترين فاکتور در عدم اختصاص زمان کافي به ورزش از سوي پزشکان، شيفت‌هاي کاري طولاني و خستگي متعاقب آن است.

جالب است که نتيجه تحقيق طولاني در انگلستان نشان داده که داشتن يک برنامه ورزشي مناسب براي پزشکان نه تنها به نفع خود آنان که به نفع بيماران و نيز سلامت اجتماعي است.

سوئيس اخيرا برنامه‌اي براي تاسيس باشگاه‌هاي ورزشي در داخل بيمارستان‌ها ارائه داده است که در آن با داشتن تردميل و دوچرخه‌هاي ورزشي و ساير امکانات ورزشي و بودن مربيان مجرب و امکانات رفاهي مثل استخر و دوش حمام ميزان متوسط ورزش پزشکان شاغل در اين مراکز 60‌درصد افزايش يافته است.

براساس مطالعات انجام گرفته در امريکا، ايجاد تغييرات در سبک زندگي اگر در دوران دانشجويي انجام شود، تغييرات ماندگارتر و عميق‌تري را رقم مي‌زند.

براساس تحقيقي 11 ساله، دانشجوياني که سبک زندگي خود را اصلاح مي‌کنند در دوران کار به عنوان پزشک بيشتر بيماران خود را به ايجاد تغييرات مثبت در سبک زندگي‌شان تشويق مي‌کنند و بيشتر به عنوان الگوهاي مثبت از سوي بيماران در نظر گرفته مي‌شوند.

دانشگاه بريتيش کلمبيا اخيرا برنامه‌اي به نام «سلامت پايدار براي دانشجويان » را طراحي کرده که در آن بر تغذيه و ورزش و ميزان خواب و شيوه زندگي دانشجويان گروه پزشکي تمرکز مي‌شود و دانشجويان متعهد مي‌شوند که برنامه‌هاي ارائه شده توسط مشاوران اين برنامه را انجام دهند.

براساس تعريف اين برنامه، دانشجوياني که سبک زندگي بهتري داشته باشند، در زندگي حرفه‌اي خود هم انتخاب‌هاي بهتري خواهند داشت و سبک زندگي مناسب‌تري را انتخاب خواهند کرد.


خواب

يکي از تبعات ساعت کار طولاني و شيفت‌هاي کاري گوناگون و انکال بودن مشکلات خواب و محروميت از خواب است که در پزشکان هم به فرم حاد و هم به مزمن ديده مي‌شود. حداقل نيمي از پزشکان در مطالعات انجام گرفته در نقاط مختلف جهان مشکلات خواب دارند و دو سوم آن‌ها حداقل سه روز در هفته را با احساس خواب آلودگي و خستگي مفرط مي‌گذرانند.

رزيدنت‌ها بيشتر از همه در معرض اين مشکل هستند، چرا که برنامه کاري 80 ساعت در هفته و شيفت‌هاي گاه 36 ساعته آن‌ها را دچار مشکل مي‌کند. بيش از دو سوم رزيدنت‌هاي امريکا متوسط خواب روزانه کمتر از شش ساعت دارند و حدود 20‌درصد آن‌ها کمتر از 5 ساعت در روز مي‌خوابند.

اخيرا مرکز آموزش پزشکي امريکا خواستار کمتر کردن ساعت حضور هفتگي رزيدنت‌ها در بيمارستان‌ها شده و در ايالت کبک کانادا شيفت‌هاي بيشتر از 16 ساعت ممنوع شده است. در برخي کشورهاي اروپايي هم شيفت‌هاي رزيدنت‌ها به صورت يک در ميان و با يک روز تعطيلي هفتگي لحاظ مي‌شود.

البته برخي محققان معتقدند که مشکلات خواب رزيدنت‌ها و پزشکان صرفا با کاهش زمان شيفت‌هاي آنان ممکن نخواهد شد. از سوي ديگر بسياري از انجمن‌هاي تخصصي علمي امريکا و کانادا با اعتراض به کاهش ساعت حضور رزيدنت‌ها در بيمارستان‌ها به اين موضوع اشاره کرده‌اند که اين کار باعث بروز مشکلات جدي در روند آموزشي و يادگيري علمي رزيدنت‌ها خواهد شد.

در ضمن به نظر مي‌رسد با کاهش ساعات کاري رزيدنت‌ها سيستم‌هاي بهداشتي و درماني با مشکلات عديده‌اي براي فراهم آوردن کادر درماني روبرو خواهند شد.

اما مشکلات خواب پزشکان و رزيدنت‌ها مسئله‌اي بسيار مهم است که عدم توجه به آن قطعا مشکلات زيادي را رقم خواهد زد.

محروميت از خواب باعث کاهش تمرکز و دقت در تصميم‌گيري و افزايش اشتباهات پزشکي خواهد شد. مطالعه‌اي در انگلستان نشان داده که ميزان بروز اشتباهات در فردي که 18 ساعت متوالي نخوابيده برابر فردي است که ميزان متوسطي الکل نوشيده است.


خودمراقبتي

اين يک ضرب‌المثل است که « پزشکان مريض‌هاي بدي هستند » . براساس آمارها يک سوم رزيدنت‌هاي استراليايي پزشک مخصوص خود ندارند و بيشتر از يک چهارم پزشکان ايرلندي در طي 5 سال اخير به پزشک مراجعه نکرده بودند و آزمايشات چکاپ انجام نداده بودند.

مطالعات متعدد در کشورهاي انگلستان، استراليا، هنگ‌کنگ و ژاپن نشان داده که پزشکان بيشتر از افراد ديگر خوددرماني مي‌کنندو ميزان خوددرماني و خودمراقبتي در آن‌ها بسيار بالا است. 82‌درصد رزيدنت‌هاي استراليايي متذکر شده‌اند که بيشتر از سه بار در سال براي خودشان دارو تجويز کرده‌اند.

60 تا 85 درصد پزشکان کانادايي هم متذکر شده‌اند که جدا از راهنماي باليني و برخلاف آن‌ها براي خود آزمايشاتي مثل ماموگرافي، پاپ‌اسمير، سي تي اسکن، و آزمايشات خون انجام داده‌اند .

جالب است که مطالعات متعدد نشان داده که پزشکان برخلاف تصور عمومي به شدت بيماري‌هاي خود را انکار مي‌کنند و در صورتي که به بيماري جدي مبتلا شوند در اکثريت موارد توصيه‌ها و درمان‌هاي لازم را انجام نمي‌دهند يا دير انجام مي‌دهند

در مطالعه‌اي در بلژيک 53‌درصد پزشکان مصاحبه شده گفته‌اند که فکر مي‌کنند اين گفته که «پزشک خوب بيمار نمي‌شود» صحيح است. در سوئد هم پژوهشي بيان کرده که 78‌درصد پزشکان معتقدند اگر بيمار شوند شأن و اعتبارشان در نزد همکاران و بيماران صدمه خواهد ديد.

در سال‌هاي اخير تلاش‌هاي زيادي براي افزايش سلامت عمومي پزشکان در سطح جهان شده است، براي مثال در نروژ پزشکي که خود پزشک شخصي و پرونده سلامتي نداشته باشد، نمي‌تواند مجوز دريافت بيمه داشته باشد و يا در انگلستان نهاد « پزشک براي پزشکان » شروع به کار کرده که در آن به تمام گروه‌هاي پزشکي متخصصان مناسب براي معاينه معرفي مي‌شود.


نتيجه

اگرچه بر اهميت سلامتي کادر درماني روز به روز بيشتر تاکيد مي‌شود، اما برنامه‌هايي تنظيم‌شده براي رسيدن به اين هدف در سطح جهان معدود هستند و به صورت عميق و هدفمند اجرا نمي‌شوند.

اکثر برنامه‌هاي درنظر گرفته شده صرفا براي مقابله با مواردي حاد مثل اعتياد به مواد مخدر و الکل يا مشکلات رواني برنامه‌ريزي و اجرا شده‌اند و بر سلامت عمومي يا سبک زندگي مناسب پزشکان متمرکز نبوده‌اند.

بر اهميت طب پيشگيري در پزشکي تاکيد فراواني مي‌شود اما اين موضوع هم در مورد کادر درماني چندان مورد توجه قرار نگرفته و برنامه‌هايي در اين زمينه تدوين يا اجرا نشده است.

مطالعات نشان داده‌اند که برنامه‌هاي مداخله‌اي براي بهبود سبک زندگي از جمله تغذيه بهتر و داشتن برنامه ورزشي منظم و نيز برطرف کردن مشکلات خواب مي‌تواند در گروه پزشکان نتايجي مثبت، حتي بيشتر از جمعيت عادي جامعه، رقم بزند.

طبيعي است که چنين برنامه‌هايي به نفع نظام‌هاي سلامت کشورها هم خواهد بود و در نتيجه سرمايه‌گذاري در اين زمينه کاملا منطقي است.

سرمايه‌گذاري روي سلامت بيشتر دانشجويان پزشکي هم جدا سلامت از اينکه باعث افزايش سلامت آن‌ها در آينده و افزايش بهره‌وري آنان مي‌شود، مي‌تواند به سلامت کلي جامعه در آينده کمک کند چرا که پزشکاني که خود سلامت‌تر زندگي کنند، بيماران خود را هم بيشتر به سمت زندگي سالم‌تر رهنمون مي‌شوند.

طبيعي است که نياز به برنامه‌هاي هدفمند دائمي و گسترده براي سلامت پزشکان بايد يکي از اولويت‌هاي سياستگذاران سلامت جامعه باشد. بايد تصوير و تابو «پزشک خوب هرگز بيمار نمي‌شود » شکسته شود و پزشکان از انجام معاينات و آزمايش‌هاي تشخيصي و انجام درمان‌هاي لازم روي‌گردان نباشند و بکوشند تا تعادلي در سطوح مختلف زندگي خود به‌وجود بياورند و سبک زندگي سالمي را انتخاب کنند.سپید

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: