به گزارش شفا آنلاين،مرتضی حیدری عضو شورای عالی نظام پزشکی در مطلبی به حادثه قتل پزشک اردبیلی اشاره کرده و گفته است: خبر قتل همکار فقیدمان در اردبیل بسیار تاسف بار و تکان دهنده بود. هرچند اولی نبوده و به احتمال بسیار زیاد آخری هم نخواهد بود. اینکه علت این جنایت چه بوده و کیفیت انجام آن چگونه بوده از دو جنبه قابل بررسی است. جنبه خصوصی آن صرفا به بستگان و خانواده مرحوم دکتر پیرزاده، مقامات قضائی و ضابطان انتظامی و پزشکی مربوط است و لاغیر.
اما در خصوص جنبه عمومی، افکار عمومی به خصوص همکاران حق دارند از ماجرا مطلع شوند.
در این خصوص چند نکته گفتنی است.
- اخبار این حادثه، مافوق تصور بازتاب داشته است. اینکه قتل فجیع بوده و مقتول یک پزشک سرشناس ، دلیل کافی برای این همه بازتاب نیست .
- اکثریت قریب به اتفاق اخبار منتشره نیز شایعه بوده اند تا اخبار از منابع رسمی
- مروری گذرا بر شایعات، به وضوح نشان می دهد شایعه پردازان، در حالیکه حتی روایت دقیقی از ماجرا نشنیده اند، اما با آب و تاب آن را تحلیل کرده ، نتیجه گرفته و برای آحاد مردم و مسئولان توصیه های حکومتی و اخلاقی کرده اند. تناقض و تشتت در جزییات اخبار منتشره، از محل و کیفیت قتل (خانه قاتل تا درمانگاه تا بیمارستان)، سن و شغل قاتل (۱۵ ساله تا ۲۳ ساله، دانش آموز تا دانشجو) گرفته تا انگیزه قاتل و رابطه بیمار و پزشک و ده ها تناقض دیگر، نشان از بی اطلاعی راویان و مفسران این جنایت دارد.
- در فضای به شدت غبار آلود و مبهم رسانه ای و اجتماعی که در حال حاضر پیرامون این جنایت شکل گرفته، با کمال تاسف، همه از قاتل و مقتول گرفته تا مسئولان ملی و محلی در همه قوا، همزمان هم مقصر و متهم شده اند و هم مظلوم و ذی حق.
- تقریبا همه دست بکار شده اند تا در این فضای مبهم با هم تسویه حساب کنند تا جایی که به نظر میرسد عده ای برای این حادثه یا حوادث مشابه ثانیه شماری میکرده اند.
و از این نکات باید نتیجه گرفت که:
- جامعه ما، حتی جامعه نخبگانی متاسفانه بسیار بیش از آنکه واقع گرا و منطقی باشد، احساسی و به شدت علاقه مند به منفی بافی است.
- ما قادر نیستیم قضاوت نکنیم و بیش از آن قادر نیستیم احساسات (اغلب غیرواقعی) خود را کنترل کنیم و بدتر از آن صبور نیستیم تا قضاوت را تا اطمینان کامل، به تاخیر بیاندازیم .
- رسانه های رسمی و شناسنامه دار ما همیشه از وقایع بسیار عقب تر هستند و بدتر از آن نتوانسته اند اعتماد کامل مخاطبان را جلب کنند.
- ما موضوعات را غیر منصفانه باهم مخلوط می کنیم و از مقدمات بعضا بی پایه و مغشوش، نتایج غلط تر و مغشوش تر می گیریم. به عبارت دیگر قادر به تفکیک موضوعات نیستیم یا نمی خواهیم باشیم و فراموش می کنیم که خود ما نیز دیر یا زود ممکن است به همین شیوه قضاوت شویم .
- همیشه موضوعات و افراد را صفر و صد می بینیم. یعنی یک واقعیت یا یک فرد یا خوب خوب است یا بدبد. مثلا اگر با روش مدیریتی دکتر هاشمی وزیر بهداشت مخالفیم، نه تنها تمام ابعاد عملکرد و اقدامات دو ساله او را زیر سئوال می بریم، بلکه سواد و شخصیت علمی و اخلاقی و خانوادگی وی را مخدوش می کنیم و در حادثه جنایت قتل همکارمان، وزیر بهداشت را مباشر قتل معرفی می کنیم. لطفا قضاوت نکنید. اصلا موضوع دفاع یا حمله به وزیر بهداشت نیست. ما حق داریم به تمام یا بخشی از عملکرد و سیاست مدیریتی وزیر بهداشت انتقاد و یا از آن دفاع کنیم، مستدل و منصفانه هم باید این کار را بکنیم، اما آیا واقعا دکتر هاشمی مباشر و مشوق این قتل است؟ بر اساس کدام مستندات؟ کسی که خود پزشک و استاد تمام و همسر و فرزندان و دامادهایش و همه همکاران و دوستان و هم نشینانش همه پزشک هستند آیا می تواند «پزشک ستیز» باشد؟ فرض کنیم تمام عملکرد دکتر هاشمی غلط بوده، از کجای این فرض، پزشک ستیزی استنتاج می شود؟ و مهم تر از آن چگونه این روش مدیریتی، می شود انگیزه قتل یک پزشک؟ قاتلان و مهاجمین به پزشکان در سال های گذشته، انگیزه های پزشک ستیزی خود را از کجا آورده بودند؟
باعث بسی تاسف است که در فضای رسانه ای و افکار عمومی امروز، هیچکس مظلوم تر از مرحوم فقید دکتر پیرزاده نیست و هیچکس هم دردمندتر از خانواده و به خصوص همسر و فرزند وی نیست و چه دردی بالاتر و استخوان سوزتر از اینکه پزشکی عالیقدر و پدری عزیز از دست برود و دیگران در فضای تهمت و افترا و به نام یک مظلوم، به کام خود عقده گشایی، تسویه حساب و یا خود نمایی کنند و خانواده داغدار بیش از داغ عزیز، داغ تهمت و افترا را تحمل کنند.
لطفا بیایید به لحظه حادثه برگردیم، قضاوت هایمان را به تاخیر بیاندازیم و منتظر اعلام نظر نهایی مقامات رسمی و ذی صلاح باشیم. آنگاه نه از جنبه خصوصی (که حق ما نیست) بلکه از جنبه عمومی به این حادثه نگاه و به سهم خود تلاش کنیم دکتر پیرزاده آخرین قربانی اینگونه جنایات باشد. روحش شاد.
فراموش نكنيم آسيب هاي اجتماعی مقولاتی پيچيده و چند بعدی هستند و با متهم كردن افراد نه تنها به گمراهی می رويم بلكه زمينه تكرار اينگونه آسيب ها بيشتر فراهم مي شود.
آسيب های تعاملات غلط در شبكه مجازی و اجتماعی هم موضوعی است كه بايد جداگانه به آن پرداخت.