پزشکان
بدون مرز تصميم گرفتند تا با توجه به رويکرد وزارت بهداشت روسيه، از راهي
نو انواع سل به شدت مقاوم به درمان را درمان کنند و در آوريل 2014 درمان
بيماران مبتلابه نوع بهشدت مقاوم به درمان را با ترکيب جديدي از داروها،
شامل داروهاي خط دوم سل و نوعي داروي جديد ضدسل به نام بداکيلين، آغاز
کردند. علاوه بر آن، 3 داروي پيشنهادي سازمان جهاني بهداشت، شامل
کلوفازيمين، لينزوليد، آموکسيسيلين و ايميپنم (بهعنوان داروي مشترک در
همه عفونتها) هم براي اين درمان به کار گرفته شدند. اين ترکيب تا پيش از
آن در روسيه استفاده نشده بود.
تا
امروز، سازمان پزشکان بدون مرز 51 بيمار را تحت رژيم دارويي بداکلين قرار
داده است. طي دوره دوساله درمان هر بيمار بسته بهشدت بيماري ترکيب متفاوتي
از داروها را دريافت کرده است. 28 بيماري که قرار شد با ايميپنم مداوا
شدند در بيمارستان بستري شوند تا دارو از طريق تزريق وريدي با استفاده از
کتتري که در رگ آنها جاسازي شد، به بدن آنها برسد.
اکنون
سازمان تصميم گرفته است، بيماران مقاوم به دارو يا بيماران مقاوم به ترکيب
داروها را به وزارت بهداشت روسيه ارجاع دهد تا خود بتواند تمام توجهش را
صرف بيماران بهشدت مقاوم به درمان کند. دکتر امينش سينها دراينباره
ميگويد: «اولين نتايج بسيار اميدبخش بودهاند. با اين رژيم جديد غذايي
توانستهايم به نتايجي برسيم که قبلا قابلتصور نبودند.» گذشته از آن،
سازمان پزشکان بدون مرز اقدام به درمان بيماراني کرده است که به هردو عارض
سل و ديابت مبتلا هستند، زيرا افراد مبتلا به ديابت ميتوانند بيش از
سايرين استعداد ابتلا به سل را داشته باشند. 12 بيمار، در حال حاضر، در اين
برنامه شرکت دارند.
اليناي
35 ساله، ساکن گروزني از جمهوري چچن در فدراسيون روسيه از جمله بيماراني
است که تحت رژيم دارويي سازمان پزشکان بدون مرز قرار گرفته است.
در سال 2013، سل او نوع بهشدت مقاوم به درمان تشخيص داده شد. به دليل نبود داروهاي لازم، الينا با داروهاي نوع مقاوم به درمان داروهاي ترکيبي تحت درمان قرار گرفت. ظرف 2 ماه آزمايش توبرکولوز او منفي شد، ديگر سرفه نميکرد، تبش قطع شده و 11 کيلو وزن اضافه کرده بود.
او بايد تا پايان سال 2016 اين رژيم دارويي را ادامه دهد. خود وي درباره درمان جديدش ميگويد: «سال 2001 احساس ضعف و ناخوشي به سراغم آمد. وقتي شروع به استفراغ خون کردم، به بيمارستاني مراجعه کردم و آنها تشخيص دادند سل دارم.
آن زمان جنگ
با روسيه در جريان بود و من نتوانستم داروي مناسب براي درمانم را پيدا کنم.
سال بعد که توانستم خود را به شهر برسانم با داروهاي مناسب درمان من شروع
شد. 6 ماه بعد در بيمارستان گفتند درمان شدهام و ميتوانم مرخص شوم. وقتي
بار اول تشخيص سل دادند، نگران نشدم چون فکر ميکردم اين بيماري درمانشدني
است. يک بار در سال 2004 و بار ديگر در سال 2006 بيماري عود کرد و بعد از
درمان 5 سالي حالم خوب بود.
اما از سال 2011 دفعات عود بيماري مرتب بيشتر
شد و وقتي به من گفتند من به نوعي از بيماري مبتلا شدهام که درمان آن
بسيار سخت است، ناراحت و نگران شدم.
پزشکان در ضمن، در ريه من يک کيست هم پيدا کردند. آن موقع، دلم ميخواست خودکشي کنم و حتي خواهش کردم، آمپولي به من بزنند تا بميرم. حالا که با اين رژيم دارويي جديد تحت درمان قرار گرفتهام، دوباره اميد به من رو کرده است. خوشحالم و ميخواهم زندگي کنم. اين درمان به من کمک کرده است و اگر آن را متوقف کنم ديگر چيزي نيست که به کمکم بيايد. 15 سال است که بيمارم. زندگي شخصي من بهکلي مختل شده است. هدفم اين است که درمان شوم.»
سپید