درحالي كه اين شاخه مي‌تواند شيوه‌هاي مختلف برخورد با حوادث و انواع اطلاع‌رساني و ظرافت‌هاي آن را درمواجهه با حوادث مختلف به مديران و خبرنگاران آموزش دهد. همين كمبود باعث شده تا رسانه‌هاي ما نتوانند در مواقع اضطراري به خوبي نقش خود را ايفا كنند. بگذاريد با مثالي اين مساله را دنبال كنيم.
وقتي تب و تاب زلزله بم فرونشست، درجلسه‌اي با حضور خبرنگاران خبرگزاري ايرنا و در حالي كه مديرعامل آن مجموعه از اتاق خود به‌طور مستقيم بحث ما را نظاره مي‌كرد به بررسي عملكرد رسانه‌ها در مواجهه با اين زلزله پرداختيم. درنهايت به اين نتيجه رسيديم كه رسانه‌ها به جاي اطلاع‌رساني شفاف و آموزش دادن شهروندان با تحريك بيش از حد عواطف مردم جوي را به وجود آورده بودند كه هر كس با هر وسيله‌اي كه داشت براي كمك راهي بم شده بود.
درست همين امر نيزباعث شده بود تا راه‌هاي ورودي و خروجي اين شهر حادثه ديده بسته شود و امدادرساني با مشكلاتي جدي مواجه شود. در واقع اطلاع‌رساني رسانه‌هاي ما نتيجه‌اي معكوس را به دنبال داشت. متاسفانه بخشي از اين ديدگاه به مشكلات روابط‌عمومي‌هاي سازمان‌ها برمي‌گردد.
اگر درست به خاطر داشته باشم در زمان رييس‌جمهوري گورباچف درارمنستان زلزله‌اي رخ مي‌دهد، آن هم در شرايطي كه وي در امريكا به سر مي‌برد. مديران كشور تصميم مي‌گيرند پخش اخباررا به تعويق بيندازند تا وي بازگردد. چرا كه از اين ترس داشتند كه ممكن است شيوه اطلاع‌رساني آنها با سياست‌هاي گوباچف و كشور مغايرت داشته باشد يا به مذاق وي خوش نيايد. اين مشكل دربين همه مديران و روابط عمومي‌ها در ابعاد مختلف ديده مي‌شود. اينكه بايد مشكلات و نواقص را لاپوشاني كرد و مخفي كرد.
درحالي كه وظيفه يك مدير ورسانه خلاق و پويا و كارآمد، انتقال به موقع و صحيح خبر و اطلاعات در مواجهه با حوادث و بحران‌هاست. سال‌ها پيش در جريان حادثه چرنويل گياهان و گل‌هاي مسير محل حادثه تا سوييس دچار آلودگي تشعشعاتي شدند. هيچ يك در اين زمينه خبري پخش نكردند. اما درعوض يك شب يك كارشناس سوييسي نيروگاه هسته‌اي وقتي ازمحل كار خود بيرون آمد با ديدن آلارم‌هايي كه دستگاه اشعه‌ياب وي نشان مي‌داد فورا دست به كار شد و نيمه‌شب به خاطر آن، رييس‌جمهور را از خواب بيدار كردند و دست به كار شدند و بعد هم خبر آن را اعلام كردند.
اين نشانه‌اي از يك سيستم خلاق و كارآمد است. با مقايسه اين حوادث با حوادثي مانند آنچه در روز يكشنبه اتفاق افتاد، حادثه توفان و سيل تهران و البرز بسيار كوچك‌تر از حوادث ياد شده است. اما شاهديم كه دراين حادثه نيز مديران ما نتوانستند به خوبي از رسانه‌ها براي اطلاع‌رساني به مردم و هشدار به آنها استفاده كنند. به نظر مي‌رسد بهترين راهكار براي مواجهه با شرايط بحراني و استفاده از رسانه‌ها براي اطلاع‌رساني استفاده از سيستم آپروچ باشد.
سيستمي مبتني برمديريت متخصصين رسانهاي براي اطلاع‌رساني و كنترل اطلاعات در مواقع بحراني و مديريت يكپارچه براي استفاده از انواع رسانه‌ها براي اين منظور. اين سيستم در حقيقت يك مكتب زندگي است. تا اين شيوه در كشور ما اجرايي و به كار گرفته نشود، هيچ يك از رسانه‌هاي ما به تنهايي نمي‌توانند تريبون خوبي براي نقل و انتقالات اطلاعات و اعلام هشدار به شهروندان باشند.
به اميد روزي كه
مديران رسانهاي و اجرايي كشور با درك اهميت و ضرورت اين سيستم، در آموزش و
به كار‌گيري آن در مراكز آموزشي و رسانهاي تلاش كنند تا شاهد به حداقل
رسيدن خسارت‌هاي مالي و به خصوص خسارت‌هاي جاني در هنگام بروز انواع
بحران‌ها باشيم.اعتماد
