در جامعه ایرانی کسی چندان تعجب نمیکند که بشنود مردی با همسر خود بدرفتاری میکند، او را کتک میزند یا او را با محرومیت اقتصادی و عاطفی مواجه میکند که یکی از دلایل آن عدم حمایت قانون است و درواقع دچار خلأ قانون در حمایت از زنان در مقابل خشونت مردان هستیم.
شفاآنلاین:سلامت>«علیرضا شریفی یزدی»، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی، با تشریح علل خشونت خانگی علیه زنان در جامعه ایرانی گفت:
مطالعات نشان میدهد خشونت خانگی ۹۶ درصد علیه زنان و چهار درصد علیه مردان
صورت میگیرد.
به گزارش شفا آنلاین:این آمار گویای این است که زنان در خانواده چه شرایطی را تجربه میکنند،
اینکه چرا خشونت در خانه بیشتر علیه زنان است، چندین دلیل دارد. نخستین
دلیل این است که کشور درحالحاضر در شرایط بسیار خاص قرار دارد. درواقع
ما در وضعیتی هستیم که جامعه تبدار است و هر حرکت اقتصادی که صورت
میگیرد، منجر به فشار اقتصادی به جامعه و در نتیجه موجب فشار روانی به
خانوادهها میشود و بیشتر مردان به خود اجازه میدهند فشار روانیای را که
در جامعه تحمل میکنند و در خانواده انباشته شده، روی زنان تخلیه کنند. او
ادامه داد: دلیل دیگر این است که به طور سنتی
خشونت علیه زنان یک امر
نهادینهشده است و تا حدی و با کمال تأسف پذیرفتهشده است.به این معنا که
در جامعه ایرانی کسی چندان تعجب نمیکند که بشنود مردی با همسر خود
بدرفتاری میکند، او را کتک میزند یا او را با محرومیت اقتصادی و عاطفی
مواجه میکند که یکی از دلایل آن عدم حمایت قانون است و درواقع دچار خلأ
قانون در حمایت از زنان در مقابل خشونت مردان هستیم. در زمینه قتل در
قانون، وقتی زنی توسط پدر خود کشته شود، برای نمونه ماجرای قتل رومینا توسط
پدرش، زمانی که با پدر مصاحبه میشود که چرا دختر خود را کشتی نه پسر را،
مانند یک حقوقدان با اشراف به قانون پاسخ میدهد اگر پسر را میکشتم قصاص
میشدم و این حاکی از آن است که قانون در زمینه قتل زن توسط پدر خلأ دارد.
این جامعهشناس اظهار کرد: در مورد مردان دیگر مانند همسر، زمانی فرد را
قصاص میکنند که قرار باشد توسط خانواده زن نصف دیه داده شود. اگر قانونی
وجود دارد باید برابر باشد، چون این قانون برابر نیست، مردان به خود اجازه
میدهند این خشونت را حتی تا فجیعترین شکل خود، یعنی قتل زنان، پیش ببرند.
البته نباید بسنده کنیم به این آمار که هر چهار روز یک زن در کشور به دست
مردان خود کشته میشوند؛ چراکه هر چهار دقیقه یک بار روح و روان یک زن
خراشیده میشود و این در هیچجا ثبت نمیشود. درباره خشونتهای خانگی که
توسط مردان خانواده به زنان تحمیل میشود، صرفا وقتی قتلی رخ میدهد و
آشکار میشود، موجب میشود حساس شویم، مصاحبه کنیم که البته در جای خود
ارزشمند است، اما باید بدانیم که میزان خشونت علیه زنان و عمق آن بسیار
زیاد است. شریفی یزدی با بیان اینکه یکی دیگر از دلایل خشونت خانگی علیه
زنان، سکوت دستگاههای ذیربط در این زمینه است، گفت: برای مثال بخش
اورژانس اجتماعی باید در این نوع خشونتها ورود جدی داشته باشد، اما
متأسفانه مداخله روشن و مشخصی برای این موضوع ندارد.ایی از فرزند بعد از طلاق» از دلایل سکوت زنانِ قربانی خشونت خانگی است
شریفی یزدی در ادامه توضیح چرایی سکوت
زنان قربانی خشونت خانگی گفت: از دلایل دیگر سکوت بیشتر زنان قربانی در
مواجهه با خشونت خانگی، موضوع فرزند است. زنانی که دارای فرزند هستند از
ترس اینکه از فرزندشان جدا شوند، چون فقط تا هفت سال فرزند متعلق به مادر
است، سختیها را به جان میخرند. درنهایت مشکل اصلی ابتدا به خلأ قانون
حمایتی برمیگردد و سپس مربوط به مباحث فرهنگی میشود.
ابراز نگرانی از تکرار قتلهای خانوادگی
شریفی یزدی در تحلیل خود از دو فقره قتل
خانوادگی در هفته گذشته که در یکی از آنها، مرد بعد از کشتن همسر و فرزند
خود اقدام به خودکشی میکند، گفت: اگر از بُعد روانشناسی نگاه کنیم، این
جنس قتلها برای انسانی است که اختلال شخصیت سایکوپتی یا اختلال شخصیت
ضداجتماعی دارد یا شخصیت مرزی است که به نقطه جنون رسیده و فردی است با
بیماری سایکوز که انقطاع از محیط دارد که میتوان تحلیلهای روانشناسی
برای آن داشت. اما یک جامعهشناس بزرگ تعریف بزرگی دارد و میگوید اساسا
خودکشیها و دگرکشیها رخدادهای فردی و روانی نیستند، بلکه درواقع دماسنج
یک جامعه است و یک حرکت اجتماعی محسوب میشود. آنچه شاهد آن هستیم و درحال
افزایش است، قتلهایی است که در آنها تمام اعضای خانواده کشته میشوند.
بستر قتلهای خانوادگی کاملا اجتماعی است
این جامعهشناس افزود: اینکه فقط قتل را
مبنا قرار دهیم، بحث دیگری است، اما قتل در راستای خود ابعاد مورد بررسی
دیگری هم دارد. وقتی در درون خانوادهها گرایش به انواع مواد مخدر و
روانگردان شیوع یافته و مصرف مشروبات الکی در جامعه افزایش پیدا کرده و
گرایش خانمها به مصرف سیگار بسیار بالا رفته، تمام اینها زنگ خطری است که
در یک پازل بههمچسبیده باید دیده شود و آنها را باید تحلیل کرد و همه
اینها نشان میدهد حال خانواده ایرانی خوب نیست و بستر اینگونه قتلها
کاملا اجتماعی است.