کد خبر: ۶۹۳۸۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۲۲ تير ۱۳۹۴ - 2015July 13
شفاآنلاین:جامعه>خانواده>هرچند، چند دهه پیش تعداد زوج‌های جوانی که در کنار خانواده داماد یا عروس زندگی می‌کردند، بسیار بیشتر از اکنون بود اما در حال حاضر هم، همچنان خانواده‌هایی علاقه‌مند هستند که تازه‌عروس و تازه‌داماد را در کنار خود ببینند.
به گزارش شفا آنلاین : موافقان این موضوع دلایل مختلفی برای کار خود دارند اما بررسی‌ها نشان می‌دهد این همجواری درعین حال که می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد، گاهی زمینه دخالت خانواده‌ها در زندگی زوج‌های جوان را به وجود می‌آورد. این درحالی است که دخالت خانواده‌ها یکی از مهم‌ترین عوامل طلاق زوج‌های جوان است.
 
زندگی مستقل از خانواده همسر برای تازه‌عروس‌های نسل قبلی یک دغدغه واقعی بود. اکثر پسرهایی که در نسل گذشته ازدواج می‌کردند به دلایل مختلف اعم از رسم و رسوم و یا مشکل مالی برای برخورداری از حمایت بیشتر والدین ترجیح می‌دادند در کنار والدینشان زندگی کنند. این در کنار هم بودن البته در گذشته مانند امروز به شکل سکونت در آپارتمان‌های مجزا در واحدهای کنار هم نبود. تصویر خانه‌های قدیمی با یک حیاط بزرگ و انواع اتاق‌های تودرتو را همه به خاطر داریم، یا حداقل در سریال‌ها و فیلم‌های قدیمی آن را بارها دیده‌ایم. این سبک زندگی در همان زمان هم مخالفان زیادی به‌ویژه در میان دختران و زنان جوانی که می‌خواستند در منزل پدرشوهر خود ساکن شوند، داشت تا جایی که نوعی تحول فرهنگی و اجتماعی در سبک سکونت زوج‌های جوان ایرانی در عصر جدید به‌وجود آمد. با وجود این، این روزها هنوز هم زوج‌های جوان زیادی در منزل پدر و مادر خود ساکن می‌شوند با این تفاوت که دیگر آن خانه‌های قدیمی با اتاق‌های تودروتو و زندگی جمعی وجود ندارد و جای آن را آپارتمان‌های نوساز گرفته و زندگی در کنار خانواده مرد، در اغلب موارد جای خود را به زندگی کنار خانواده زن داده است.
 ناپختگی اجتماعی در سکونت کنار خانواده همسر 
از وقتی ازدواج کرده حتی یک‌بار هم دست‌پخت همسرش را نخورده و همیشه مادرزنش این مسئولیت را عهده‌دار شده است. عرفان پسر جوانی که بنا بر شرایطی که خانواده دختر برای او در لحظه عقد گذاشتند، در یکی از واحدهای آپارتمان پدرزنش و در کنار آنها زندگی می‌کند. یک سال بعد از ازدواج در مورد این سبک از سکونت  می‌گوید: وقتی این شرط را برای من گذاشتند اوایل خوشحال بودم چون خودم خانه مستقل نداشتم و با این کار می‌توانستم اندکی پس‌انداز کنم. اما بعد از گذشت چند ماه تازه فهمیدم چه اشتباه غیرقابل جبرانی مرتکب شده‌ام. او می‌گوید: با این کار همه اطرافیان همسرم با اینکه انسان‌های خوب و موجهی هستند، هر روز در خانه و زندگی ما نظارت و دخالت دارند و ما حتی نمی‌توانیم بی‌اطلاع آنها آب بخوریم. از طرفی همسرم هم چون مادرش همیشه کنار ماست مانند زمان مجردی هیچ مسئولیتی را در مورد امور خانه‌داری قبول نکرده و آن را به عهده مادرش گذاشته است و همین باعث دخالت بیشتر آنها شده است. یک مشاور خانواده در مورد سکونت در کنار پدر و مادر خود یا همسر می‌گوید: اگر بخواهیم این موضوع را جدی بررسی کنیم باید اول بپرسیم چه عاملی باعث می‌شود دختران یا پسرانی که این روزها ازدواج می‌کنند به سکونت کنار والدین خود علاقه‌مند باشند. فرید براتی‌سده می‌افزاید: دلیل این امر عدم بلوغ روانی و اجتماعی افراد و ناتوانی آنها برای حل مشکلات زندگی به صورت فردی است و همین عدم بلوغ روانی عامل مشکلات یا حتی جدایی است. افرادی که به بلوغ فکری رسیده باشندعادت دارند مسائل‌شان را خودشان حل کنند و دنبال تکیه‌گاه نیستند. درحالی که افرادی که به بلوغ روانی نرسیده‌اند با وجود رسیدن به بلوغ جسمی همیشه دنبال مراقبت اطرافیان هستند. این روانشناس عنوان می‌کند: این سبک از زندگی باعث می‌شود این افراد مهارت زندگی مستقل و رویارویی با مشکلات را برای همیشه از دست بدهند و مادام‌العمر منتظر دست حمایتی و مراقبت خانواده خود باشند. براتی می‌گوید: یکی از 10 عامل اصلی طلاق در کشور ما دخالت والدین است و زندگی در کنار خانواده برای افراد وابسته منجر به وابستگی بیشتر و دخالت بیشتر خانواده خواهد شد؛ زیرا افراد باید یاد بگیرند خودشان از پس مشکلات‌شان برآیند.
 گذار از سنت به مدرنیته
می‌گوید هیچ‌وقت فکر نمی‌کرده که مادرشوهرش چنین آدمی باشد و بخواهد زندگی پسرش را به هم زده یا کام عروسش را تلخ کند اما از وقتی به‌دلیل مشکلات مالی شوهرش بعد از پنج سال از ازدواجشان مجبور به زندگی در واحد طبقه پایین منزل مادرشوهرش می‌شود، تازه به قول خودش روی واقعی او را می‌بیند. صفورا که در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد، یکی از دلایل این کار را دخالت مادرشوهر در زندگی‌اش و مشکلات همسرش برای تامین منزل مسکونی مجزا عنوان می‌کند. درحالی که یکی از عوامل اصلی طلاق، دخالت خانواده‌هاست. یک روانشناس در این مورد  می‌گوید: شرایط گذار از سنتی به مدرنیته در خانوده‌های ایرانی به دخالت خانواده‌ها در زندگی زناشویی فرزندانشان منجر شده است و باید این زمان بگذرد تا در آینده با گذار از این شرایط تعادل ایجاد شود. 
امیرهوشنگ مهریار عنوان می‌کند: در میان ایرانیان خانواده پایگاه مهمی است که هنوز نقش آن پررنگ است درحالی که خانواده‌ها هم متقابلا انتظار دارند جوان طبق خواست آنها رفتار کند و این با شرایط فعلی هم‌سو نیست و تضاد ایجاد می‌شود. او عنوان می‌کند: این تضاد به میزان وابستگی افراد به خانواده‌هایشان بستگی دارد و اگر خیلی شدید باشد فرد را تا آستانه جدایی و از هم پاشیدن زندگی پیش می‌برد. این روانشناس عنوان می‌کند: در گذشته زنان چون بعد از ازدواج در خانواده شوهر زندگی می‌کردند، این باور را داشتند که فرزندانشان متعلق به خانواده شوهر است و هویتشان را از خانواده شوهر گرفته و پدر و مادر خود را فراموش می‌کردند. در حالی که در میان دختران نسل جدید و تحصیلکرده این قضیه شکل معکوس گرفته و آنها مایلند شوهرشان جزو خانواده خودشان شده و با خانواده خودش کمتر مراوده کند. او می‌افزاید: همچنین برخی باورهای سنتی سبب شده بعد از ازدواج هم برخی پسران تعهدات مالی به والدین و حتی خواهر و برادرهای خود داشته باشند که این زمینه‌ساز دخالت والدین و نارضایتی زوجه می‌شود. مهریار عنوان می‌کند: به طور کلی باید گفت دخالت خانواده در زندگی مشترک فرزند، نتیجه گذر خانواده ایرانی از شرایط سنتی و باورهای قدیمی به جدید است درحالی که عوامل روانشناسی و تربیتی هم در این میان بی‌تاثیر نیست. برای مثال تربیت وابسته و الگوگیری عینی در فرزندان زمینه‌ساز دخالت خانواده‌هاست. این روانشناس می‌گوید: اگر پدر و مادر فرزندانشان را وابسته بار بیاورند و از کودکی اجازه ندهند آنها مستقل باشند یا آنها را وادار کنند که عین خودشان رفتار کنند، این الگوگیری عینی و تربیت وابسته منجر به تشدید دخالت والدین در بزرگسالی خواهد شد.

آرمان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: