مطالعات
دکتردانا داسون، استاد بيماريهاي قلب وعروق دانشگاه آبردين، حاکي از آن
است که پيگيري وضعيت بيماران تا 4 ماه پس از وارد آمدن ضربه روحي نشان
ميدهد، ترميم قلب به صورتي که قبلا تصور ميکرديم، انجام نميشود. دکتر
داسون ميگويد،عقيده عموم اين بوده که دلشکستگي بهسرعت قابل ترميم است،
اما بررسي جزئيات خلاف اين باور عمومي را ثابت ميکند.
اين
بيماري نخستين بار در سال 1990 در ژاپن تشخيص داده شد. بيشترمراجعين زن
بودند و دچاردرد قفسه سينه مشابه درد ناشي از سکته قلبي بودند. پس ازبررسي
عروق قلبي ديده شد که گرفتگي درآنها وجود نداشت، وليکن عضله قلب ضعيف شده
بود. دکتر داسون ميگويد: «گرچه اين مراجعين دچار سکته قلبي نشده بودند،
ولي احتمال فوت آنها پس از پذيرش با بيمار سکتهاي به يک ميزان است و وضعيت
بيمار بهسرعت رو به وخامت رفته وناپايداري الکتريکي قلب افزايش مييابد.
براي تشخيص بايد ازبيمار اکوکارديوگرافي بگيريم.»
داسون
اضافه ميکند که بيمار مدت زيادي پس از وقوع لطمه روحي احساس ضعف ميکند و
توانايي شرکت در هيچ فعاليتي را ندارد ونميتواند کار را از سر بگيرد. با
بهکارگيري روشهاي تشخيصي پيچيده مانند تصويربرداري مگنتيک رزونانس از
ماهيچه قلب و اسپکتروسکوپي استمرارصدمات بافتي قابل پيگيري است. «هنگامي که
کارديوميوپاتي براثر وارد امدن ضربه رواني ايجاد ميشود، ماهيچه قلب مانند
اسفنجي است که به حد اشباع آب جذب کرده باشد.
بافت بسيارمتورم است و توانايي قلب در توليد انرژي لازم براي پمپاژ خون کاهش چشمگيري مي يابد.» او يادآور ميشود که بررسيها پس از گذشت 4 ماه نشان ميدهد که تورم برخي نواحي قلب برطرف نشده و انرژي قلب در پمپاژ خون هنوز به حد طبيعي برنگشته است. اين نتايج گلايه بيماران را از ضعف و ناتواني پس از گذشت چند ماه از ضايعه توجيه ميکند. بهگفته داسون در ادامه اين تحقيق بيماران براي بررسي روند بهبود پس از مدتي دوباره فراخوانده ميشوند. اگر بيمار به وضعيت عادي بازنگشته باشد، با سوال جديدي روبرو ميشويم که آيا کارديوميوپاتي ايجاد شده تنها به سبب ضربه رواني است يا اينکه عوامل ديگري هم پشت آن پنهان شده اند.
سپید