مسئله زیرمیزی پزشکان هر چه باشد، کم یا زیاد، یک واقعیت است، چه گروهی از پزشکان اسم آن را عوض کنند تا به قول خودشان حرمت جامعه و صنفشان را حفظ کنند و چه گیرندگان آن را افراد کم شماری معرفی کنند که نباید بقیه به آتش آنها بسوزند.
هر چه هست واقعیتی است که هر روز رخ میدهد، رقم آن را هم یکی از مسئولان وزارت بهداشت به تخمین بین 10 تا 15 درصد کل بازار سلامت اعلام کرد. بازار بزرگی که حداقل 70 هزار میلیارد تومان برآورد میشود و به گفته مدیر کل نظارت بر درمان وزارت بهداشت بین 8 تا 10 هزار میلیارد تومان آن زیرمیزی است.
رقم درشتی که اگر فرض بگیریم ،دوستانی که از انگشت شماری پزشکان زیرمیزی بگیر سخن میگویند، سخن حقی میگویند، و نظرشان این است که گروه کوچکی از جراحان دست به این اقدام غیر اخلاقی میزنند،اگر فرض کنیم که زیرمیزی بگیران جمعی حدود هزار نفری هستند، میتوان برآورد کرد که هر یک از این پزشکان خوش اقبال سالانه 10 میلیارد تومان درآمد دارند. اگر هم فرض انگشت شمار بودن این پزشکان متخلف را رد کنیم، در آن صورت با مسئله غامض تری رو به رو میشویم که نگران کننده تر است و آن این است که بر سر جامعه پزشکی کشور و اخلاق پزشکی کشور چه میرود.
مدافعان گرفتن پول اضافه یا همان ریزمیزی در جامعه پزشکی البته کم نیستند، عدهای می گویند مگر بقیه خلاف نمیکنند «وقتی یک بساز و بفروش یا حتی یک متصدی بنگاه املاک میتواند سالی چند میلیارد تومان درآمد داشته باشد»، چرا پزشکان که جزو نخبه ترینها هستند و برترین رتبه های کنکور را کسب کردهاند، نباید چنین درآمدی داشته باشند و معتقدند داشتن چنین زندگی مرفهی حق آنان است.
گروه دیگری از مدافعان گرفتن زیرمیزی نیز در جامعه پزشکی هستند که میگویند باید بین دوغ و دوشاب فرق باشد، مثلاً وقتی یک جراح ارتوپد حاذق میتواند شکستگی پا یا دست یک ورزشکار را چنان درمان کند که فرد دوباره به میدان ورزشی بر میگردد با آنکه یک شکستگی ساده را هم نمیتواند به طور مناسب درمان کند، باید فرق باشد و حتماً هزینه و دستمزد آنها باید با در بازار عرضه و تقاضا تعیین شود به خصوص اینکه این پزشک مشهور «حاذق» مشتریانی دارند که بیش از یکسال باید در نوبت انتظار ملاقات بمانند و هزینه اضافهای که این پزشک می گیرد، زیرمیزی نیست، ناز شست است.
مدافعان دیگر زیرمیزی نیز میگویند، بسیاری از بیمارانی که به پزشک زیرمیزی میپردازند، این پول را با رضایت میپردازند و خیالشان راحت است که نزد پزشک مشهور درمان میشوند به همین علت هم خودشان شکایتی ندارند. امری که البته به زبان دیگر یعنی افرادی که پول ندارند، از دسترسی به پزشکان حاذق محروم میشوند.
گروه دیگری از پزشکان نیز که در ایران با درآمد سرانه محدود حدود 3500 دلاری در سال زندگی میکنند، خودشان را پزشکان اروپا و آمریکا که در کشوری با درآمد سرانه شهروندانشان حدود 7 تا 8 برابر ایرانیان است مقایسه میکنند و توقع درآمدی در سطح اروپا و آمریکا را دارند.
این سخنان، بخشی از دفاعیات دوستانی است که از هجمه رسانهها علیه پزشکان سخن میگویند و معتقدند یک برنامه مهندسی شده علیه پزشکان و تخریب چهره آنان به وجود آمده و دستهایی در کار است که پزشکان را بدنام کنند و هشدار میدهند که نباید اعتماد بین پزشک و بیمار را خدشه دار کرد،باید حرمت این سپید جامگان را حفظ کرد و تلویحاً یعنی اینکه انتقاد از جامعه پزشکی، ممنوع.
در پاسخ به سخنان این دوستان باید گفت که اگر جامعه پزشکی در بین مردم حرمت دارند بخشی به خاطر سابقه ذهنی است که از طبیبان و حکیمانی دارند که مداوای بیمار و تسکین درد دردمندان را بی هیچ منتی وظیفه خود میدانستند،حرمت سوگندشان را داشتند و پول گرفتن و اندوختن مال و ثروث از راه طبابت فرهنگشان نبود. آنان خود را وسیله میدانستند و شفا را از خدا میخواستند و این چنین به کار خود معنویت میبخشیدند. پزشکان با اخلاقی که هنوز در بین جامعه پزشکی کشور بسیارند.
اگر در بین اصناف دیگر تخلف وجود دارد، دلیل موجهی برای تخلف پزشکان نیست به خصوص اینکه پزشکان مایلند جزو گروههای مرجع، محترم و مورد وثوق جامعه باقی بمانند و گر نه باید منتظر برخورد متفاوت جامعه با آنان باشند و تغییر منزلت و شأن اجتماعی خود را بپذیرند.
داشتن علم و مهارت کافی در پزشکی امری است که باید از همه پزشکان انتظار داشت. پزشکی کار خود را به درستی انجام میدهد، به وظیفه حرفهای خود عمل کرده و طلب پول اضافه عملی غیر اخلاقی و نوعی زیاده خواهی محسوب میشود و البته پزشکی که کارنابلد است نیز محکوم است و نباید لباس سپید پزشکی را به تن کند و هر دو این افراد باید در مقابل دستگاههای نظارتی پاسخگو باشند.
اما مسئله مهم این است که دستگاه نظارتی کیست و کجاست، موضوعی که البته این روزها در رسانهها زیاد از آن صحبت میشود، سخنان هفته گذشته وزیر بهداشت و ابراز نارضایی وی از نظام پزشکی به خصوص در تهران برای رسیدگی به تخلفات تعرفهای و بعد از آن سخنان رئیس سازمان نظام پزشکی و انکار مسئولیت قانونی این سازمان برای نظارت فعال بر اجرای تعرفهها نشان داد که معلوم نیست،ناظر و مسئول نظارت بر اجرای تعرفهها دقیقاً کیست و هر یک دیگری را مسئول میداند.
مسئولان وزارت بهداشت میگویند، چون مسئله زیرمیزیها بیشتر در بخش خصوصی است و متولی نظام بخشی خدمات پزشکی در بخش خصوصی سازمان نظام پزشکی است،این سازمان باید نظارت دقیق و جدی داشته باشد و جامعه پزشکی را از این تخلفات پالایش کند و گرنه دود این مسائل نه اقلیت خلافکار بلکه حیثیت اکثریت متعهد جامعه پزشکی را بر باد میدهد اما مسئولان نظام پزشکی میگویند بر اساس قانون وظیفهای برای سرکشی به مراکز درمانی و نظارت فعال ندارند و اگر کسی شکایت کرد به آن رسیدگی میکند.
اکنون معلوم نیست که متولی رسیدگی به این تخلفات و نظارت دقیق بر عملکرد پزشکان کیست، مسئولان دستگاههای مسئول هر یک دیگری را مسئول میداند، شاید قانون ابهام دارد و شاید قرار نیست رسیدگی صورت بگیرد، چون کار مشکلی است و هر کس وارد این گود شود، باید آماده تیرهایی باشد که از هر سو روانه میشود.
آشفته بازار سلامت ادامه دارد و هر روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود، مردم و بیماران درون گود ایستادهاند، گلایه دارند و منتظر تغییر هستند، انتظارشان این است که مسئولان کاری کنند، کاری کارستان، پزشک خانواده و نظام ارجاع را عملی کنند، رابطه مالی پزشک و بیمار را از بین ببرند، بیمهها را کارآمد کنند و اصلاحات را از روبنا به زیربنا ببرند و گر نه پینگ پینگ وزارت بهداشت و نظام پزشکی ادامه مییابد و جز دود برای مردم حاصلی ندارد.
فارس