فرقي ندارد خودتان را دچار اضطراب ميدانيد يا ميخواهيد به فرزند مضطربتان كمك كنيد. در هر صورت بايد بدانيد كه اضطراب، احساس رنجآوري است كه محيط بيروني يا حالات دروني، آنرا بهوجود ميآورند و اينكه چقدر شما ميتوانيد آنرا تغيير دهيد در شدت و نوع آن اثر ميگذارد. به قول يكي از روانشناسان «اگر اضطراب نبود همه ما پشت ميزهايمان خوابمان ميبرد.» اضطراب ميتواند عامل حركت و انگيزش باشد و در روي ديگر سكه ميتواند بخش اعظم توانايي و آگاهي فرد را با مشكل روبهرو كند. اينكه دانشآموزي نتواند در امتحان آنچه را ميدانسته پاسخ بدهد يا كسي كه در آزمون رانندگي شركت ميكند، نميتواند به اندازهاي كه در رانندگي مهارت پيدا كرده، آزمون عملي بدهد، از اثرات اضطراب است. اضطراب اگر حل نشود ميتواند به نگرانيهاي شديد، وحشت، دلهره، سردرد، احساس تهوع، افت تحصيلي و... منجر شود. براي حل مشكل اضطراب امتحان كه علاوه بر دانشآموزان و دانشجويان، خانواده را هم دچار دغدغه ميكند، رشد مهارتهاي فردي، حمايت خانواده، باورهاي اعتقادي، كمكهاي پزشكي و... مؤثر است.
براي كنترل اضطراب امتحان شما به مهارتهايي نياز داريد كه گاهي يكماه،
گاهي چند هفته، گاهي چند روز و حتي در جلسه امتحان هم ميتواند كاربردي و
اثرگذار باشد. فراگيري گامهاي زير ميتواند قبل از رسيدن روز امتحان به
كنترل اضطراب امتحان كمك كند:
1- به كمك فرزندتان برويد. اگر ميبينيد
كه زمان براي خواندن كامل كتاب فراهم نيست و اين مسئله موجب اضطراب فرزند
شما شده است، فصل يا بخشهاي مهم كتاب را جدا و در مطالعه آن به فرزند خود
كمك كنيد. اينطور وقتها اطلاع از بارمبندي قسمتهاي كتاب خيلي كمككننده
است. وقتي از فرزند خود بخواهيد در شرايطي كه ديگر شدني نيست، همه مطالب را
بخواند، همه سؤالات را درست جواب بدهد و هيچ حرفي و سؤالي بدون جواب
نماند، بعد از مدت كوتاهي شما و فرزندتان نااميد ميشويد و گمان ميكنيد كه
ديگر هيچ راهي باقي نمانده است. در نهجالبلاغه آمده است كه نادان را
نميبيني مگر در حال افراط و تفريط! پس همهچيز را سياه يا سفيد نكنيد تا
به كنترل اضطراب و ايجاد آرامش خود و فرزندتان كمك كنيد. شما ميتوانيد با
خونسردي خود به فرزندتان مديريت در شرايط اضطرابآور را ياد بدهيد.
2- بهتر است براي پيشرفت فرزندتان اين نكته را بدانيد كه شيوه يادگيري در زمان كم، مهمتر است. بعضي از دانشآموزان يا كنكوريها در اين زمان كم هم شروع به خلاصهنويسي ميكنند درحاليكه مهم است شما بدانيد كه آيا فرزندتان حافظه كوتاهمدت قوي دارد؟ اگر جواب شما مثبت باشد، روش خلاصهنويسي شيوه مفيدي است. نوع حافظهاش را بشناسيد؛ آنهايي كه تصاوير را خوب به ياد ميآورند، بهتر است از نمودارها و جدول كمك بگيرند. براي افرادي كه شعر و موسيقي يا كلام موزون را خوب به ياد ميسپارند، يعني حافظه شنيداري قوي دارند، توضيح مطالب براي ديگران و حتي اشيا يا ضبط و دوباره شنيدن آن براي يادگيري در زمانهايي كه فرصت كافي ندارند، توصيه ميشود.
طرح تست و سؤال از مطالب، رمزگذاري، واژههاي مهم مطلب را برجسته كردن، اضافه كردن مطالب به مطالب موجود، توجه به شرايطي كه در حال درس خواندن وجود دارد (مثلا اين فرمولي است كه موقع آمدن خاله اينا خوندي) و نشانهگذاريهايي از اين دست ميتواند به ياد سپاري سريع فرزند شما كمك كند.
3- گاهي حذف اصرار خانواده درباره نمره و رتبهاي خاص و رشتهاي ويژه، ميتواند اضطرابها را از بين ببرد. آيا شما تا به حال فارغالتحصيل دانشگاهي را نديدهايد كه بسياري از رفتارهاي خوب خودش را بعد از دانشگاه فراموش كرده باشد؟ متخصصي كه پول و شهرتش او را از كانون صميمي خانوادهاش دور كرده باشد؟ رتبه اول دانشگاهي كه غرور، همه دوستانش را از او گرفته باشد و حتي ديگر حاضر نباشد عبادت كند؟ بهتر است خوب فكر كنيد تا به ارزش و عواقب احتمالي آنچه براي خودتان يا فرزندتان ميخواهيد و از خدا طلب ميكنيد پي ببريد. با خودتان خلوت كنيد كه اين همه اصرار و اضطراب شما درباره نمرهها و رتبهها و رشتهها، ريشه در كدام حقيقت دارد؟ مصداق اين جملات همان آيه 216سوره بقره است:« شايد چيزي را ناخوش بداريد و در آن خير باشد و شايد چيزي را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد. خدا ميداند و شما نميدانيد.»
4- بهنظرتان افراد با آرامش و بدون اضطراب در شرايط سخت مثلا جلسه امتحان يا كنكور چطور مينشينند؟ مداد و خودكار را چگونه در دست ميگيرند؟ چطور نگاه ميكنند؟ چگونه لباس ميپوشند و...، پس به فرزندتان ياد بدهيد كه در ظاهر خود را شبيه افراد موفق نشان بدهد؛ همانطور كه پيامبر عزيزمان فرمودند: هركس خود را شبيه گروهي كند، از آنها محسوب ميشود. طبيعي است كه اين رفتار ميتواند به تقويت اعتماد بهنفس او كمك و از ميزان اضطراب او كم كند. امتحانها، بهانهاي براي بهتر و مفيدكردن زندگي بچهها هستند. اگر ميخواهيد به آرامش بچهها و كنترل اضطراب آنها كمك و روش زندگيكردنشان را بهينه كنيد به جاي تاكيد بر نمره و رتبه، به تلاش و همت آنها اهميت بدهيد. كاري كنيد كه فرزند شما روحيه تلاشگري پيدا كند نه اينكه همه انرژي خود را بگذارد براي رقابت بر پايه حسادت يا اضطرابهاي غيرمجاز و غيرلازم.
5- امتحان را فرصتي براي پيشرفت از نقطه قبلي به جايي بهتر بدانيد؛ حتي اگر يك گام باشد. اگر زماني كه ميتواند صرف پيشرفت شود دائم بخواهيد به فرزندتان نهيب بزنيد كه رقباي تو چنين و چنان هستند، فرصتهاي پيشرفت او را ميسوزانيد و چهبسا بذر حسادت را در وجود او بكاريد. شايد بهتر باشد چند روز باقي مانده تا روز امتحان را به مرور موفقيتهاي فرزندتان كه از او راضي بودهايد بپردازيد. به او توصيه كنيد تا با ورزش كردن، توجه بيشتر به خواب و استراحت خود و برنامهريزي مورد نياز بتواند خودش را گام به گام به موفقيت نزديك و آرامش خاطر خود را حفظ كند.
قديميها ميگفتند 5 انگشت مثل هم نيست. نبايد توقع داشت كه همه بچهها
در حد طبيعي و با سلامت و به اندازه، اضطراب داشته باشند. اينكه چهكسي
باعث ايجاد اضطراب امتحان در يادگيرنده ميشود براي حل آن مهم است. از نقش
وراثت و ويژگيهاي فردي بچههاي مضطرب اگر بگذريم والديني كه اين خصوصيات
را دارند ميتوانند باعث ايجاد اضطراب در فرزندان خود شوند:
والديني كه سبك تربيتي آنها سختگيرانه است و شكست در امتحان را مساوي تزلزل جايگاه بچه در خانواده، تنبيه، توبيخ و... مطرح ميكنند.
والديني كه رسيدن به يك مسئله مورد علاقه فرزندشان را منوط به گرفتن نمره
خاصي در امتحانات كردهاند تا جايي كه كسب نمره خوب در امتحان، تنها راه
رسيدن به آن خواسته شده باشد و شكست در آن امتحان به معني از دست دادن تنها
راه نجات تلقي شود.
والديني كه بچهها را با هم يا با دوران تحصيل خودشان مقايسه ميكنند موجب بروز اضطراب در آنها ميشوند.
والديني كه با سختي زياد و بيش از توان مالي خود، براي پيشرفت تحصيلي
بچهها هزينه ميكنند، ممكن است تذكر بيشتري هم به بچهها بدهند با اين
تفسير كه مبادا پولها حيف شوند.
پدر و مادرهاي آگاه ميتوانند شيوههاي يادگيري و حتي پاسخگويي به
امتحانات را به بچهها بياموزند. پس به اين راهها در كنار توجه به تغذيه
سالم، كم حجم و مقوي شب و صبح امتحان براي بچهها توجه كنيد و به آنها
بياموزيد:
نام خدا را براي شروع فراموش نكنند. مخصوصا ذكر الابذكرالله
تطمئنالقلوب را به آنها ياد بدهيد و بگوييد كه با اين ذكر ميتوانند آرامش
خود را حفظ كنند.
اميد داشتن به تقلب، ذهن را به هم ميريزد و اعتماد به نفس را براي پاسخگويي كم ميكند.
از ترس تمامشدن زمان، براي نوشتن جواب سؤالات عجله افراطي نداشته باشند
كه مبادا خود عجله عامل ايجاد اضطراب و پاسخ اشتباه شود. امامعلي(ع)
ميفرمايند: مردم از ترس اينكه به ذلت نيفتند، در ذلت شتاب ميكنند.
به فرزندان خود بگوييد كه قدم به قدم پيش بروند و با مرور مداوم سوالها اضطراب خود را زياد نكنند.
بايد زماني را براي مرور بگذارند. از ابتداي جلسه در كنار سؤالات خيلي سخت
يا سؤالاتي كه به جواب آنها شك دارند نشانهاي قرار دهند تا بعد از پاسخ
به سؤالاتي كه از آنها مطمئن هستند بهترتيب به بقيه سؤالها برسند.
اضطراب متعادل به ما براي انجام كارهايمان انگيزه ميدهد.
در شرايط سخت، قدرت و واكنش بدن را سريعتر ميكند.
ميتواند براي سازگار شدن با شرايط، ما را خلاق كند.
قدرت تجسم ما را بالا ميبرد تا براي رويارويي با موقعيت آينده آماده شويم.
بنابراين بعضي از دانشآموزاني كه به قول معروف دلشان شور درسها و كارهايشان را نميزند، احتمالا كمي اضطراب مجاز لازم دارند.
آنچه
ميتواند شور و حركت اضطراب مجاز را به بچهها تزريق كند، تقويت علاقه
آنها به موضوع مورد نيازشان است. مثلا اگر دانشآموزي دليل اهميت زبان
انگليسي را نداند چراكه دوست دارد در آينده راننده شود، احتمالا نه
علاقهاي به اين درس دارد و نه شوق يا نگرانياي براي تلاش بيشتر براي
امتحانش. براي مثال در چنين شرايطي اگر با زبان كودك يا نوجوان به او
بگوييد كه تسلط به زبان انگليسي براي رانندگي در سفرهاي برونمرزياش چقدر
لازم و ضروري است هم علاقهمند ميشود و هم با حد مجازي از نگراني و اضطراب
دلواپس يادگيري خود ميشود.
گاهي هم حضور والدين بهعنوان كساني كه سهم
دلواپسي امتحانها را بهعهده ميگيرند و دائم ميگويند: «چرا درس
نميخوني»؟ «داره دير ميشه»! «مگه تو امتحان نداري؟» و... باعث ميشود كه
دانشآموز مسئوليت مراقبت از امتحان يا كارهاي مهماش را بهعهده نگيرد.
اجازه دهيد حتي با وجود خطا، بچهها مسئوليت شكست يا موفقيتشان را بهعهده
بگيرند و به مرور زمان پيشرفت كنند.
با مرور توانمندي فرزندانتان و تشويق و افزايش روحيه آنان در فضايي آرام و با نشاط به افزايش اعتماد به نفس و كنترل اضطرابشان كمك كنيد. فرزندان هم همانقدر ممكن است اشتباه كنند و به موفقيت نرسند كه بزرگسالان تجربه شكست دارند. هر چه در اين شرايط دشوار با زبان تأييد و به دور از مقايسه يا سرزنش كنار فرزندتان باشيد، فرصت طلايي براي ايجاد رابطه بهتر با آنان و تقويت باورها و ارزشهاي آنان بهدست خواهيد آورد. همچنانكه تقويت باورهاي آنان به ظن روانشناسان احتمال موفقيت آنها را نيز افزايش خواهد داد.
کارشناس: دكتر فروغ نيلچيزاده؛ استاد دانشگاه و مشاور خانواده
«از دوران كودكي تا به امروز كه من و خواهرم در حال گذراندن تحصيلات دانشگاهي هستيم هميشه با تحقير پدرم از سوي مادر مواجه شديم. اين رفتارهاي مادر باعث شد كه ما هميشه در زندگي نتوانيم به پدر تكيه كنيم. پدرم در نگاه ما آدمي ضعيف بود كه تصور ميكرديم توانايي انجام هيچ كاري را ندارد. بارها ميديدم كه مادر، شوهر خالههايم را به رخ او ميكشيد. از اينكه آنها به خيلي چيزها در زندگي رسيدهاند و بابا هنوز يك كارمند ساده با حقوق حداقلي است گلايه ميكرد. هميشه نظرات پدرم در خانه بياهميت جلوه داده ميشد و همه امور زندگي بهدست مادر بود. پدر حتي اجازه نداشت در مورد نحوه لباس پوشيدن ما نظر دهد، بدون هماهنگي او مهمان دعوت كند، به خانه مادرش بدون اجازه برود. چراكه اگر اين كارها را ميكرد با يك دعواي مفصل در خانه و قهري كه يكماه به طول ميانجاميد مواجه ميشد. يادمان هست اوايل پدر در مقابل رفتارهاي مادر سكوت ميكرد ولي بعدها فاصلهاش هر روز با مادر بيشتر ميشد. ما نيز كه پدر را در حد تكيه كردن نميديديم از او دورتر شده و به مادر نزديك ميشديم و پدر هر روز تنها و تنهاتر ميشد و حال امروز كه دوستانم را ميبينيم تازه ميفهمم كه تكيه كردن به پدر چه محاسني دارد و ما چه نعمتي را در همه اين سالها از دست دادهايم. اميدواريم فرصتي براي جبران باشد.»
متن بالا گلايه پسري است كه هميشه در خانه با تحقير پدر از سوي مادر مواجه است. از اينرو در گفتوگو با دكتر فروغ نيلچيزاده، استاد حوزه و دانشگاه و كارشناس مسائل خانواده به بررسي آثار و پيامدهاي اين موضوع پرداختهايم كه در ادامه در اختيار شما قرار ميگيرد.
متأسفانه اين روزها نقش پدر گاهي اوقات و در برخي خانوادهها با تضعيف و تحقير مواجه ميشود و بهعبارت سادهتر ميتوان گفت كه به نوعي شاهد كمرنگشدن نقش پدر در تربيت فرزند و تضعيف جايگاه اين عنصر تأثيرگذار در تربيت هستيم كه اين موضوع كاملا در تعارض با سبك زندگي اسلامي است. آيات و روايات بسياري در دين مبين اسلام وجود دارد كه بر احترام به پدر از سوي همسر و فرزندان تأكيد دارد و اين موضوع بهعنوان يك اصل انكارناپذير است كه بايد در زندگيهاي مشترك مورد توجه قرار بگيرد.
وقتي در خانهاي جايگاه پدر تضعيف شود فرزندان معني احترام به بزرگترها را نخواهند آموخت و ممكن است بعدها جايگاه مادر نيز توسط آنها تضعيف شود. وقتي پدر جايگاهش تضعيف شود نتيجه قطعي آن اين است كه زنها در هويتيابي خودشان نيز بهعنوان مادر دچار مشكل خواهند شد چون پدر و مادر بهعنوان 2بخش اصلي خانواده و 2بال پرواز براي بچهها هستند كه اگر يكي از اين بالها به خوبي كار نكند تربيت فرزند را دچار مشكل ميكند.
پدر بهعنوان نماد اقتدار در خانواده شناخته ميشود و لازم است كه فرزندان در نوع برخورد و رفتار توجه به اقتدار پدر را ياد بگيرند؛ چراكه اگر اين اقتدار شكسته شود يا فرزندانمان فاقد مسئوليتپذيري ميشوند و يا انواع بحرانهاي هويتي در انتظار آنها خواهد بود.
از همه مهمتر اينكه پسر و دختري كه جايگاه پدرشان در خانواده تضعيف ميشود بيتوجهي به همسر را ياد ميگيرند و به نوعي خودخواهي و تنها خود را ديدن را ميآموزند و با اين ويژگي زندگي آينده فرزندان نيز به مخاطره ميافتد.
يكي از آسيبهاي جدي ديگري كه تضعيف جايگاه پدر در خانواده با خود بهدنبال دارد از بين رفتن احساس امنيت در فرزندان است. وقتي فرزند شما ببينيد پدر و مادرش با احترام و آرامش با يكديگر صحبت ميكنند و سر هم داد نميزنند و پدر در خانواده اقتدار دارد احساس امنيت بيشتري ميكند. وقتي اين موضوع در خانه از سوي پدر و مادر رعايت شود نشاط و شادي در دل فرزندان جا خوش خواهد كرد.
همشهری