اين مسئله کمي من را آزار ميدهد. ظاهرا حملهاي قلبي من را به صورتي تراژيک در دوران جواني از اين دنيا خواهد برد. اينها همه به اين دليل است که من خيلي اوقات «نيمه خالي ليوان» را ميبينم. علم هم از اين نظر حمايت ميکند.
در بررسي 11 سالهاي در دانشگاه ايلينوي پي برده شد
که احتمال وضعيت قلبي ايدهآل در افراد بدبين نصف افراد خوشبين است. افراد
خوش بين فعالتر هستند و شاخص توده بدني بهتري دارند. آنها تندرستتر و
خوشحالتر از بقيه ما هستند و بيشتر هم عمرميکنند.
ميخواهم درباره اينکه
چگونه اين از خودراضيهاي غيرقابلتحمل نسبت به اين همه چيز احمقانه
خوشبين هستند، بگويم ولي زمان در اينجا محدود است و شايد فقط دو ماه ديگر
از زندگيم باقي مانده باشد
اين
وسط، بايد راه ديگري باشد. اگر قرار باشد کسي در جواني بميرد، خوشبينها
مستحق آن هستند. اين يک برداشت داروينيسيتي ساده است. افراد خوش بين بيرون
ميروند و حمام آفتاب ميگيرند، اما بدبينها در خانه ميمانند و به اين
ترتيب سرطان نميگيرند. افراد خوش بين چتربازي ميکنند تا موج آدرنالين را
در خود تجربه کنند، ولي بدبينها خطر نميکنند چون ميدانند روي دستهاي از
غازهاي وحشي فرود ميآيند و سپس چترشان باز نميشود و هواپيماي آنها سقوط
خواهد کرد و در بالاي سر جسد از هم متلاشي شدهشان منفجر خواهد شد.
من
قبلا گاهي اوقات براي سرگرمي خوشبين ميشدم، ولي هيچوقت سرانجام خوبي
نداشت. در 2002 فکر ميکردم «تعدادمان در اين راهپيمايي زياد است و
سياستمداران مجبورند جنگ را متوقف کنند.» و فکرهاي ديگر که همگي با نااميدي
تمام شد. اگر شما ذاتا فردي خوشبين هستيد، اين يک معجزه واقعي است و شما
از حمله قلبي نخواهيد مرد.
اما
نه، کنار آمدن با پايان بد همه چيز براي ما بدبينها، عادي است. اگر
بخواهم صادق باشم، کمي از آن ميترسم. کارهاي زيادي هست که بايد انجام دهم و
نميخواهم زود بميرم. جاهاي زيادي را هنوز نديدهام، فرزنداني دارم که
بايد آنها را بزرگ کنم. جهان چيزهاي ناستودني بسياري دارد و من تنها بخشي
از آنها را چشيدهام.
بنابراين
انتخابم روشن است. اگر واقعا ميخواهم زندگي طولاني و پرباري داشته باشم،
بايد سمت روشن هر چيز را ببينم. چون، سلامتي من وابسته به اين است. اما اين
نقشه يک مشکل خيلي خيلي کوچک دارد. و آن اين است که همه چيز در دنيا
افتضاح است. فرانسه؟ افتضاح. اتوبوسهاي لندن؟ افتضاح.
اما
اجازه نخواهم داد هجوم اين افکار بد من را بترساند. اگر بخواهم از دنيا
لذت ببرم، بايد قويتر باشم. نه، صبر کنيد. دوباره اين بدبيني به سراغم
آمد. يک چيز ديگر بايد امتحان کنم. فصل جديد سريال برودچرچ شروع شده است.
اما نه اين هم نااميدکننده است. فهميدم. آيا عکس کريستوف والتز را هنگام
خوردن چيزبرگر در گلدنگلوب ديديد؟ خيلي خوب بود. نبود؟ حتي يک دليل بد هم
براي آن پيدا نميکنم. اما نه! در چهره شما مرگ زودرس قلبي ميبينم.
موفق شدم. من فردي خوش بين هستم. من براي هميشه زنده خواهم ماند... ميدانيد من آدمي خوشبين شدم! من براي هميشه زنده خواهم ماند...
منبع: Guardian