به گزارش شفاآنلاین ،شهریار خاقانی ،عدم اعتماد و بيحرمتي نسبت به پزشک را سياستي برنامهريزي شده معرفي کرده و معتقد است رسانهها به خصوص رسانههاي ديداري بر آن صحه گذاشته و بيحرمتي نسبت به پزشک را در جامعه رواج دادهاند.
اواز سختيهاي کار پزشکان ميگويد. صحبت به کار در اورژانس کشيده ميشود. آنجايي که بعد از تلاشهاي خستگيناپذير پزشک در انتها به جاي تشکر، مورد بيلطفي همراهان بيمار قرار ميگيرد.
از بيامنيهاي کار پزشکي در اورژانس گله دارد و خود که متولي
اورژانسهاست و کولهبار تجربه 25سال کار در اورژانس را بهدوش ميکشد،
آنجا را ديگر محلي امن براي ادامه کار پزشکان نميداند و معتقد است، اين
همه ناامني قبل از اين وجود نداشته و اين همه واکنش نشانه بياعتمادي جامعه
به پزشک است که خواسته يا ناخواسته بهوجود آمده است. و کمکم جاي خود را در
بين مردم باز کرده و شکاف عميقي بين جامعه و پزشک بهوجود آمده است.
مدير کل نظارت سازمان نظام پزشکي کشور، ضمن
تاکيد بر سختي کار پزشکي گفت: «پزشکان مناطق محروم با شرايط
پزشک خانواده روستايي و در راستاي طرحي تحت عنوان بيتوته در حال فعاليت
هستند.
در اين طرح پزشک تقريبا24ساعته در خدمت مردم است.» وي تاکيد ميکند: «اين زمان ارائه خدمت با هيچ رابطه و قانون کاري سازگار نيست. چطور ميشود که يک فرد با ورود به سيستمي در اول ماه تا آخر ماه که خارج ميشود، کاملا در اختيار سيستم باشد؟»
خاقاني با اشاره به سختي کار در مناطق محروم گفت: «مسائل امنيتي زيادي براي پزشکان وجود دارد به خصوص پزشکان خانم که به روستاي دورافتاده فرستاده ميشوند.» وي ادامه داد:«گاه ديده ميشود، جراحهاي عمومي به مناطقي فرستاده ميشوند که امکانات جراحي در آن مناطق وجود ندارد. جراح مغز و اعصاب به شهري فرستاده ميشود که بيمارستان آن شهر امکان و شرايط جراحي را ندارند. با گذشت زمان دانش پزشک و تجربياتي که ميتوانست در کار کردن در شهرهاي بزرگ بهدست آورد، کم ميشود. از طرفي درآمدهاي لازم به عنوان يک فرد تحصيل کرده در آن شهر را نخواهند داشت.»
خاقاني
با اشاره به برچيده شدن مسئله زيرميزي در شهرهاي بزرگ و تاکيدبر اينکه در
مناطق محروم چه پزشکان عمومي و چه تخصصي تحت عنوان پزشک خانواده کار
ميکنند، گفت: «در برخي از روستاها و شهرهاي کوچک جراحان با تعرفههاي
دولتي فعاليت ميکنند. هرچند هماکنون تعرفههاي دولتي اصلاح شده است، اما
اصلاح کامل صورت نگرفته و تنها ميتوان گفت به واقعيت نزديک شده است.»
وي با اشاره بر مشکلات ديگر جامعه پزشکي گفت: «براي گروههاي پزشکي مختلف محدوديتهايي ازسوي معاونت درمان ايجاد شده که قبلا نبوده است. اين برخوردها در شهرهاي مختلف سليقهاي است.
کارشناسان مامايي مراقبتها را برعهده دارند، ولي حق نوشتن سونوگرافي براي بيمار را ندارند. اين گلههاي بزرگ جامعه پزشکي است.»خاقاني تصريح کرد: «برخوردهاي سليقهاي معاونتهاي درمان دانشگاهها با جامعه پزشکي در بازديدهايي که در اماکن درماني انجام ميدهند، جامعه پزشکي را ناراحت کرده است. پرداختهاي سازمانهاي بيمهگر با تاخير انجام و در شهرهاي دور افتاده کار کردن در اورژانس براي پزشکان يک کار بسيار سخت، زيانآور و خطرناک حساب ميشود.»
وي ضمن گلايه از عدم
قرارگيري طبابت جزو مشاغل سخت و زيانآور گفت: «طبابت در اورژانسها در
قوانين پزشکي بايد جزو مشاغل سخت و زيانآور قرار گيرد که متاسفانه قرار
نگرفت و در آخرين لحظه پزشکان از اين ليست خارج شدند.»
وي
ضمن تاکيد بر سختي کار پزشکان اورژانس گفت: «پزشکان اورژانس معمولا مورد
تهاجم بيماران و همکاران بيمار قرار ميگيرند. لازم است که رسانه ملي و
نشريات که تاکنون به هجمه عليه پزشکان پرداختند، مقداري در دفاع از جامعه
پزشکي و بيان محدوديتها و فشارهاي بهوجود آمده تلاش کنند.»
مديرکل
نظارت سازمان نظام پزشکي با تاکيد بر لزوم فرهنگسازي در بين مردم گفت:
«مدتهاست که ميگوييم پزشک بايد با مردم اينگونه برخورد کند. پزشک بايد
خوب و با اخلاق باشد. اخلاق پزشکي به ميان ميآيد و در اين خصوص صحبتهاي
زيادي ميشود. صحنههايي از بداخلاقي پزشکان در تلويزيون نشان داده ميشود،
اما امروز فکر ميکنم زمان آن رسيده که به مردم ياد داده شود با پزشکان
چطور برخورد کنند. چطور حرمت گذاشته شود و قدر بدانند پزشکاني را که
عليرغم محدوديتهاي زيادي که تاکنون وجود داشته در کنار بيماران خود بودند
و از نظر دانش و ارائه خدمات با کشورهاي بزرگ دنيا در حال رقابت هستند.
چطور ميشود پزشکان ما اين همه خدمات خوب ارائه ميدهند، اما در نشريات و
مخصوصا رسانههاي ديداري بد نشان داده شوند؟ پس اين يک تلاش است. بايد ريشه
اين تلاش که ميخواهد جامعه پزشکي از ديد مردم منفور کند پيدا کرده و به
آن رسيدگي کنند.»
وي،
تصريح کرد: «وقتي پزشک از هر نظر در رسانهها مقصر اعلام ميشود، توقعات
مردم بالا ميرود و از آنجا که دانش مردم درخصوص بيماريها کم است، اين
مشکلات پيش ميآيد.گاه ديده ميشود که بيمار در لحظه آخر سکته قلبي به
اورژانس آورده ميشود. زماني که حتي شايد بيمار در ماشين و قبل از رسيدن به
اورژانس فوت کرده باشد، بيمار را روي تخت اورژانس ميگذارند و خواهش
ميکنند که پزشک بيمار را نجات دهد. پزشک همه تلاش خود را ميکند و عمليات
احيا را انجام ميدهد و وقتي موفق نميشود، همراهان شروع به فحاشي ميکنند.
تا اندازهاي اين موضوع قابل قبول است. مردم عزيزي را از دست دادهاند و
اضطراب دارند و ميخواهند اين مشکل را گردن کسي بيندازند تا راحت شوند، اما
وقتي تهاجم به حدي ميشود که پزشک را زخمي ميکنند و آسيب ميرسانند، به
گروه پزشکي و پرستار زحمتکش اورژانس و پزشکي که همه کار براي بيمار کرده
آزار ميرسانند، اين نشاندهنده آن است که در جامعه اتفاقي افتاده است.»
خاقاني
ادامه داد: «قبلا اينگونه نبود و اين موارد جديدا صورت گرفته است. قبل از
اين، تهاجم در اورژانسها و به پزشکان تا اين ميزان نبود. به واقع در حال
حاضر کارکردن براي پزشکان در اورژانسها سخت شده است، چه براي پزشکان عمومي
که در لبه تيز حمله قرار دارند و چه براي همکاران متخصص کار کردن سخت و
استرسزا شده است. تهاجم زياد شده و بنده اعتقاد دارم که برنامههاي صدا و
سيما بر عليه پزشکان تاثير داشت.»
اين گوشهاي از درد و دل يک پزشک و يک مسئول سازمان نظام پزشکي بود که اميد است مورد توجه قرار گرفته و تلاش شود تا اگر به ناحق هجمهاي بر عليه روپوش سفيدان جامعه وارد آمده با تدبيرانديشي مسئولان، فرهنگسازي درست و اطلاعرساني به جا، حقي ناحق نشود.
سپید