خطر سقوط و شکستگي
سقوط
و شکستگيهاي استخواني به ميزان قابل توجهي روي عملکرد و نيز مرگ و مير
سالمندان اثرگذار است. بخشي از اين مشکلات به دليل بيخوابي است. به علاوه،
شکستگيها به ميزان قابل توجهي روي کيفيت زندگي سالمندان تاثيرگذارند. 1
نفر از هر 3 سالمند که تا قبل از وقوع شکستگي لگن به طور مستقل زندگي
ميکرد، حداقل به مدت يک سال پس از وقوع شکستگي ناچار به اقامت در مراکز
نگهداري سالمندان خواهد شد.
همچنين لازم به ذکر است که بسياري از داروهاي مورد استفاده براي درمان بيماريهاي مرتبط با سالمندي (نظير داروهاي ضدافسردگي و نارکوتيکها) و نيز بيماريهايي که موجب خواب آلودگي، گيجي و اختلال شناختي نظير دمانس ميشوند، خطر سقوط در جمعيت سالمندان را افزايش ميدهند.
اخيرا انجمن سالمندان آمريکا آلترناتيوهاي غيردارويي را براي
درمان بيخوابي در سالمندان توصيه کرده است و اعلام کرده که خوابآورهاي
غيربنزوديازپيني زولپيدم (آمبين)، اسزوپيکلون (لونستا) و زالپلون (سوناتا)،
داروهاي پرخطر در اين زمينه هستند.
گزينههاي دارويي درمان بيخوابي
داروهاي
خوابآور غيربنزوديازپيني، به دليل توانايي در ايجاد خواب و عوارض کمتر در
مقايسه با بنزوديازپينها (آلپرازولام، لورازپام، ديازپام)، به طور معمول
براي درمان بيخوابي در سالمندان تجويز ميشوند.
پرمصرفترين خوابآورهاي غيربنزوديازپيني عبارتند از زولپيدم و اسزوپيکلون. زالپلون براي کاهش زمان مورد نياز براي شروع خواب کاربرد دارد، اما براي کاهش دفعات بيداري شبانه يا براي افزايش زمان کلي خواب، کارآمد نيست.
نزديک به 2/8ميليون نفر
آمريکايي بالاي 60سال، حداقل از يک دارو براي درمان بيخوابي استفاده
ميکنند. پرمصرف ترين داروها در اين زمينه عبارتند از: خوابآورهاي
غيربنزوديازپيني، بنزوديازپينها، باربيتوراتها، دکسپين، کوئتياپين،
راملتيون و ترازودون. در سال 2010 ميلادي، در حدود 2/5 ميليون نفر آمريکايي
از خوابآورهاي غيربنزوديازپيني استفاده کرده بودند که 87درصد
دريافتکننده زولپيدم بودند. مکانيسم اثر خوابآورهاي غيربنزوديازپيني،
مشابه بنزوديازپينهاست. آنها آگونيستهاي گيرنده بنزوديازپين هستند که در
مقايسه با بنزوديازپينها براي گيرندههاي گاما آمينوبوتيريک اسيد نوعA (که حاوي زيرواحد آلفا هستند)، اختصاصي ترند.
زولپيدم در درمان بيخوابي ناشي از اختلال القاي شروع خواب موثر است، اما به دليل نيمه عمر کوتاهش، باعث بهبود مدت خواب و کاهش تعداد دفعات بيدارباش نميشود. اين دارو فقط براي مصرف کوتاه مدت مورد تاييد سازمان غذا و دارو قرار دارد.
زولپيدم براي بيخوابي ناشي از مشکل در القاي خواب و نيز ادامه
خواب (با استفاده از اشکال آهستهرهش) ، براي مدت 6 ماه درمان موثر است اما
فقط براي درمان کوتاه مدت مجوز دارد. به علاوه، در سال 2013 ميلادي سازمان
غذا و داروي آمريکا شرايط جديدي را براي ترکيبات دارويي حاوي زولپيدم
تصويب کرد که شامل کاهش دوز آغازين به 5ميليگرم براي فرمولاسيون
سريعالرهش و 6/25 ميليگرم براي فرمولاسيون آهستهرهش است. هشدار در مورد
ممنوعيت رانندگي و ساير فعاليتهاي مشابه در روز بعد از مصرف
فرمولاسيونهاي آهسته رهش 6/25 و 12/5 ميلي گرمي زولپيدم نيز اضافه
شدهاند.
اسزوپيکلون
در درمان تاخير در خواب و نيز براي پايدار نگهداشتن خواب کمککننده و مصرف
آن براي مدت 12 ماه موثر شناخته شده است. اسزوپيکلون تنها خوابآور
غيربنزوديازپيني مورد تاييد سازمان غذا و داروي آمريکا محسوب ميشود که
کاربرد درازمدت آن مجاز است.
در
مقام مقايسه عوارض اين داروها در سالمندان، زولپيدم در مقايسه با زولپلون
با شيوع بيشتر بيخوابي همراه است. اثرات آن روي تاخير در شروع خواب، در
جمعيت سالمندان مشابه است. البته اسزوپيکلون در مقايسه با زولپيدم افزايش
طول مدت خواب را در حدود 30 دقيقه نشان داده است.
هم
بيخوابي درمان نشده و هم داروهاي مورد استفاده در درمان بيخوابي، با
افزايش خطر سقوط در سالمندان مرتبط دانسته شده اند. در مطالعهاي روي
ساکنان بالاي 65 سال خانه سالمندان ميشيگان که با بيخوابي درمان نشده و
بيخوابي که پاسخ درماني به خوابآورها نداده دست و پنجه نرم ميکردند،
انجام شده، اين وضعيت با افزايش خطر سقوط همراه است.
مطالعه ديگري که در 2013 ميلادي به چاپ رسيده نشان داده که خوابآورها (زولپيدم، زوپيکلون و امثال آنها) در بيماران با ميانگين سني 64 سال، با خطر سقوط مرتبط بوده است. به علاوه، زولپيدم در بيماران بستري در بخشهاي بيمارستاني نيز با خطر سقوط ارتباط داده شده است.
مطالعات روي اثر خوابآورهاي غيربنزوديازپيني و
سقوط در بيماران سرپايي اندکاند، اما تحقيقات متعددي در مورد بيماران
بستري تحت درمان با داروهاي خوابآور انجام شده است. متاسفانه، حتي در
شرايطي که بيمار سالمند دست از مصرف دارو ميکشد، ممکن است اختلال عملکرد
سايکوموتور براي مدت 6 ماه باقي بماند و موجب قرار دادن بيمار در معرض خطر
سقوط حتي پس از قطع دارو شود.
خطر شکستگي در سالمندان، يک نگراني مهم است. شکستگيها، بهخصوص شکستگي لگن بهميزان قابل توجهي کيفيت زندگي بيمار سالمند را کاهش و خطر مرگ و مير وي را افزايش ميدهد.
در يک مطالعه گذشته نگر که در سال 2014 منتشر شد، لين و
همکارانش نشان دادند، بيماراني که زولپيدم را دريافت ميکردند، 2/23 برابر
بيشتر از سايرين در معرض خطر شکستگي لگن قراردارند. دريافت کنندگان سالمند
زولپيدم در مقايسه با ساير سالمندان، دو برابر بيشتر در معرض خطر شکستگي
لگن قرار داشتند.
اين مطالعه مشابه مطالعه ديگري است که در سال 2001 ميلادي انجام شده و در مصرفکنندگان بالاي 65 سال زولپيدم خطر دوبرابري شکستگيهاي لگن را نشان داده است.
در سال 2014 ميلادي يک مطالعه در نروژ روي داروهاي ضداضطراب (ديازپام، اگزازپام، آلپرازولام، هيدروکسيزين) و خوابآورهاي غيربنزوديازپيني (زوپيکلون و زولپيدم)، شيوع قابل مقايسه شکستگيهاي لگن را نشان دادند. اين نتايج مشابه نتايج مطالعه فينکل و همکارانش بود که تلاش داشتند، مشخص کنند، آيا زولپيدم گزينه آلترناتيو بيخطرتري براي بنزوديازپينها هست يا نه. داروهاي خوابآور غيربنزوديازپيني به طور معمول از بنزوديازپينها بيخطرتر فرض ميشوند، اما مشاهدات اخير حاکي از آن هستند که آنچه واقعيت دارد، تصويري مشابه بنزوديازپينهايي است که هم اکنون گزينه دارويي نامناسبي براي سالمندان فرض ميشوند.
منبع: US.Pharmacist,2015