با توجه به رواج استفاده از
کتب کمک آموزشی و
تدریس خصوصی در آستانه
امتحانات، کیفیت پایین آموزش همیشه از مسائل مورد بحث مسئولان امر بوده
است. مراجعه دانشآموزان به مراکز خصوصی و آموزشگاههای علمی آزاد در قالب
کلاس زبان یا جبرانی و تقویتی در ایام امتحانات و کنکور پدیدهای نوظهور
نیست و ریشهای چندین ساله دارد. بخشی از گرایش دانشآموزان به استفاده از
کلاسهای تقویتی و جبرانی یا کتب کمک آموزشی به دلیل تبلیغات موجود است
بهگونهای که گاهی تحت تاثیر این تبلیغات دانشآموزان را به استفاده از
این کتب و کلاسها عادت دادهایم.
ضعف در ساختار
یک کارشناس آموزش و پرورش درباره کم و کیف استفاده از معلم خصوصی در فصل
امتحان برای برخی از دانشآموزان میگوید: استفاده از معلم
خصوصی نه اشکال خانوادهها و نه کاستی در سیستم آموزشی کشور محسوب میشود
بلکه هماکنون شاهد وجود ضعف در ساختار نمرهگرایی و معدلمحوری در آموزش و
پرورش هستیم. محمدرضا نیکنژاد میافزاید: وقتی خانوادهها همه انرژی خود
را برای کسب نمره امتحانی مطلوب فرزندانشان قرار میدهند معلم و مدیر مدرسه
یک هدف که آن هم کسب نمره بالاتر یا قبولی دانشآموز است را دنبال
میکنند. به گفته او در اصل کسب دانش برای نمره و معدل نیست بلکه آموزش
باید تحت ارتقای دانایی و افزایش هوش هیجانی دانشآموز باشد اما به دلیل
ضعف آموزش فقط روی کسب نمره تاکید میشود و با این وجود طبیعی است که
تمام لایههای آموزش روی نمره متمرکز شود البته باید به این نکته توجه
داشت که در این فرایند نه والدین، نه معلمان و نه دانشآموز مقصر نیستند
بلکه وقتی مسائل درسی هیچ پیوند و ارتباطی با مسائل روز دانشآموز ندارد به
نسبت دانشآموز هم در طی ماههای تحصیلی از مدرسه بیزار میشود.
آموزشها به روز نیست
به گفته این کارشناس آموزش و پرورش آموزشهای موجود در مدارس به هیچ عنوان
به روز نیستند و این عدم نیازسنجی بین نیاز کودک و نوجوان با محتوای
آموزشی بهروز، فاصله و عدم علاقه به علم را در میان دانشآموزان به
همراه دارد. نیکنژاد تصریح میکند: تا وقتی که نمرهمحوری و معدلمحوری در
جامعه حاکم است، دانشآموزان دانشآموخته محسوب نمیشوند و از لحاظ دانشی و
علمی هم تحت آموزشهای اجتماعی قرار نمیگیرد و این طبیعی است که در شب
امتحان هم از معلم خصوصی برای افزایش قوای کاذب و به نوعی دوپینگ استفاده
شود تا فرد فقط فرد مدر ک قبولی را بگیرد و دیگر هیچ بار علمی را در
دانشآموزان نخواهیم دید. مجموع این مسائل سبب شده است تا فقط شاهد کثرت
مدرکگرایی در بین افراد باشیم. هماکنون در پایه ابتدایی شاهد حذف نمره و
اعمال شیوه ارزشیابی هستیم که نیکنژاد میگوید: در این زمینه مسئولان
آموزش و پرروش در پی دو نوع عملکرد هستند؛ یکی ارزیابی توصیفی و دیگری
ارزیابی همراه با نمره در صورتی که موانع ساختاری در مقابل ارزشیابی توصیفی
فراوان است. برای مثال تعداد دانشآموزان در یک کلاس زیاد است و نمیتوان
برای هر دانشآموز یک کاربرگ ارزشیابی توصیفی را مطابق توانایی دانشآموز
تکمیل کرد. او تصریح میکند: با توجه به اینکه میانگین دانشآموزان دبستان
در یک کلاس رقمی حدود 35 تا 40 نفر است در نتیجه معلم نمیتواند در این
شیوه نوین آموزشی کاری از پیش ببرد اما در کل حذف نمره ارزشمند است. به
گفته این کارشناس آموزش و پرورش باید توجه داشت که با اعمال این شیوه جدید
با کاستیهای فراوان از جمله افزایش تعداد دانش آموزان در کلاس، عدم آشنایی
والدین با ساختار ارزشیابی توصیفی، عدم گذراندن دورههای ضمنخدمت برای
معلمان برای تفهیم شیوه آموزشی جدید مواجه هستیم که در نهایت معلم مجبور به
آسان گرفتن ارزشیابی میشود. به گفته او تکرار پایه در اغلب مدارس با
مخالفت مدیر مدرسه همراه است آن هم به این دلیل که این امتیاز منفی برای
مدرسه محسوب میشود و با این تصمیمگیری شاهد افزایش بیسوادی در پایههای
دیگر خواهیم بود. در اصل اگر ارزشیابی توصیفی در مقاطع راهنمایی ورود پیدا
کند بهشدت سطح سواد را در جامعه مورد حمله قرار میدهد و باید در آینده
منتظر دانشآموزان بیسواد و کمسواد باشیم.