کد خبر: ۵۹۹۴۶
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۰ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - 2015April 27
شفا آنلاين:اجتماعی>آسیب های اجتماعی-بدبینی، رابطه عجولانه، اجبار به ازدواج و وابستگی عاطفی از جمله مشکلات شایعی است که در رابطه دوستی بین دختران و پسران به وجود می‌آید. ولی طرح این هشدارها به معنی نفی هر نوع رابطه نیست.

به گزارش شفا آنلاين،دکتر مریم اسماعیلی‌نسب نوشت: شناخت از خود و آشنایی با روحیات جنس مخالف برای زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی افراد در آینده، یک نیاز به شمار می‌رود. ولی آنچه مسلم است این رابطه چالش‌های خاص خود را به همراه دارد. جناب آقای دکتر گلزاری در شماره‌های قبل به تفصیل و از زوایای مختلف به این موضوع پرداخته‌اند. در این مجال، به واسطه چند سال تجربه در کار با دانش‌آموزان و دانشجویان که بخش عمده‌ای از مشکلات آنها را این موضوع تشکیل می‌دهد، به بیان چند نکته و مشکلات شایعی که در این روابط مشاهده نموده‌ام، اشاره خواهیم کرد.


بدبینی

«ظاهراً برای مشاوره ازدواج آمده بودند اما اینقدر تنش داشتند که کاملاً می‌شد تردید و تعارض را در آنها مشاهده کرد. پسر گفت: من همین الان هم، تحمل رفتارها و بدبینی‌های او را ندارم. مدام من را چک می‌کند. آبروی من را پیش همکلاسی‌ها و دوستانم برده است. هر روز تا جلو در دانشگاه می‌آید تا با من برگردد. یک‌بار با همکلاسی‌هایم در محوطه دانشگاه ایستاده بودیم. به اسم اینکه تو با همکلاسی‌های دختر کلاستان می‌خندی و زیادی صمیمی هستی،‌ جار و جنجالی راه انداخت که جلو همه بچه‌های دانشگاه تابلو شده‌ام؛ اگر 1 ساعت از من خبر نداشته باشد به همه دوستانم زنگ می‌زند...»

دختری می‌گفت: «ما 3 سال است که با هم دوست شده‌ایم. اوایل رابطه‌مان خوب بود ولی کم‌کم اینقدر شکاک شده است که من حتی حق ندارم با پسرهای فامیل سلام و احوالپرسی کنم. هر روز باید از لحظه بیدار شدن از خواب تا لحظه آخر روز را با SMS به او گزارش دهم و اگر یک مورد را فراموش کنم،هزار جور تهمت ناروا به من نسبت می‌دهد.»

پسری می‌گفت: «درست است که من به خاطر دوستی با دخترها وجهه بدی در خانواده و فامیل پیدا کرده‌ام و افت شدیدی در درس‌ها داشته‌ام، ولی از همه اینها بدتر، ‌احساس بدبینی است که در من به وجود آمده. من فکر می‌کنم به هیچ دختری نمی‌شود اعتماد کرد چون در این مدت خیانت‌های زیادی از آنها دیده‌ام و البته خودم هم این کار را کرده‌ام.»

اینها چند مورد از صدها نمونه‌ای است که نشان می‌دهد یکی از پیامدهای احتمالی دوستی‌های زودگذر و حساب نشده، بدبینی است.

بویژه وقتی افراد در سنین پایین‌تری با این موارد مواجه شوند اثرات منفی شدید‌تری در ذهنیت آنها درباره جنس مخالف می‌گذارد.

به کرات این جمله را از زبان دانش‌آموزان پسر و دختر مراجع خود شنیده‌ام که وقتی با مشکلاتی در این زمینه مواجه بوده‌اند می‌گویند: «همه دخترها همین‌جوری‌‌اند یا همه پسرها، همین‌جوری‌اند.»

در حالی که منطقاً، خودشان هم چندان به این مسئله باور ندارند ولی زندگی آنها تحت‌تأثیر چنین دیدگاهی قرار خواهد گرفت.

بسیاری اوقات این بدبینی محدود به این روابط دوستی نمی‌شود بلکه بر روش زندگی فرد در زندگی خانوادگی‌اش در آینده، هم اثر می‌گذارد.



انگیزه‌های متفاوت در دوستی

امیر و مینا در یک سفر کوهنوردی با هم آشنا شده بودند. مینا پس از مدتی از امیر می‌خواهد که تکلیف رابطه را مشخص کند. امیر ابتدا می‌پذیرد که همراه خانواده به خواستگاری بیاید ولی بعد برای مدتی ناپدید می‌شود و بعد از چندی دوباره از مینا می‌خواهد که به رابطه‌شان به‌صورت دوستی ادامه دهند و به ازدواج فکر نکنند چون مادرش با چنین ازدواجی مخالف است. اما برای مینا که به برنامه‌ریزی برای آینده‌اش می‌اندیشید و این نوع دوستی‌ها را نوعی تلف کردن وقت می‌دانست، هم ادامه این رابطه به‌صورت دوستی غیرقابل قبول بود و هم توان فکر نکردن به او را نداشت.

همین مسئله سبب شده بود تا جنبه‌های مختلف زندگی‌اش تحت تأثیر قرار گرفته و به ویژه دچار افت تحصیلی شدید شود. و از همه بدتر صحبت‌های ضد و نقیض امیر که هرچند گاهی به شدت ابراز علاقه می‌کرد و از سوی دیگر از آینده نامعلومش صحبت می‌کرد، سبب شده بود، تا مینا نتواند موقعیت‌های دیگری که برایش پیش می‌آید را جدی بگیرد.

بسیاری معتقدند که هدف پسرها و دخترها از دوستی متفاوت است. دخترها این روابط را مقدمه یک ماجرای جدی در آینده می‌پندارند ولی پسرها بیشتر به قصد کنجکاوی، محک زدن توان اجتماعی خود در برقراری رابطه با جنس مخالف و گاهی نیز گذران وقت وارد رابطه می‌شوند.

به هر حال، وقتی انگیزه و هدف افراد از ایجاد رابطه متفاوت باشد، برای هر دو طرف مشکل ایجاد خواهد شد.

به همین دلیل است که توصیه می‌شود هرگز با ابهام وارد یک رابطه نشوید. بدانید هدف خودتان چیست و حتماً از هدف طرف مقابل در همان ابتدا اطمینان حاصل نمایید.



وابستگی عاطفی

در روابط دوستی، به‌خصوص در آغاز به دلیل آنکه بحث تعهد و مسئولیت و چالش‌های یک زندگی جدی وجود ندارد، افراد بی‌محابا تمام عواطف خود را چنان نثار هم می‌کنند که بعد از مدتی این تصور در آنها ایجاد می‌شود که مبادا در آینده با فردی جز این فرد ازدواج کنند که به این اندازه آنها را دوست نداشته باشد. حال آنکه گاهی این ارتباط عاطفی تنها یک سوء تفاهم است یا یک نوع وابستگی که به طور طبیعی شکل می‌گیرد. به‌همین دلیل است که در بسیاری آموزش‌های پیش از ازدواج ضمن تأکید بر لزوم وجود دوره آشنایی، تأکید می‌شود که نباید زمان بیش از 4 یا 5 ماه طول بکشد چون طولانی شدن زمان به‌خودی خود سبب ایجاد وابستگی عاطفی می‌گردد و تصمیم‌گیری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

دختر و پسری که از نظر مذهبی و فرهنگی با هم تفاوت زیادی داشتند و هرچند وقت یک بار این مسئله به مشاجرات زیادی بین آنها تبدیل می‌شد و ضمناً‌ خانواده‌های آنها با ازدواجشان مخالف بودند، قادر به جدایی از هم نبودند چون از این واهمه داشتند که هرگز فرد دیگری آنها را به این اندازه دوست نخواهد داشت.



اجبار به ازدواج

روابط دختران و پسران در همه فرهنگ‌ها چالش‌های خاص خود را دارد. در فرهنگ ما نیز با وجود آنکه دیگر شکل سنتی گذشته را ندارد، چنین روابطی اغلب همراه با پنهان‌کاری است. در حقیقت هنوز در اکثر خانواده‌ها، نگاه مثبتی به چنین روابطی به‌ویژه اگر نیت ازدواج در آن نباشد، وجود ندارد. بسیاری اوقات آشکار شدن رابطه یا ایجاد شرایطی در آن که مغایر با ارزش‌های شخصی یا خانوادگی افراد باشد،‌ سبب می‌شود تا هر دو طرف به‌ویژه دختران ماجرا را به سمت وصلت‌هایی سوق دهند که ممکن است هیچ تناسبی در آن نباشد و چون معمولاً ‌در سنین پایین اتفاق می‌افتد، مشکلات بسیار زیادی به دنبال دارد.



روابط عجولانه

پسر دانشجویی می‌گفت: «برای من که تا قبل از دانشگاه با هیچ دختری ارتباط نداشتم، خیلی نگران‌کننده بود که چطور با دخترها برخورد کنم؟! همه چیز در این مورد برایم مبهم بود. برای همین، همه تلاشم را صرف این کردم تا با آنها صحبت کنم و گروه‌هایی تشکیل بدهیم که دخترها و پسرها هر دو در آن باشند. ولی اگر می‌دانستم که این کار به سرعت باعث دوستی‌های زیادی صمیمانه و جدی می‌شود هرگز این کار را نمی‌کردم. من هدفم روابط اجتماعی گسترده بود ولی خیلی زود به یک سری وابستگی عاطفی تبدیل شد که نمی‌دانم با آن چه کنم؟ اول فکر می‌کردم که رابطه با جنس مخالف یک چیز عجیب و غریب است اما بعد فهمیدم که کاملاً عادی است و فقط خودم را به دردسر انداختم.»

این یکی از نگرانی‌های عمده دانشجویان در هنگام ورود به دانشگاه است که چگونه با فضایی که دختران و پسران احتمالاً برای نخستین بار در یک مکان مشترک به تحصیل مشغولند کنار بیایند؟ آیا توان ایجاد رابطه با آنها و کسب پذیرش اجتماعی را خواهند داشت؟!

البته این نگرانی طبیعی است ولی شاید راه‌حل مناسب آن نباشد که خود را با عجله درگیر چنین تجربه‌ای کرد. به ویژه آنکه معمولاً در آغاز هر فعالیت جدید وموقعیت جدید از جمله ورود به دانشگاه نگرانی‌ها و بحران‌های مختلفی در مقابل فرد قرار می‌گیرد که فرد باید با تک‌تک آنها کنار بیاید. کمی تأمل و صبر باعث می‌شود که فرد با درایت بیشتری با مسائل مواجه شود. بسیاری از این افراد از ترس اینکه مبادا تنها بمانند، با عجله دوستانی برای خود انتخاب می‌کنند که چون با دقت و حوصله نبوده است برای آنها مشکل‌زا می‌شود.



سعی در تغییر دیگری

آنچه معمولاً به عنوان پیامد وابستگی عاطفی و اجبار به ازدواج اتفاق می‌افتد آن است که یا افراد سعی در توجیه تفاوت‌ها می‌کنند یا سعی در تغییر دیگری.

لیلا می‌گفت، رضا حتماً بعد از ازدواج، اعتیادش را ترک می‌کند الان به خاطر سختی‌های زندگی‌اش به این کار ادامه می‌دهد.

آیدین می‌گفت، «بدخلقی‌های نگار به خاطر خانواده‌اش است. اگر او از این خانواده بیرون بیاید، درست می‌شود.»

اینها چیزی جز توجیه ادامه مبهم رابطه نیست. گاهی نیز همان‌طور که گفتیم دو طرف سعی در تغییر دیگری می‌کنند.

فردی که سال‌های سال با شیوه خاصی از پوشش و رفتار و نگرش زیسته است به‌راحتی قادر به تغییر آن نیست و تازه این تغییر نگرش و رفتار باید به خواست او صورت گیرد. افراد ترجیح می‌دهند همان‌‌گونه که هستند مورد پذیرش قرار گیرند و نه پذیرش مشروط. به همین دلیل است که تلاش در تغییر دیگری در جهت دلخواه خود در بسیاری موارد با ناکامی مواجه می‌شود و اگر هم طرف مقابل به اجبار به آن تن در دهد، با دلخوری،‌ انتظار متقابل و کاهش اعتماد به ‌نفس همراه خواهد بود.



بحث پایانی

بدبینی، رابطه عجولانه، اجبار به ازدواج و وابستگی عاطفی از جمله مشکلات شایعی است که در رابطه دوستی بین دختران و پسران به وجود می‌آید. ولی طرح این هشدارها به معنی نفی هر نوع رابطه نیست بلکه تذکر در مورد رابطه‌ای است که:

ـ طرفین یا یکی از آنها از پختگی روانی اجتماعی برخوردار نیستند.

ـ هدف رابطه مبهم است.

ـ در آن پنهان‌کاری وجود دارد.

ـ بین افراد تناسب وجود ندارد.

در غیر این صورت، از دل یک رابطه اجتماعی هدفمند و بدون نیاز به پنهان‌کاری و بهره‌گیری از نظر مشورتی متخصصان، می‌توان تجربیات ارزشمند بسیاری بیرون کشید.




سپیده دانایی




نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: