شفاآنلاین-یاد نکردن مرگ به معنای نبودن مرگ نیست، معنای آن بد مردن است. ما باید بهانه های مختلفی را برای مرگ اندیش بودن ایجاد بکنیم.
به گزارش شفا آنلاین،پیامبر وقتی بهار را می دید
می فرمود: بهار را که دیدید به یاد قیامت بیفتید. این یک بهانه است که
انسان به یاد مرگ بیفتد و به آن توجه بکند . پیامبر وقتی از خواب بلند می
شد می فرمود: خدارا شکر که ما را زنده کرد پس از مردن. زیرا خواب یک مرگ
سبک است که در تعابیر قرآن کنار مرگ گذاشته شده است. در خواب تعلق روح
کاملا قطع نمی شود و اگر خدا اجازه بدهد روح بر می گردد و این تعبیر قرآن
است. تعبیر پیامبر بعد از بلند شدن خواب این بود که الحمدلله زنده شدیم.
پیامبر فرمود : نشانی انسان عاقل این است که زیاد یاد مرگ بکند . یکی از
کارهایی که می تواند به انسان کمک بکند رفتن به قبرستان است . البته نه
قبرستانی که به شکل فضای سبز در آمده است . به شکلی که در آنجا تامل بکنیم و
خلوتی داشته باشیم و به قلبمان برسانیم که ما هم به اینجا گذر خواهیم کرد
.
موعظه ها را جدی بگیریم
کار دیگری که می تواند به ما کمک کند شنیدن موعظه هاست؛ مثل موعظه های
شنیداری زیرا ما احتیاج به موعظه های شنیداری داریم. حضرت علی(علیه السلام)
به بعضی افراد می فرمودند که من را موعظه کن. طرف گفت که شما همه را می
دانید. حضرت فرمودند: در شنیدن اثری است که در دانستن نیست. انسان باید
بشنود . آقایی می گفت که پدرم وقتی می خواست مادرم را برای نمازصبح اول وقت
بیدار کند میگفت: خانم بلند شو. آنقدر بخوابیم که دیگر کسی نیست که ما را
صدا بزند. ما موعظه های نوشتاری هم داریم . کتاب منازل الاخرة از محدث قمی
و کتاب سیاحت غرب که آقای قوچانی نوشته است را بخوانید . بعد از مسئله
توحید ما مسئله ای مهمتر از مسئله یاد مرگ نداریم . این نشان می دهد که
سِّر عمیقی در این مسئله است. آقای مطهری با آیت الله قوچانی ارتباطی داشته
و پرسیده چطور از احوالات بعد از مرگ خودت نوشته ای؟ ایشان فرمودند که
مقداری از احادیث و روایت که فرموده اند آن طرف چه خبر است و بعد مکاشفات.
مکاشفات خیالات و خواب نیست بلکه منطبق بر روایات است و با روایت تایید می
شود.
با وصیت کردن کسی نمی میرد
کار دیگر وصیت کردن است. کسی با وصیت کردن نمی میرد. لازم نیست که ما سر و
صدا بکنیم. وصیتی بکنید که بتوانید در اختیار کسی بگذارید. گاهی وصیت کردن
واجب است. همیشه مستحب نیست. نوشتن وصیت و هر چند وقت دیدن این وصیت روی
ما اثر می گذارد. وصیت و کفن کسی را نمی میراند اگر اجلش نرسیده باشد. دیدن
کفن انسان را از دنیا جدا می کند. به انسان تذکری می دهد. اینها می تواند
به ما کمک بکند تا به یاد مرگ باشیم . دعای امام سجاد(ع) در سجده این است
که می فرماید: خدایا کاری بکن که ما از دنیا جدا بشویم که پُر از غرور و
فریب است، توجه ما به دنیای ابدیت باشد، آماده و مهیا برای مرگ بشویم قبل
از اینکه به سراغ ما بیاید . در منابع دینی ما بطور بسیار جدی به یاد مرگ
پرداخته شده است. شما حدود یک هزار و دویست آیه در قرآن می بینید که اسمی
از مرگ، منازل و مراحل بعد از مرگ در آن آمده است. این نشان دهنده اهمیت
مسئله است. مرحوم علامه مجلسی در سه جلد بحارالانوار صدها هزار احادیث در
این مورد جمع آوری کرده است . در معارف دینی ما به این مسئله پرداخته شده
است. بعد از مسئله توحید ما مسئله ای مهمتر از مسئله یاد مرگ نداریم. این
نشان می دهد که سِّر عمیقی در این مسئله است. ما یاد مرگ را جدی نمی گیریم.
با بستن چشمهایمان روی موضوع، واقعیت حذف نمی شود. یاد نکردن مرگ به معنای
نبودن مرگ نیست، معنای آن بد مردن است. اگر کسی یاد مرگ نباشد معنایش این
نیست که مرگ به سراغش نمیآید. یاد مرگ باعث نشاط و زنده دلی میشود برخلاف
آنچه که تصور میشود که یاد مرگ باعث تلخ کامی میشود.
جدیت و تلاش
اگر دانش، «گنج» است، پس برای دست یافتن به آن، باید «رنج» کشید؛ «نابرده
رنج، گنج میسر نمی شود».در یکی از احادیث قدسی به گوشه ای از اسرار و حکمت
ها و سنت های الهی اشاره شده است. در آن حدیث آمده است که خداوند می
فرماید: من پنج چیز قرار دادم و مردم سراغ آنها را در جای دیگر می جویند و
هرگز به آنها نخواهند رسید... یکی از این پنج چیز، گنج دانش است که در
خرابة گرسنگی و زحمت و رنج، مدفون است و باید با تیشة تلاش، به حفاری در
این زمین و زمینه پرداخت و «گوهر دانایی» را به دست آورد. متن حدیث چنین
است: «وضعت العلم فی الجوع و الجهد و الناس یطلوبنه بالشبعة و الراحة، فلا
یحدونه؛دانش را در گرسنگی و تلاش قرار دادم؛ مردم آن را در سیری و آسایش می
جویند؛ پس آن را نمی یابند».«هجرت برای کسب علم»، گوشه ای از این جدّ و
جهد به شمار می رود. در مهاجرتها و غربت ها، گاهی هم گرسنگی و سختی و
محرومیت و آوارگی است و هر کس که شیفتة طاووس علم و معرفت باشد، باید زحمت
سفر به هندوستان غربت و سختی را هم بر خویش هموار سازد. «هر کسی طاووس
خواهد، جور هندوستان کشد...».
معماهای معنوی صبر
در قرآن کریم، واژه صبر بیش از هفتاد بار تکرار شده است. خدا در آیات
فراوانی به دارندگان این صفت، مژده پاداش داده، و اجر آنان را بی شمار
معرفی کرده است.همچنین می فرماید: و آنها که در هنگام مصیبت، می گویند ما
متعلق به خدا هستیم و بهسوی او بازمی گردیم، اینها همانهایی هستند که
الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و هدایت یافتگان هستند، (بقره: 156) اجری
که به آنها بدهیم، بسیار بهتر از عملی است که انجام می دهند. (نحل: 96)
خداوند در آیه ای دیگر نصیحت لقمان به فرزندش را بیان می کند و می فرماید:
در برابر مصیبتهایی که به تو می رسد، پیشه کردن این صفت از کارهای مهم و
اساسی است. در حدیثی قدسی، خداوند به بندگانش خطاب می کند: «هر کس به قضای
من رضا ندهد و بر بلای من این کار را انجام ندهد، خدایی جز من جوید.» و در
حدیث قدسی دیگری خطاب به ایشان می فرماید: «وقتی مصیبت تن یا فرزند یا
مال، متوجه یکی از بندگانم کنم و او از آن مصیبت استقبال کند، روز قیامت
شرم دارم که میزانی برای او قرار دهم». ارزش این کار نیکو در کلام پیامبر و
امامان معصوم(ع) نیز بیان شده است. رسول خدا(ص) می فرماید: نسبت آن به
ایمان، مانند نسبت سر است در بدن و کسی که آن را ندارد، ایمانش سودی
ندارد؛زیرا این خصلت، نیمی از ایمان است. همچنین می فرماید: صبر سه نوع
است: در هنگام بلا و مصیبت، برانجام طاعت، و بر ترک معصیت. آن حضرت، این
خصلت را یکی از پنج لوازم ایمان بهشمار آورده و فرموده است: از آزاد کردن
بندگان بهتر است و خداوند، صاحب آن را بدون حساب به بهشت می برد و روزی
وسیع تری به او عطا خواهد کرد. بنا بر فرمایش ایشان، این عمل از سوی فقرا
نیکوتر است، بهترین وسیله رسیدن به مقصود و سلاحی نیکوست. یکی از سه چیزی
است که بنده بهوسیله آن خواستههای دنیا و آخرتش را بهدست می آورد. در
پایان می فرماید: بدان که ظفر قرین آن است و بی قراری به هنگام بلا و
آزمایش، تمام مصیبت است. امیر بیان، حضرت علی(ع) درباره آن می فرماید: از
شجاعت است، و بینی دشمنان را به خاک می مالد. به وسیله آن می توان به
ارزشهای بسیار عالی دست یافت؛ زیرا یکی از سه چیزی است که باعث کمال انسان
است.
آرمان