کد خبر: ۵۲۱۰۳
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۹ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - 2015February 19
شفاآنلاین-اعتماد، اطمینان و امنیت خاطر از مهم‌ترین عوامل موفقیت در یک رابطه خانوادگی به‌حساب می‌آیند.

كوچك‌ترين جرقه‌هاي شك و دودلي، امنيت رابطه را به خطر مي‌اندازند؛ بنابراين بايد در لحظه نخست مهار و كنترل شوند. اينكه وقتي اعتماد لازم در رابطه از بين مي‌رود، چه‌كسي مقصر است،چيزي است كه احتياج به بحث و بررسي دارد ولي بدون شناخت مقصر اصلي، بايد به‌دنبال بررسي علل و عوامل بروز اين مشكل و راه‌هاي مقابله با آن بود. حجت‌الاسلام جواد گلي، كارشناس مسائل خانواده، توصيه‌هايي برايتان دارد كه مي‌توانيد با رعايت آنها آسيب شكاكي را از خانه‌تان جمع كنيد.

  • اين 3 اصل اساسي

اصلا مي‌دانيد چرا شكاكي در رابطه شما با همسرتان تقويت مي‌شود؟

اصل اول:

اعتماد: يكي از عوامل شك به يكديگر، وجود نداشتن اعتماد كافي بين زوجين است. در واقع اگر زن و شوهري مفاهمه صحيح و ارتباط صميمانه با هم داشته باشند، اعتماد هم بين آنها به‌وجود خواهد آمد. زماني هم كه زن و شوهري به هم اعتماد داشته باشند اصلا نگران نيستند كه شخص ديگري (زن يا مرد) بتواند در رابطه آنها مشكلي به‌وجود بياورد. چون هيچ وقت فكر نمي‌كنند شخص ديگري بتواند نظر همسرشان را به‌خود جلب كند.

اصل دوم:

رعايت هنجارها : عامل ديگر شك،‌ رعايت نكردن عرف پسنديده جامعه و دستورات ديني است؛ مثل روابط زن و مرد با ديگران. وقتي فردي ميزان معاشرت همسر خود را با مردان ديگر و با كساني كه در اطراف او هستند (همكار، اعضاي خانواده و... ) به‌ويژه در مهماني‌ها و روابط شغلي، خارج از هنجارهاي ديني و اجتماعي مي‌بيند مي‌تواند نخستين جرقه‌هاي شك و بدگماني را در او به‌وجود بياورد.

اصل سوم:

طرح موضوعات مهم : گاهي بدگماني‌هاي زوجين ناشي از آن است كه از بعضي مسائل مهم درخصوص همسرشان بي‌اطلاع هستند؛ مثلا در محل كار اتفاق مهمي افتاده كه فرد آن را با همسرش در ميان نمي‌گذارد. بنابراين وقتي اين موضوعات را از دهان شخص ديگري مي‌شنود شك و بدگماني در اوبه‌وجود مي‌آيد. گفتن بعضي از جزئيات روابط ما با ديگران كمك مي‌كند كه همسرمان به ما اعتماد كند.

  • آدم خوبي شويد لطفا!

مواجهه با همسر شكاك هم براي خودش آدابي دارد كه اينجا با آن آشنا مي‌شويد

1- رفتارتان را اصلاح كنيد! وقتي با يك همسر شكاك مواجه هستيم اولويت نخست اين است كه رفتارمان را اصلاح كنيم و در ارتباط با افراد ديگر به‌گونه‌اي رفتار نكنيم كه موجب ايجاد حساسيت در همسرمان شود. البته اگر رابطه صحيح در ازدواج و همچنين آنچه ما آن را عشق مي‌ناميم، بر رابطه حاكم باشد در روابط ما هيچ مشكلي به‌وجود نخواهد آمد. گاهي مي‌بينيم جذابيت‌ها و كشش‌هاي زوجين نسبت به يكديگر كمتر از كشش‌هايي است كه در ساير مناسبات خانوادگي دارند كه اين اتفاق بسيار خطرناك است؛چون اين باور در طرف مقابل ما ايجاد مي‌شود كه به معاشرت با ديگران رغبت بيشتري داريم.

2- تلافي نكنيد: نبايد مناسبات اجتماعي خود را در برابر همسرمان طوري طراحي كنيم كه او دچار بدگماني شود. گاهي اينگونه رفتارها تعمدي است و به‌نظر مي‌رسد مي‌خواهيم تلافي يا خودنمايي كنيم؛ مثلا اگرشخصي قبل از ازدواج خواستگاراني داشته، براي تلافي رفتار ناپسند همسرش، شروع به تعريف از آنها مي‌كند! درحالي‌كه اينگونه كارها آسيب‌هاي جدي و غيرقابل جبراني به رابطه مي‌زند؛ ما مي‌توانيم براي پرهيز ازهرگونه شك و بدگماني ابتدا با طرف مقابل خود مصالحه كنيم. مثلا بگوييم: «من اين حق را دارم كه هفته‌اي يك‌بار دوستانم را در يك محيط دوستانه ببينم...». ضمن اينكه هيچ‌چيز را هم مخفي نمي‌كنيم. همسرمان هم بايد حقوقي را براي خود درنظر بگيرد و هر دو طرف بايد در اين خصوص كاملا منصفانه رفتار كنيم.

3- فقط راست بگوييد! اين را بدانيد كه در رابطه با همسرمان ما وظيفه داريم در هر شرايطي به طرف مقابل راست بگوييم، البته ممكن است نتوانيم همه واقعيت را بگوييم ولي اين به آن معنا نيست كه دروغ بگوييم. مثلا وقتي همسرتان به شما مي‌گويد پول براي خريد داريد مي‌توانيد صادقانه بگوييد كه پول داريد ولي حتما نبايد مقدار پولتان را هم اعلام كنيد. مثلا بگوييد: «به اندازه‌اي كه تو لازم داري، پول دارم... » و اين پاسخ صادقانه‌اي به شمار مي‌رود. اميرالمومنين(ع)هم در اين خصوص مي‌فرمايند: «هيچ سياستي به اندازه صداقت كارساز نيست.»

4- به يكديگر اعتماد كنيد: گام مهم بعدي ايجاد اعتماد بين زن و مرد است. ملزومات لازم براي ايجاد اين اعتماد، داشتن توجه، صميميت، مفاهمه و درك متقابل است. در واقع همسر ما بايد احساس كند كه نزديك‌ترين شخص و صميمي‌ترين فرد به ماست و بهتر از ديگران مي‌تواند مارا درك كند. اين به آن معنا نيست كه شخص ديگري در زمينه غيرتخصصي او نتواند به ما كمك كند. ولي گاهي زن يا مرد وقتي مي‌بيند همسرش در گفت‌وگو با شخص سومي، همسويي يا همفكري بيشتري نسبت به او دارد، احساسش را به‌صورت منفي و به شكل بدگماني و بددلي بيان مي‌كند يا بروز مي‌دهد. بنابراين ما بايد اعتماد متقابلمان را در رفتار با همسرمان نشان دهيم و اين اعتماد را هم با ارتباط صميمانه ايجاد كنيم. بدين‌ترتيب اگر هم چنين اتفاقي بيفتد ديگر باعث نگراني طرف مقابل نخواهد شد.

5- تفاهم، نه اجبار: تفاهم يعني پذيرش يك مفهوم در يك ارتباط دوسويه، نه محدود و مجبورشدن و پذيرفتن از روي تعيين تكليف و اجبار؛ متأسفانه بسياري از اوقات ما به اسم تفاهم، همسران خودرا محدود مي‌كنيم به عملكردي طبق تمايلات خودمان و اسم آن را هم مي‌گذاريم تفاهم. توجه داشته باشيم كه در خانواده، ابراز محبت، داشتن عاطفه و صميميت، حقوق افرادرا نفي نمي‌كند. بايد به حقوق همسرمان احترام بگذاريم و حتي به او براي رسيدن به خواسته‌هاي مشروعش كمك كنيم.

  • ريشه‌هاي بروز شك در زندگي زناشويي را بشناسيد

هم رواني ، هم شخصيتي

ريشه شخصيتي: ريشه شخصيتي شك به همسر را مي‌توان در ساختار بيماري‌هاي شخصيتي و در محدوده علم روانپزشكي بررسي كرد. گاهي شخص در مراحل حاد به بيماري پارانوئيد نزديك مي‌شود كه بايد دارومصرف كند. ترديد‌ها، حساسيت‌ها و بددلي‌ها و بدگماني‌هايي كه شخص نسبت به اطرافيان خود دارد كم كم باعث مي‌شود فرد شكاك شود. با توجه به اقتدار و قدرت مردان اين موضوع در آنها راحت‌ترشكل مي‌گيرد.

ريشه روان‌شناختي: گاهي افراد آموزش لازم را براي كنترل مديريت رفتارشان نديده‌اند، اطمينان كافي به همسرشان ندارند و نگراني‌هايي را به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم به خانواده‌هايشان منتقل مي‌كنند، خلق و خوي انحصارطلبي و حسادت دارندو دوست دارند هميشه در همه كارها خودشان به‌گونه‌اي مستبدگرايانه اعمال نظر كنند كه همه اين صفات ريشه‌هاي روان‌شناختي در افراد دارد.

همشهری

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: