او تنها نشسته و به یاد میآورد و به روزهایی فکر میکند که زندگی این گونه نبود، جوانتر بود و نیازی به دیگران نداشت. اکنون مینشیند و به یاد میآورد. به بچهها فکر میکند که چگونه هر کدام درگیر زندگی خود شدهاند و کمتر به او فکر میکنند، به شهری میاندیشد که فرصت چندانی در اختیار سالمندان نمیگذارد و امکاناتش به گونهای نیست تا او نیز بتواند در کنار دیگران بهراحتی از آن استفاده کند. فراز و نشیبهای زمانه، آرامش او را گرفته، این گونه است که تنها میتواند بنشیند و به روزهای از دست رفته جوانی غبطه بخورد. او یکی از شهروندان این کشور است که عمری را برای ما زحمت کشیده و اینک سالهای پرهیاهوی جوانی را پشت سر گذاشته، بیآن که آن گونه که باید و شاید به او توجه کنیم.
سالمندی در کشور ما داستان عجیبی دارد، مردم معمولاً نیمه اول عمر خود را در آرزوی نیمه دوم میگذرانند، ولی وقتی به نیمه دوم میرسند تازه متوجه میشوند چه فرصتهایی را از دست دادهاند. این در حالی است که دوران سالمندی که به ظاهر نشانهای از گذر ایام زندگی است، در باطن انباشته از تجربیات گرانبهاست. با این حال در جامعه ما چندان به این موضوع توجه نمیشود.
سالمندان جدی گرفته نمی شوند
یک سالمند که برای پیاده روی وگذران روز به یکی از بوستانهاآمده به خبرنگار مامی گوید:سالمندان درکشور ما مشکلات زیادی دارند،معمولااین قشرصاحب تجربه واطلاعات زیادی هستند ،اماوقتی بازنشسته می شوند آنهارا کنارمی گذارندوباید روزهایشان را در خانه یا پارک بگذراند،تجربه ،دانش واندوخته شان به فراموشی سپرده شودکه تحمل این وضع برا ی سالمندان مشکل است در صورتی که سالمندان خیلی می توانند به دردجامعه بخورند، در ژاپن از تجربیات اینگونه افرادزیاد استفاده می کنند.
محمد حسینی،با بیان این که سالمندان درکشور ما زیاد جدی گرفته نمی شوند ،می افزاید:درحال حاضر آدمهای نخبه ومتخصص درمیان این قشر زیاداست ولی از آنها استفاده نمی شود.
حسینی به خدمات رسانی ضعیف سالمندان اشاره می کند ومی گوید : ،معمولا افراد سالمند افسرده بوده ومحلی برای شادمانی ندارند،مسئولان بایدبه لحاظ روحی ومعیشتی به اینها کمک کنند،همانگونه که در بیشتر برنامه هااز الگوهای کشورهای پیشرفته تقلید می کننددر زمینه سالمندان نیز از طرح های آنها استفاده کنند،درکشورهای اروپایی شهرداری ها مسئول اینجور مسایل هستند،باشگاه ،خانه بهداشت ،مشاورو روانپزشک برای سالمندان دارندتا به مسایل روحی اینها رسیدگی کننددرحالی که در ایران سالمند باید درپارک بنشیند.
جامعه به سالمند نگاه منفی دارد
سالمندی درسالهای اخیر به یک موج فزاینده تبدیل شده وبیشتر افراد جامعه نیز به این مساله نگاه منفی دارند، از آنجا که رفتارها وتعاملات فرد از فرهنگ و اعتقادات جامعه نشات می گیرد، نحوه برخورد افراد با پدیده سالمندی نیز متناسب با فرهنگ های جوامع مختلف است.
دكتر يدالله ابوالفتحي ممتاز، عضوهيأت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي در این باره به خبرنگارما می گوید: جامعه مابه پدیده سالمندی وافراد سالمند نگاه منفي دارد، اما خود سالمند نسبت به خودش چنين تفكري نداردونگاهش به سالمندي مثبت است ، سالمندي نه تنها منفي نيست بلكه خيلي هم مثبت است، فردی که سن ۶۰سالگی را گذرانده ،تمام مراحل را زندگی راطي كرده ودغدغه هایی مثل کنکور یا اداره رفتن را ندارد، اماجامعه نگاه منفي وترحمآميز به سالمند دارد ، ،این نگاه منفي جامعه گاهي اوقات ناراحت كننده است كه بايد اصلاح شود.
این متخصص سلامت رواني اجتماعي سالمندان می افزاید: افراد باید بامراحل زندگي آشنا باشند، همان طور كه دوره نوجواني نكات مثبت و منفي دارد، دوره سالمندي هم به همين صورت است ،متأسفانه افرادي كه دوره سالمندي تجربه نكرده اند،نگاهشان بدبینانه است، در حالي که افرادی كه خودشان اين دوره راتجربه می کنند نگاهشان خيلي مثبتتر است واین حس رانسبت به خودشان ندارند.
دكتر مصطفي اقليما،رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران نیزبه خبرنگار اما خود سالمند نسبت به خودش چنين تفكري نداردونگاهش به سالمندي مثبت است "ایران هفت" می گوید:رفتار با سالمندباید طوری باشد كه دوست داريم با ما برخورد كنند. اگر آدمها آنطوري كه دوست دارند با خودشان برخورد شود با سالمند برخورد کنند، فرد سالمند احساس كسي بودن ميكند، چون رفتار ی است كه از ته دل فرد برآمده وظاهري نيست ، هيچ سالمندي نياز به ترحم ندارد ميخواهددركش كنند وبداند كه در اين سن و سال احساسش ميكنند، حركات و رفتارش را بپذيرند .
وی می افزاید: سالمند چرا دلخور ميشود،برای این که به او توجه نميشود ،سالمند هم افراد اين جامعه است بايد راجع به اوهم صحبت شود ، سالمندان از اينكه راجع به جوان حرف بزنيم ناراحت نميشوند ،اگر جوانان مشكل دارند، سالمندان هم مشكل دارند ولي از سالمندان صحبتي نميشود مگر سالمندان قشري از اين جامعه نيستند، هر جامعهاي براي افراد بايد برنامه داشته باشد، در هيچ جاي دنيا سالمندي را نميبيند كه بگوید چرا راجع به سالمند صحبت نميكنيد اما راجع به جوانها هرروز صحبت ميشود.
کمبودطرح های حمایتی از سالمندان
یکی از برنامه هایی که می توانددرزندگی سالمند نقش موثری داشته باشدتوسعه طرح های حمایتی درکشوراست،کشورهای توسعه یافته با اجرای طرح های حمایتی ،خدماتی ،بهداشتی و روانی توانسته اند بسیاری از معضلات سالمندی راکاهش داده وشبکه های گسترده ای رابرای مراقبت از سالمندان تشکیل دهنداین درحالی است که سالمندان ماهمواره با مشکلات زیادی دست به گریبانند وحمایت هابه حدی نیست که نیاز آنها را برطرف کند .
دكتر مصطفي اقليما،درخصوص ارایه خدمات اجتماعی به سالمندان می گوید:خدمات اجتماعي در دنيا مشخص است، فرد باید بازنشسته شود، همه جاي دنيا این دولتها هستند که حداقل زندگي افرادراتأمين ویا هزينه ها را پرداخت می کنند، مثلاً درکشورهای پیشرفته افراد بالاي 65 سال بيمه و خانه سالمندان ،رايگان دارند، برنامههاي گردشگري برای آنها، فراهم است وهیچ هزینه ای پرداخت نمی کنند، 90 درصد توريستهاي خارجي كه به ايران ميآيند سالمند هستند، و برنامهاي كه دولت آنها براي اينها تدارك می بیندمسافرت ميكنند، سالي دو بار بايد مسافرت بروند.
دکتر ممتاز هم در این باره می گوید:هر جامعه با توجه به فرهنگ و بضاعتاش نسبت به سالمندان ميتواند خدمات ارائه دهد، وقتي ميگوييم خدمات براي سالمندان ارائه شود، منظور اين است كه خدمات بايد رايگان باشد، در حالي كه در کشور ما اين گونه نيست، ومتخصص سالمندي هم در كشور كم داريم .
تنهاشدن پدرومادرها
در گذشته خانواده ها تا چندین نسل در کنارهم وزیر یک سقف زندگی می کردندومعضلی به نام پدرومادرسالمند وجود نداشت وفرزندان خانواده ازاو مراقبت می کردند.اما ورود مدرنیته به زندگی ایرانی وگسترش جوامع شهری باعث شد تافرزندان زمانی که به سن بلوغ می رسند ازخانواده جدا شده وصاحب زندگی مستقل می شوندکه نتیجه آن تنها شدن پدرومادراست.
دکتر اقلیما،در باره تنهایی سالمندان می گوید:مشكل عمده از خانواده آغاز می شود ،زماني خانوادههای ما گسترده بودو زندگی خانواده های ایرانی متعلق به بچه هایشان بود ، اما امروز خانواده هستهاي شده ، متأسفانه برنامه ريزي كه دولت﴿نهم ودهم﴾ در 10ساله گذشته كرد، خانهها تبديل به آپارتمانهاي 60 متري شد ،دیگر نه تنهاجايي براي پدربزرگ و مادربزرگ نيست بلکه براي بچه ها هم جانیست.
وی می افزاید: ، بچه ميرود يك خانه ميخرد، ولي پدربزرگ نميتواند به خانه او برودو احساس بی کسی می کند در صورتي كه اگر شما به روستاهاي كوچك برويد، سالمند همه كاره خانه است تمام افراد خانواده از او اجازه ميگيرند، احساس ميكنند كه به او نيازمندند و او راقبول دارند، خودش هم احساس زنده بودن ميكند، اما در شهرها، سالمندان ما را در خانه سالمندان ميگذراند كه آنهم خانه سالمند نيست بلكه كاروان سراي سالمند است، اينهادر آنجا منتظر مرگ هستند، درحالی که هنوز شکل خانواده ما عوض نشده و پدرهاو مادرها زندگی مارا می چرخانند
مفهوم خانه سالمندان
تقسیم بندی خانواده هااز گسترده به هسته ای در کشورهای پیشرفته سالها طول کشیدودر این سالهامشکلات خود را نیزنشان داد وبرای رفع این مشکل خانه سالمندان راه اندازی شد تاسالمندان بتوانند درکنار همسالان وبدور ازتنهایی زندگی شان رابگذرانند،این درحالی است که این روندبه شکل صحیح درایران ادامه پیدا نکردو چون در خیلی ازمناطق شکل زندگی خانواده گسترده است وخانه سالمندان با زندگی ایرانی تناسبی ندارد.
دكتر مصطفي اقليما، دراین باره می گوید:در ايران خانه ای به اسم سالمند نداريم، بلكه كاروان سراي سالمندان داريم ، تختی گذاشته اند كه شبها۵۰ تا ۶۰ سالمند بخوابند، در صورتي كه خانه سالمند در همه جای دنيا استاندارد مشخصی دارد، معمولاطبقات هم کف هر ساختمان را چند تا سوئيت يك اتاق خوابه درست ميكنند ، سالمندان نیز حقوق شان را در اختيار دولت قرارمی دهند تا يكي از اين اتاقها در اختيار سالمند قراردهد به عبارتی فرد با تمام وسايلش در خانه خودش است و زندگي ميكند، گوشهاي نيفتاده تا منتظر مرگ باشد.
رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران می افزاید:هفتهاي سه روز پرستارها وسه روز هم دانشجوها به آنها رسيدگي ميكنندو هزینه آنهارا شهرداری پرداخت می کند، هر دو ماه یک بار هم مسافرت ميروند ،متأسفانه اينجا چيزي به نام خانه سالمندان نداريم، ساختمانهايي كه ساختيم ،نه از چيزهايي كه سالمندمی خواهد خبري است، نه از يادگاريهايي كه دارد ، چون جايي نيست كه آنها را نگه دارد، ممكن است سالي يك بار هم بچههايشان به آنها سر نزنند.
رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران می افزاید: من اكثر خانههاي سالمندان را رفته ام، سالمند هيچ اميدي ندارد هيچ سالمندي را نميبينيد كه نگويد كه بميرم تاراحت شوم.حتی در بین خانوادهها كه تك ميافتند باز هم ميگويندبرویم مزاحم بچهمان هستيم، هيچكدام اميد به زندگي ندارند.
این استادمدکاراجتماعی معتقد است،وقتي ما ارزش واحترام سالمند را از بين برديم، ديگر چه كسي ميخواهد به ما احترام بگذارد، اگر نقاط مختلف دنيا مسافرت کنید، متوجه می شوید که سالمندچقدر احترام دارد، هواپيماي خارجي ميخواهيد سوار شويد اول افراد مسن را سوار ميكنندتا آرام داخل برونددر حالی که اینجا هرکه زورش بیشتر است داخل می رود، ما هستيم كه ضوابطي نميگذاريم كه بقيه ياد بگيرند، بايد ضوابطمان را درست كنيم، برنامهريزي بایداز سوي دولت باشد بعد بقيه افراد.
دکتر اقلیما بابیان این که در اين سالها سياستهاي اجتماعي كه برقرار كرديم، ديگر مفهومی به نام خانواده نداريم می گوید:قبلاً خانواده گسترده بود ،پدر و مادر ،پدربزرگ و مادربزرگ همه درکنارهم زندگی می کردند ولی امروز برای بچه هم جا نداریم،بچهها باید از 14، 15 سالگي بيرون بروند ، حتي از كشورهاي خارجي هم بدتر شديم.در كشورهاي خارجي براي بچه اتاق جداگانه دارند، در ايران براي پدر و مادر جا داريم و بچه هم بایددر خانه پدر و مادر بخوابد، استانداردي براي آرامش بچه و خانواده اصلاً وجود ندارد.
دکتراقلیما بابیان این که ما كاري براي سالمند نكرديم، می گوید:سالمند ماشين شخصي هم داشته باشد، نميتواند سوار شود مجبور است از ازوسيله نقليه عمومي استفاده کند ،اتوبوس هم بخواهد سوار شود جايي هم براي سالمندان نگذاشتيم ،اينقدر هم شلوغ است كه جا ندارد یاخیلی راحت نمی تواند از اتوبوس بالابیاید ،همچنین جاي مناسبی براي تفریح ندارند ،اينها برنامهريزي ميخواهد اگر طبق ضوابط ونیاز آنها متخصص مددکاراجتماعی بگذاريم تمام سالمندان آخر عمري خوشبخت ميشوند.
سوئدبهشت سالمندان
سوئدیکی از کشورهایی است که در دوره بازنشستگی سرآمد فراهمکردن بستری برای آرامش و رفاه سالمندان به حساب میآید.
این کشور بیش از ٢/٥درصد از سود تولید ناخالص ملی خود را صرف برنامههای حمایتی از سالمندان میکند ، درواقع سوئد از جمله کشورهایی است که سالمندانش علاقهای به ترک شهرهای بزرگ و زیستن در حاشیه شهرها و رفتن به خانههای سالمندان ندارند. با توجه به سیاستگذاریهای دولت در بخش سلامت و بهداشت و رفاه طبیعی است که تعداد افراد سالمند در این کشور طی سهدهه گذشته افزایش یافته، چرا که سوئد یکی از بالاترین آمارها را در زمینه سن امیدبهزندگی دارد.
طی سالهای اخیر، شهرداری سوئد بهعنوان متولی اصلی رسیدگی و حمایت از جمعیت سالمند، برنامههای ویژهای را ترتیب داده است وطی این سالها با استقبال هم روبهرو شده، درنظرگرفتن بخشی از ثروت و دارایی افراد سالمند برای کمک به صندوقهای حمایت از سالمندان است. به این ترتیب سالمندان سوئدی در ازای خدمات رفاهی که از سوی دولت دریافت میکنند، بخشی از داراییشان را در وصیتنامه برای کمک به این صندوق اهدا میکنند.
جدای از خدماتی که شهرداری به افراد بازنشسته و سالمند ارایه میکند، استفاده از تمام خطوط حملونقل شهری برای این افراد رایگان است و آنها میتوانند با هماهنگیهای خانههای حمایتی شهرداری هر دوماهیکبار در بیمارستانهای دولتی به هر پزشکی که لازم باشد مراجعه کنند که در این رفتوآمدها هم تنها نخواهند بود.
نروژ بهشتی برای روزگار پیری
«شاخص جهانی سن» کشورها را در چهار مقوله رده بندی می کند که شامل سلامت، درآمد، ظرفیت و توانایی اشتغال و بالاخره ایجاد فضای مناسب فضای زندگی برای سالمندان است.
در گزارش جدیدی که با عنوان «شاخص جهانی سن» از سوی موسسه بین المللی «هلپ ایج» منتشر شد، نروژ به عنوان بهترین کشور جهان برای سالمندان معرفی شد. در این گزارش شاخص ۹۶ کشور جهان که ۷۹۰ میلیون سالمند بالای ۶۰ سال جهان را در خود جای داده اند، نروژ از نظر خدمات اجتماعی مناسب، صاحب بهترین عنوان شد.
در گزارش اخیر شاخص جمعیت پس از نروژ به ترتیب
کشورهای سوئد، سوئیس، کانادا، آلمان، هلند، ایسلند، آمریکا، ژاپن و نیوزیلند در
رده های دوم تا دهم قرار دارند. در این فهرست افغانستان که سال هاست از درگیری های
داخلی رنج می برد، بدترین وضعیت را داشته و در رده آخر قرار گرفته است. همچنین ۱۰
کشور آفریقایی نیز همگی در رده های نزدیک به آخر قرار دارند که در این بین کشور
آفریقای جنوبی با قرارگیری در رتبه ۸۰ جهان وضعیت بهتری دارد.
گزارش :رحمان احمدی