برخی افراد وقتی به واژه ترکیبی مدیریت زمان برمیخورند، با حالتی از
تعجب میگویند مگر میشود بر زمان مدیریت کرد؟! زمان به سرعت در حال گذر
است. به گونهای که انسان اصلا نمیتواند به گرد زمان هم برسد، چه برسد به
اینکه به آن مدیریت کند. اما مدیریت زمان موضوعی است که همه ما، چه در
زندگی شخصی و چه حرفهای نیاز داریم با آن روبهرو شویم تا موفق شویم.
منظور از گفتههای بالا این نیست که ما زمان را متوقف کنیم یا آنکه جلوی
سرعت آن را بگیریم. چرا که چنین ادعایی امری محال و نشدنی است. بلکه منظور
این است که بتوانیم زندگی خود را در بستر زمان مدیریت کنیم، که اینگونه
مدیریت نه تنها محال نیست، بلکه امری ساده و شدنی است. احتمالاً روشن ترین
دلیل عدم استفاده از مدیریت زمان، عدم آشنایی افراد با مدیریت زمان است.
دلیل دوم سستی و تنبلی است و گروه سومیکه از مدیریت زمان استفاده نمیکنند
آنهایی هستند که دوست دارند تحت فشار و تنگی وقت (دقیقه نود) و شرایط
بحرانی کار کنند.مدیریت زمان یعنی استفاده مطلوب از زمان برای اجرای
برنامهها و فعالیتها، متناسب با اهدافی که در زندگی داریم. مدیریت زمان
به معنای توانایی اولویت بندی، زمان بندی و اجرای مسئولیتها بهگونهای
است که رضایت شخصی بیشتری ایجاد کند. مهارتهای زمان برای کمک به اشخاص
هستند تا به آنها این احساس را بدهند که حاکم بر شرایط و اوضاع و احوال
خویشتن میباشند.در واقع مهارت مدیریت زمان وسیلهای است جهت و صرفهجویی و
جلوگیری از اتلاف وقت، داشتن آمادگی قبلی برای فعالیتهای اجتماعی و کاهش
حجم کار.
کسب مدیریت زمان
اولین قدم برای مدیریت بر زمان، تعیین دقیق اهداف میباشد: فرآیند هدف
گذاری به شما کمک میکند تا انتخاب کنید در زندگی میخواهید به کجا بروید و
وقتی دقیقاً بدانید که از زندگی چه میخواهید آنگاه میدانید که باید روی
چه چیزی تمرکز کنید تا به اهدافتان برسید. هدفها به زندگی مان و طریقه صرف
زمان جهت میدهند. پس ابتدا باید تصمیم بگیریم چه میخواهیم. برای خودمان
هدفهایی در نظر بگیریم که معین، قابل اندازه گیری و قابل دسترس باشند.لذا
توصیه میشود هدفهایتان را به طور مشخص بنویسید و بدانید که مدیریت زمان
نیاز به برنامه ریزی، نظم و انضباط دارد. بهترین هدفهای ما همانهایی
هستند که باعث پیشرفت مان بشوند نه اینکه ما را از حرکت به جلو بازدارند.
یکی از دلایل مهم تنبلی و به تعویق انداختن کارها این است که هدف فرد
کاملاً مشخص نیست و نمیداند چهکار میخواهد بکند. هدفها میتوانند بلند
مدت، میان مدت و کوتاه مدت باشند.اهداف بلند مدت اهدافی است که در یک دوره
زمانی طولانی، مثلاً 5 سال قابل دستیابی بوده و از طرف دیگر تحقق آنها
متضمن تحقق اهداف جزئیتری باشد. اهداف میانمدت اهدافی هستند که نسبت به
اهداف بلند مدت، در مدت زمان کوتاه تری قابل دسترسی هستند، ولی نیازمند
گذشت زمانی مثلاً بین چند ماه یا یکی دو سال میباشند. و اهداف کوتاه مدت
اهدافی هستند که در زمانهای کوتاه قابل دسترسی هستند. هدفها در واقع سوخت
لازم برای دستیابی به موفقیت هستند. آنها را هر چه واضح تر و شفاف تر
کنید، انگیزه بیشتری برای دستیابی به آنها پیدا خواهید کرد.
اهدافتان را اولویت بندی کنید
همه ما در طول روز، هفته، ماه و سال و خلاصه در طول زندگی خود به
فعالیتهای متعددی دست میزنیم که از نظر میزان اهمیتی که دارند با هم
متفاوتند. بنابراین میبایست آنها را به گونهای موثر اولویت بندی کرد.
برای اولویت بندی اهداف و کارها از قانون 20/80 که به اصل پارتو معروف شده
استفاده کنید. قانون 20/80 یکی از مفید ترین مفاهیم مدیریت زمان و مدیریت
زندگی محسوب میشود. طبق این قانون 80 درصد از نتایجی که به دست میآوریم،
ناشی از 20 درصد از فعالیتهای ماست. بنابراین اولویت با اهدافی است که در
دسته 20 درصدی قرار میگیرند. اما متاسفانه اکثر آدمها در مورد 10 یا 20
درصد از فعالیتها که بیشترین ارزش را دارند سستی میکنند و در عوض همه وقت
و انرژی خودشان را روی آن 80 درصد از فعالیتها که اهمیت کمتری دارند تلف
میکنند. به همین خاطر است که اغلب اوقات افرادی را مشاهده میکنید که
ظاهراً همه روز را مشغول کار و فعالیت شدید هستند ولی نتیجه بسیار
کمیمیگیرند. بنابراین قدم بعدی در مدیریت زمان، تعیین فعالیتها و
اقدامات، برای دستیابی به اهداف تعیین شده و اولویت بندی آنها بر اساس
تقدم زمانی و ضرورت و اهمیت هر کدام از آنهاست.
رعایت اولویتها
سومین قدم برای مدیریت زمان، رعایت اولویتها میباشد.یعنی چگونگی اختصاص وقت به اولویتهای زندگی خود را مشخص کنیم.
گفتن نه را یاد بگیریم
به نظر میرسد سختترین بخش در مدیریت زمان گفتن این کلمه است:نه.یکی از
قدرتمندترین واژهها در مدیریت زمان، واژه نه است. سعی کنید به هر کاری که
ارزش ندارد تا وقت و زندگی خود را معطوف آن کنید نه بگویید. در واقع شما
باید به دیگران بفهمانید که وقت اضافی ندارید که آن را تلف کنید. اگر چه در
زندگی شخصی خود معمولاً با گفتن کلمه نه مشکل داریم. اما آموزش به خود در
استفاده از ابزار ارزشمند نه گفتن در تشخیص اهمیت اولویتهای شخصی ضروری
است.البته با یک ذهن خلاق میتوان طوری نه گفت که دیگران را نرنجانید. و در
آخر اینکه برای موفقیت بیشتر در مدیریت زمان، استعدادهای منحصر به فرد خود
را تقویت کنید، چرا که آنها عاملی اساسی در کاهش زمان انجام کارها محسوب
میشوند و به منزله استفاده از تمام توان فردی شما تلقی میشوند.
آرمان