کد خبر: ۴۶۹۴۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۰ - ۱۶ دی ۱۳۹۳ - 2015January 06
شفاآنلاین-انسان موجودي انتخابگر است و در بيشتر اوقات زندگي دست به انتخاب مي‌زند و يكي از انتخاب‌هايي كه نتيجه و پيامد آن براي همه عمر ماندگار خواهد بود انتخاب همسر است.
به گزارش شفا آنلاین،مفهوم خانواده سالم همچون شخصيت سالم تامل برانگيز است. با شخصيت سالم مفاهيمي همچون سلامت روان تداعي مي‌شود و با خانواده سالم مولفه‌هايي نظير پيوندهاي محكم ميان اعضا، ارتباطات انساني پويا و بالنده و هدفها و آرمانهاي مشترك به ذهن آدمي خطور مي‌كند. اما به راستي خانواده سالم چه ويژگي‌هايي دارد؟ دادوستدهاي فكري و عاطفي اعضاي اين خانواده چگونه است؟ و آيا امكان تحقق خانواده سالم تا چه اندازه منطقي به نظر مي رسد؟انسان موجودي انتخابگر است و در بيشتر اوقات زندگي دست به انتخاب مي زند و ليكن يكي از انتخاب‌هايي كه نتيجه و پيامد آن براي همه عمر ماندگار خواهد بود همسر گزيني است و لذا دقت و دورانديشي در اين گزينش، امري منطقي مي‌نمايد. در نگاه اول، معيارهاي متنوعي به چشم مي‌خورد كه امر انتخاب را قدري دشوار مي سازد ولي در نظر گرفتن سه نكته زير از دشواري مساله مي‌كاهد.نكته اول اينكه، ملاك مورد نظر پديده‌اي گذرا نبوده، بلكه نسبتا پايدار باشد. مثلا عامل زيبايي ابتدا جلب نظر مي‌كند، حال آنكه به مرور زمان رنگ مي‌بازد در حالي كه خصوصيات اخلاقي بستگي به عامل گذشت زمان ندارد و به تدريج احتمال قوت گرفتن آنها نيزهست.نكته دوم اينكه، ملاك مورد نظر صرفا جنبه بيروني و ظاهري نداشته باشد، بلكه دروني بوده و ريشه در اعماق وجود انسان داشته باشد. ويژگي‌هاي شخصيتي نظير تدبير زندگي و خلاقيت و امثال آن، جنبه ذاتي و دروني دارد در حالي كه خصوصيتي نظير تمكن مالي، جنبه عارضي داشته عامل ريشه‌داري تلقي نمي‌شود.نكته سوم اينكه، ملاك مورد نظر به نحوي حافظ ارزشهاي انساني باشد نظير باورهاي ديني و ايماني كه قادر به حراست از زندگي مشترك است. در حالي كه همه ملاك‌ها اينگونه نيستند نظير جذابيت‌هاي ظاهري كه به لحاظ موقعيت خاص خود در صورتي كه فرد از تسلط نيرومندي برخوردار نباشد وي را مستعد برخي آسيب‌هاي اخلاقي مي‌سازد.تنوع و پيچيدگي معيارها،بعضا پديده همسر گزيني را با دشواري مواجه مي كند با اين حال شناخت معيارها و ميزان اهميت آنها تا حدودي از اين دشواري مي‌كاهد. از اين رو به برخي از مهم‌ترين ملاك‌ها اشاره مي‌كنيم؛
  معيارهاي شناختي
موضوعاتي همچون شخصيت فرد، ساختار آن، تيپ شخصيتي مثل درون‌گرا يا برونگرا بودن صفات شخصيتي متانت، وقار يا رويكردهاي شخصيتي مانند مثبت گرا، منفي گرا يا واقع گرا در ازدواج بايد مورد بررسي قرار گيرد. معيارهاي روان شناختي در مقايسه با برخي ملاك‌هاي ديگر، از جنبه پايدارتري برخوردار است.
  معيارهاي زيباشناختي
از نگاه عده اي، وجود برخي ويژگي‌ها نظير زيبايي و جذابيت در زوجين به و يژه در زن، عامل مهمي در ازدواج تلقي مي‌شود. البته نمي توان تاثير اين عوامل را انكار كرد و ليكن تا چه اندازه بايد براي آن اهميت قائل شد.بعضي براي زيبايي ظاهري اصالت قائلند و عوامل ديگر را از لحاظ اهميت در درجه دوم مي‌دانند. در حالي كه وجود زيبايي و جذابيت به تنهايي نمي‌تواند براي تشكيل زندگي كفايت كند. زيرا زندگي مشترك، وظايف مسئوليت‌ها و به تبع آن دشواري‌هايي دارد كه با تاكيد بر زيبايي نمي‌توان از عهده آنها برآمد، لذا زيبايي و جذابيت براي پيوند زن و مرد نقطه شروع مناسبي است و ليكن شرط كافي محسوب نمي‌شود و چنانچه در كنار زيبايي ظاهري ويژگي‌هايي نظير رفتار مناسب و منش مطلوب وجود نداشته باشد زندگي مشترك حالت كسل‌كننده پيدا مي‌كند و از شور و جاذبه تهي مي‌شود.
  معيارهاي علمي و فرهنگي
عواملي همچون ميزان تحصيلات، مدارج علمي، اندوخته‌هاي فرهنگي زن و مرد و نيز آشنايي به فناوري و مهارت‌هاي جديد و روزآمد به عنوان بخشي از ملاك‌هاي ازدواج مورد تامل جوانان قرار مي‌گيرد. بي شك تناسب تحصيلات عامل مثبت و تاثيرگذاري بر روند تفاهم زوجين محسوب مي شود، زيرا انگيزه كافي و فضاي فرهنگي، براي ارتباط كلامي و روحي با يكديگر وجود دارد و اين امر مي‌تواند زمينه ساز همگرايي فكري و فرهنگي عميق‌تر شود، ولي نبايد چنين نتيجه‌گيري كرد كه فقدان اين پديده علت ناسازگاري و عدم تفاهم زوجين تلقي شود، زيرا اين نوع عوامل بسته به زمينه فكري و معرفتي زن و مرد، مورد تفسيرقرار مي‌گيرد.
  معيارهاي تكوين رشد
مساله سني زوجين مهم است و اينكه چه سنيني براي ازدواج دختر و پسر مناسب تر بوده و اختلاف آنان از لحاظ سن چه اندازه بايد باشد. صاحب نظران غالبا از تعيين محدوده سني خاصي در اين زمينه پرهيز نموده آن را منوط به تحقق عامل ديگري با عنوان رشد فكري يا بلوغ رواني مي‌دانند، يعني معتقدند كه ابتدا فرد بايد به رشد فكري لازم برسد و آنگاه براي تشكيل خانواده اقدام نمايد. وجود فاصله سنی حدودا 3تا 6 سال نيز طبيعي به نظر مي‌رسد با تاكيد بر اين مطلب كه مرد از لحاظ سني نسبت به زن ارشد باشد تا مديريت زندگي را كه بر عهده اوست به نحو مطلوبي برعهده گرفته به انجام رساند. مديريت كارآمد و موفق زماني امكان پذير است كه مرد در طول زندگي از مشورت همفكري و هم انديشي زن بهره گيرد و خود را از اين مهم بي‌نياز نداند.
آرمان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: