زندگی مجردی به خودی خود نوعی سبک زندگی به شمار میرود که نباید درباره آن قضاوت منفی داشت، اما این پدیده نیز مانند هر رویکرد دیگر اگر به سوی افراط کشیده شود بیشک به ناهنجاریهای اجتماعی دامن میزند. نباید با رواج دادن زندگی مجردی پیش از موعد و غیرضرور باعث کاهش عواطف و ایجاد خلأ احساسی در جوانان شد، همانطور که نباید با نگه داشتن بیش از حد جوانان در کنار خود حس مسئولیتپذیری را از آنان گرفت.
توقعات بالا، داشتن انواع و اقسام امکانات، داشتن خانه و خودرو از جمله آرزوهايي است که جوانان امروزي به دنبال آن ها هستند و خيلي از جوانان با همين آرزوها از خانواده جدا مي شوند و همين توقعات موجب شده که ديگر جوان امروزي نتواند با خانواده زندگي مسالمت آميز داشته باشد.
زندگی مجردی از آن پدیده هایی است که با تغییر سبک زندگی در جوامع در حال گذار، خود را بسیار پررنگ تر نشان داد. به طوری که در سال ۸۹ مسئولان سازمان ملی جوانان وقت، از افزایش زنان و مردان مجرد ابراز نگرانی کردند و از زندگی مجردی ۳۰ درصد جوانان در ۶ کلان شهر تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز خبر دادند. این پدیده که به گفته «مجید امیدی»، مدیرکل فرهنگی سازمان ملی جوانان سابق از زمانی ریشه دواند که جوانان و فرزندان در خانواده ها، به اتاق های شخصی خود روی آوردند. آمار وزارت ورزش و جوانان در سال ۹۱ هم این نکته را تایید می کند درصد دخترانی که در خانه های مجردی زندگی می کنند، افزایش یافته است. البته طبق اعلام این وزارتخانه در همان ۶ کلان شهر سال ۸۹، ۳۰ درصد جوان ها زندگی مجردی داشتند. گفته می شود براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰، 7.1 درصد خانواده های ایرانی به صورت مستقل و تک نفره زندگی می کنند.
دکتر وثوق روان پزشک در پاسخ به سوال ما که چرا برخي جوانان امروزي به زندگي هاي مجردي روي آورده اند از کشش هاي زندگي شهري و جاذبه هاي مخصوص آن مي گويد و مي افزايد: در جامعه فعلي و در شهرهاي بزرگ جاذبه هاي فراواني وجود دارد که جوانان را به طرف خود مي کشاند. از آن جايي که بيشتر خانواده ها حتي در شهرهاي بزرگ بافت سنتي دارند، به مقابله با تمايلات و علايق جوانان بر مي خيزند که همين موضوع سبب مي شود فرد جوان در جست و جوي راهي براي رسيدن به تمايلات و علايق خود باشد. از اين رو تصميم به جدايي از خانواده مي گيرد و به منظور کسب آرامشي که در ذهن خود آن را تصوير مي کند، به زندگي مجردي روي مي آورد.
وي مي افزايد: برخي از جوانان دوست ندارند که در مقابل برخي رفتارهاي شان، والدين آن ها را مورد مواخذه قرار دهند، بنابراين وقتي که جوان گمان مي کند آزاديشان مورد تهديد واقع شده و تصمیم می گیرد تا از کانون گرم خانواده جدا مي شود و به زندگي انفرادي روي مي آورد.
آمار 6 کلان شهر بزرگ با حدود 30 درصد زندگی مجردی در جوانان، نشان می دهد این آسیب اجتماعی رو به گسترش است. از سوی دیگر برخی مسولین حوزه جوانان، معتقد اند که نباید اذهان عمومی را درباره این موضوع آشفته کرد.
روی آوردن جوانان به زندگی مجردی با آسیبهایی جدی همراه است. انتخاب دلخواه زندگی مجردی از سوی گروهی از جوانان ناشی از افزایش حس استقلال طلبی میان آنان است. این همان باوری است که در کشورهای صنعتی از یکی دو سده پیش آن را پذیرفتهاند و حتی آن را تشویق میکنند.
مسئولیتپذیری، درآمد مستقل، تحصیلات، فراگیری آداب اجتماعی و موفقیت در انتخاب دوست، مقدماتی هستند که با طی شدن آنها فرد به بلوغ اجتماعی میرسد و جوانانی که به این درجه از بلوغ رسیده باشند، در صورت روی آوردن به زندگی مجردی مشکلی را متوجه اجتماع نخواهند کرد. زندگی مجردی میتواند آزمونی برای بزرگ شدن و رشد شخصیت جوانان کشور ما و مقدمه ای برای زندگی آینده آنان باشد، اما اکنون همین فرصت به تهدیدی جدی بدل شده است. افسردگی، عادت به فضاهای تاریک و انزواطلبی، از جمله مشکلاتی است که در میان جوانانی که زودتر از بلوغ فکری و جنسی به زندگی مجردی روی آوردهاند، به چشم میخورد. مهمترین پیامد حالتهای یاد شده این است که خطر متارکه، زندگی بعدی این دسته از جوانان را تهدید میکند، زیرا عادت به خودمحوری، تحمل شخص دیگر و مسئولیت زندگی متاهلی را از آنان میگیرد.
البته عامل دیگری را که می توان تاثیر گذار در رو آوردن به این سبک زندگی دانست نظام آموزش عالی کشور است که به میزان قابل توجهی در افزایش آمار جوانان مجرد موثر بوده است، چرا که در بسیاری از موارد دانشجویان در شهر غیربومی مشغول به تحصیل میشوند و به دلیل مشکلاتی مانند نبود خوابگاه یا شلوغ بودن فضای آن از روی ناچاری به اجاره خانه و زندگی مجردی روی میآورند. پس از حداقل 4سال جدایی از خانواده و زندگی مجردی بازگشت به خانه پدری و برخورد با باید ها و نبایدهای رایج،جوانان را با مشکلاتی رو به رو میکند.
همچنین افزایش اشتغال زنان امروز که از زمینه های توسعه و مدرن شدن هر جامعه ای است باعث شده است آنها از نظر مالی به استقلال رسیده و این عمل باعث می شود این استقلال را در سایر زمینه ها نیز خواستار باشند. اولین گام استقلال طلبی این افراد رها شدن از سلطه خانواده است. در حال حاضر در تمام اجزای جامعه ما تقابل میان سنت و مدرنیته مشهود است و در این فضا افزاد در یک سرگردانی زندگی می کنند. در همین راستا تمایل به زندگی مجردی در طبقات پایین و سنتی جامعه به مراتب کمتر بوده و مانند سایر فعالیتهای اجتماعی متولی این آزادی زنان و دخترانی از طبقه میانی جامعه هستند.
به هر صورت، خانههای مجردی را چه محصول نیازهای کاذبی بدانیم که از جوامع غربی و فرهنگ بومی را در آماج حملات خود قرار داده یا حاصل از حس مسئولیتپذیری و استقلال به شخصیت جوانان بدانیم، پدیدهای است که رشد میکند و از خانهای به خانه دیگر میرود، بیش از 40 درصد جمعیت کشور بین 15 تا 40 سال سن دارند و تمایلات و نیازهای نو در آنها رشد بیشتری دارند، نگاه سلبی به این پدیده تا کنون نتوانسته از افزایش آن بکاهد مگر درباره این خانهها و دوری جوانان از آسیبهای زندگی مجردی آگاهسازی و فرهنگسازی شود.
والدین موظفند در زندگی مجردی و خانههای مجردی فرزندانشان رفت و آمد بیشتری داشته و به لحاظ روحی ـ روانی، کلامی، تغذیهای و... به آنها مشاوره بدهند. شاید جوانان عدم تحمل اعضای خانواده را دلیل روی آوردن به خانههای مجردی بدانند، اما پس از چند ماه نیاز شدیدی به والدین و اعضای خانواده پیدا میکنند، پدر و مادر آگاه موظف به حسن ارتباط و جلب اعتماد جوان به سوی خود است.